261
خردگرايي در قرآن و حديث

مفاهيم جهل

به طور كلّى، چهار معنا براى جهلِ مذموم، قابل تصوّر است: اوّل، مطلق جهل، دوم، جهل به مطلق علوم و معارف مفيد وسازنده، سوم، جهل در خصوص ضرورى ترين معارف مورد نياز انسان ، چهارم ، نيرويى در مقابل عقل ؛ و اينك توضيح اين معانى :
1 . مطلق جهل
هر چند در نگاه ابتدايى به نظر مى رسد كه مطلقِ جهل، زيانبار و مذموم باشد، ولى با تأمّل معلوم مى شود كه حقيقت اين است كه هر ندانستنى، نكوهيده و هر دانستنى، پسنديده نيست، بلكه بر عكس، برخى از دانستن ها زيانبار و برخى از ندانستن ها مفيد و سازنده است و درست به همين دليل، در اسلام، تلاش براى تحقيق و كشف برخى از امور و اسرار، ممنوع شده است.
توضيح بيشتر اين موضوع، در متن احاديث باب «احكام الجاهل» از اين بخش، ونيز در بند «ج : ما يحرم تعلّمه» از احكام تعلّم، ۱ و همچنين در باب چهارم از ابواب «آداب السؤال» ۲ از كتاب العلم والحكمة في الكتاب والسنّة آمده است .
2 . جهل به معارف مفيد
بى ترديد، اسلام براى همه علوم و معارفى كه در خدمت انسان است، ارزش قائل است وتحصيل آن را لازم، و در صورتى كه جامعه نيازمند آن باشد و مَن به الكفاية وجود نداشته باشد، واجب مى داند؛ ۳ ليكن اين بدان معنا نيست كه جهل به همه اين علوم، براى همه مردم، مذموم است يا خطرناك .
به بيان ديگر، ادبيات، صرف و نحو، منطق، كلام، فلسفه، رياضى، فيزيك، شيمى و ساير رشته هاى علوم و فنونْ در خدمت انسان است و از نظر اسلام، ارزشمند؛ ولى نمى توان پذيرفت كه ندانستن اين علوم، ريشه همه شرور، بزرگترينِ مصائب، زيانبارترينِ دردها، خطرناك ترينِ دشمنان و شديدترين فقر است و هر كس برخى از اين علوم و يا همه آنها را نداند، بدترينِ جنبندگان روى زمين است و همانند مرده اى در ميان زنده ها .
3 . جهل به ضرورى ترين معارفِ مورد نياز انسان
علوم و معارفى كه انسان را با مبدأ و مقصد خود آشنا مى كند و راه رسيدن به فلسفه خود را به او نشان مى دهد ، ضرورى ترين معارفِ مورد نياز اوست .
انسان بايد بداند كه چگونه پديد آمده و هدف از آفرينش او چه بوده است ؟ چه بايد بكند تا به فلسفه آفرينش خود برسد ؟ كجا مى رود ؟ چه خطرهايى او را تهديد مى كند ؟
معارفى كه به اين مسائل پاسخ مى دهند، ميراث پيامبران الهى است. اين معارف، مبدأ همه خيرها و مقدمه شكوفايى عقل عملى و جوهر علم است و جهل به اين معارف، جامعه انسانى را در معرض دشوارترين مصائب و شرور قرار مى دهد .
البته تنها شناخت اين معارف، كارساز نيست؛ بلكه اين معارف در صورتى كارآيى دارند كه جهل به مفهوم چهارم، توسط عقلْ مهار شود .
4 . نيرويى در مقابل عقل
در متون اسلامى، جهل ، مفهوم چهارمى دارد كه بر خلاف معانى گذشته، امرى وجودى است نه عدمى و آن، شعور مرموزى است در مقابل عقل كه ـ مانند عقل ـ آفريده خداوند متعال است ۴ و آثار و مقتضياتى دارد كه «جنود جهل» ناميده شده، در برابر «جنود عقل». ۵ وجه تسميه اين نيرو به جهل ، دقيقا همان وجه تسميه ناميدن نيروى مقابل آن به عقل است . اين نيرو، نامهاى ديگرى نيز دارد كه شرح آن در مبحث خلقت جهل گفته شد .
چنانكه در باب اوّل از «علامات عقل» آمد، همه زيبايى هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى، مانند : خير ، علم ، معرفت ، حكمت ، ايمان ، عدل ، انصاف ، الفت ، رحمت ، مودّت ، رأفت ، بركت ، قناعت ، سخا ، امانت ، شهامت ، حيا ، نظافت ، رجا ، وفا ، صدق ، حلم ، صبر ، تواضع ، غنا ونشاط، از جنود عقل شمرده شده اند .
و در مقابل آنها همه زشتى هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى، مانند : شرّ ، جهل، ۶ حُمق ، كفر ، جور ، جدايى، قساوت ، قطع رحم ، عداوت ، بغض ، غضب ، مَحق ، حرص ، بخل ، خيانت ، كودنى ، جَلع ، تهتّك ، پليدى ، يأس ، خيانت ، كذب ، سفه ، جَزَع ، تكبّر ، فقر وكسالت، از جنود جهل شمرده شده اند .
انسان در انتخاب و پرورش هر يك از اين دو نيرو و تبعيّت از آن آزاد است . او مى تواند از نيروى عقل خود تبعيّت كند و با احياى آن، نيروى جهل و يا نفس امّاره و شهوت را بميراند ۷ و با پرورش جنود و مقتضيات عقل ، به مقصد اعلاى انسانيت برسد و خليفه خداوند متعال شود ، و نيز مى تواند با تبعيّت از نيروى جهل و پرورش جنود و مقضيات جهلْ به اسفل سافلين، سقوط كند . ۸
با عنايت به اين شرح، دو نكته مهم و قابل توجّه روشن مى گردد :

1.نگاه كنيد به: «العلم والحكمة في الكتاب والسنّة»، ص ۲۹۴ و ۳۰۱ .

2.همان، ص ۲۷۰ و ۲۷۷ باب «السؤال عمّا قد يضرّ جوابه» .

3.همان، ص ۲۹۹ .

4.ر . ك : ص ۳۳؛ «آفرينش خرد و نادانى» .

5.ر . ك : ص ۱۲۳؛ «لشكريان خرد و نادانى» .

6.مقصود از جهلى كه از جنود جهل شمرده مى شود جهلى است كه از نادانى و جهل اصلى سرچشمه مى گيرد و در مقابل علم قرار دارد . جهل اصلى در مقابل عقل .

7.ر . ك : نشانه هاى كمال و خرد ، حديث ۵۹۳ .

8.سوره تين، آيه ۵ : «ثمَّ رَددناهُ أسفَلَ سافِلِينَ» .


خردگرايي در قرآن و حديث
260

پژوهشى در معانى جهل

ملاحظه آنچه اسلام در ابواب مختلف معرفت شناسى آورده، نشان مى دهد كه اين آيين الهى، براى ساختنِ جامعه ارزشى مورد نظر خود، پيش از هر چيز و بيش از هر چيز ديگر به انديشه و شناخت و آگاهى اهمّيت داده و انسانها را از خطر جهل و به كار نينداختن انديشه، برحذر داشته است .
از نظر اسلام ، جهل، آفت شكوفايى انسانيت و ريشه همه مفاسد فردى و اجتماعى است ۱ و تا اين آفت، ريشه كن نشود، ارزشها شكوفا نمى گردد و جامعه انسانى تحقّق نمى يابد.
از نظر اسلام ، جهل، ريشه همه شرور ، بزرگ ترين مصيبت ، زيانبارترين بيمارى و خطرناك ترين دشمن است و شخص جاهل، بدترين جنبده ها، بلكه مرده اى است ميان زندگان .
براى فهم درست آيات و احاديثى كه درباره مذمّت جهل و جاهل و علائم و احكام آن ، و در يك جمله، ضرورتِ جهل زدايى وارد شده. نخستين مسئله اين است كه: جهل چيست و آيا مطلق جهل از نظر اسلام، مذموم است و خطرناك ، يا معناى خاصى از آن ؟ و در صورت دوم، بايد تشخيص داد كه كدام جهل ؟
كدام جهل، ريشه همه شرور است ؟ كدام جهل، بزرگترين مصائب است ؟ كدام جهل، بدترين و زيانبارترين دردها است ؟ كدام جهل، شديدترين فقر است ؟ كدام جهل، خطرناكترين دشمن است ؟ وكدام جاهل به فرموده قرآن كريم، «شرّ الدوّاب» است و به گفته امام على عليه السلام : مرده اى است ميان زندگان.

1.ر . ك : ص ۲۱۱ .

  • نام منبع :
    خردگرايي در قرآن و حديث
    المساعدون :
    الطباطبایی، محمد کاظم
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1378 ش
    الطبعة :
    الاولی
عدد المشاهدين : 76686
الصفحه من 516
طباعه  ارسل الي