حديث پژوهي جلد دوم صفحه 7

درآمد

رونق مطالعات حديثى در ميان مسلمانان ، اعم از شيعه و اهل سنّت ، ستودنى است . عامل اين اقبال ، خواه ناخُن زدن هاى مستشرقان باشد و يا انگيزش هاى درونى در جوامع اسلامى ، بايد آن را به فال نيك گرفت .
تأسيس رشته ها و دانشكده هاى تخصصى حديث ، راه اندازى نشريات اختصاصى ، برگزارى نشست هاى علمى ، راه اندازى پايگاه هاى اينترنتى و ... همه ، جلوه هايى از اين رونق و اقبال اند . اين مطالعات ، با تمام تنوّع و گستردگى ، مطلوب و بلكه لازم اند ، ليكن بر خبرگان و نخبگان حوزه حديث است كه در جهت دهى و هدايت كلان اين تلاش ها به سوى نيازهاى واقعى ، استفاده از روش هاى علمى و خردمندانه ، منظور داشتن واقعيت هاى تاريخى حديث و منظور كردن واقعيت هاى زندگى انسان ها بكوشند و نگاه آسيب شناسانه به اين فعاليت ها را دريغ ندارند . پرهيز از آفت ها ، گشودن افق هاى جديد پژوهش ، جهت دهى تحقيقات به سمت رفع نيازهاى زندگى انسان و كاربردى كردن بخشى از مطالعات حديثى ، برخى از دغدغه هايى است كه مى بايد نخبگان حوزه حديث ، بدان اهتمام ورزند .
در مقدمه جلد اوّل ، بايسته هاى پژوهش در زمينه حديث را در پنج عنوان ، خلاصه كرديم :
1 . آماده سازى و عرضه ميراث گذشته (بازسازى متون مفقود و تصحيح متون موجود)؛ 2 . فلسفه علوم حديث ؛ 3 . تاريخ حديث ؛ 4 . ارزيابى انتساب و صدور ؛ 5 . فقه الحديث .
اينك و در اين مقدمه،قدرى درباره «فلسفه حديث و علوم حديث» به بحث مى نشينيم.

فلسفه حديث و علوم حديث

فلسفه حديث ، نامى نو و تازه است و تا آن جا كه تتبع و جستجوى نگارنده نشان مى دهد ،

حديث پژوهي جلد دوم صفحه 8

كسى بدان نپرداخته است . نگارنده اين سطور ، براى نخستين بار ، اين تعبير را در مقاله اى در فصل نامه علوم حديث ، به سال 1379 ، عنوان كرد و در آن جا در ترسيم آينده دانش هاى حديثى ، «فلسفه علوم حديث» را به عنوان يكى از رشته ها و شاخه هاى علوم حديث ، برشمرد و در شرح آن نوشت :
دو . فلسفه علوم حديث
در اين رشته ، حديث و دانش هاى مربوطش ، از منظر بيرونى مورد مطالعه و پژوهش قرار مى گيرد . اين رشته ، در صدد يافتن پاسخ پرسش هايى از اين دست است :
1 . رابطه قرآن و حديث ؛ 2 . ارتباط حديث و علوم حديث با ساير علوم اسلامى ؛ 3 . روش ها و مكتب هاى (مناهج) حديث پژوهى ؛ 4 . حدود و قلمرو دانش هاى حديث ؛ 5 . تأثير و تأثّر سنّت با ديگر فرهنگ ها . ۱
براى دومين بار ، نگارنده ، اين تعبير را در مقاله اى ديگر ، به سال 1380 در فصل نامه پژوهش و حوزه عنوان كرد ، آن جا كه در شمارش بايسته هاى پژوهش در زمينه علوم حديث ، از «فلسفه علوم حديث» ياد كرد و در شرح آن نوشت :
7 . فلسفه علوم حديث
از كارهاى ديگر كه در حوزه علوم حديث جدّا جاى آن خالى است ، پژوهش در فلسفه علوم حديث است ، به اين بيان كه نگاهى بيرونى به علوم حديث و تقسيمات آن داشته باشيم و حد و مرزهايش را در فضاى بالاترى مشخص كنيم . مثلاً جايگاه درايه ، فقه الحديث ، سند ، سازماندهى رشته هاى حديثى و ... را با كمك فلسفه علوم حديث مى توان تعيين كرد .
بررسى علوم حديث در گذشته ، حال و آينده و اين كه تقسيمات علوم حديث از چه زمانى آغاز شده است ، تطوّرات آن ، چه بوده است و در آينده ، علوم حديث را چگونه بايد تقسيم بندى كرد ، از مباحثى است كه مى توان در اين بخش به آن پرداخت . ۲
سومين بار ، در مقدّمه جلد نخست همين كتاب (حديث پژوهى) كه در سال 1381 منتشر

1.فصل نامه علوم حديث ، ش ۱۶ ، ص ۲۲ (تابستان ۱۳۷۹) .

2.پژوهش و حوزه ، ش ۸ ، ص ۲۷ (زمستان ۱۳۸۰) .