دریا (بحر) صفحه 1

29 ـ دريا

درآمد

فصل يكم : دريا و سودها و شگفتى هاى آن

فصل دوم : فرمان بُردارى و تسبيح گويى دريا

فصل سوم : سفر در دريا

فصل چهارم : انواع درياها

فصل پنجم : تشبيه كردن به دريا ، براى بزرگ نشان دادن

فصل ششم : تشبيه كردن به دريا براى هشدار دادن

فصل هفتم : تشبيه كردن به مسافر دريا

دریا (بحر) صفحه 2

درآمد

بحر ، در لغت

واژه «بحر» ، در اصل به معناى هر چيز فراخ ، گسترده و پهناور است . دريا نيز به دليل گستردگى و پهناورىِ آن ، «بحر» ناميده شده است . ابن فارِس ، در اين باره مى نويسد :
الباءُ وَ الحاءُ وَ الرّاءُ . قالَ الخَليلُ : سُمِّىَ البَحرُ بَحرا لِاستِبحارِهِ ؛ وَ هُوَ انبِساطُهُ وَ سَعَتُهُ . وَ استَبحَرَ فُلانٌ فِى العِلمِ ، وَ تَبَحَّرَ الرّاعى فى رِعىٍ كَثيرٍ .۱
با و حا و را . خليل گفته : بحر را از اين رو بحر گفته اند كه گسترده و وسيع است . «استَبحَرَ فُلانٌ فِى العِلمِ» ؛ يعنى : دانش فلانى ، بسيار شد ، و «تَبَحَّرَ الرّاعى فى رِعىٍ كَثيرٍ» ؛ يعنى : چوپان در چراندن ، مهارت فراوانى پيدا كرد .
همچنين ، ابن منظور مى گويد :
إنَّما سُمِّىَ البَحرُ بَحرا لِسَعَتِهِ وَ انبِساطِهِ ، وَ مِنهُ قَولُهُم : إنَّ فُلانا لَبَحرٌ ؛ أى واسِعُ المَعروفِ .۲
دريا را به جهت گستردگى و وسعتش ، بحر گفته اند . از همين روست اين گفته كه : «إنَّ فُلانا لَبَحْرٌ ؛ فلانى ، بحر است» ؛ يعنى نيكى اش بسيار است .
امّا راغب اصفهانى ، اصل در واژه «بحر» را هر جاى پهناورى كه داراى آب باشد ،

1.. معجم مقاييس اللغة : ج ۱ ص ۲۰۱ مادّه «بحر» .

2.. لسان العرب : ج ۴ ص ۴۱ مادّه «بحر» .