5 / 5
مناظره
۳۰۴.رجال الكشّىبه نقل از ابو خالد كابلى ـ: ابو جعفر صاحب الطّاق را ديدم كه در روضه (ميان منبر و قبر پيامبر صلى الله عليه و آله ) نشسته و مردم مدينه ، [ گويى ]لباس هاى او را پاره مى كنند ، [ مى كشيدند] و او پيوسته پاسخ مى دهد ، آنان از او سؤال مى كنند و او پاسخ مى دهد . به او نزديك شدم و گفتم : امام صادق عليه السلام ما را از مناظره باز داشته است.
گفت : آيا به تو فرموده است تا اين را به من بگويى؟ گفت : نه ، امّا ايشان به من فرمان داده تا با هيچ كس سخن نگويم. صاحب الطاق گفت : پس برو و آنچه را ايشان به تو فرمان داده است ، اطاعت كن.
من نزد امام صادق عليه السلام رفتم و ماجراى صاحب الطاق و آنچه به او گفتم و سخن او كه به من گفت : «برو و آنچه را امام به تو فرمان داده ، اطاعت كن»، همه را براى ايشان بازگو كردم.
امام صادق عليه السلاملبخندى زد و فرمود : «صاحب الطاق با مردم مناظره مى كند و گاه اوج مى گيرد و گاه فرود مى آيد ؛ ولى تو ، اگر كلامت را قطع كنند ، ديگر نمى توانى اوج بگيرى!» .
۳۰۵.رجال الكشّىبه نقل از عبد الأعلى ـ: به امام صادق عليه السلامگفتم : مردم بر مناظره كردن ايراد مى گيرند، ولى من با آنان مناظره مى كنم . [ آيا كار من درست است؟].
فرمود : «امّا مانند تو كه مى نشيند و سپس اوج مى گيرد ، آرى [ براى مناظره مناسب است] ؛ و امّا آن كه مى نشيند ، اما فراز نمى آيد ، نه».
۳۰۶.رجال الكشّىبه نقل از طيّار ـ: به امام صادق عليه السلامگفتم : باخبر شدم كه مناظره و جدال با مردم را خوش نمى دارى؟
فرمود : «امّا گفتگوى مثل تو را با مردم ، ناپسند نمى شمارم؛ كسى كه چون پرواز مى كند ، نيك مى نشيند و وقتى مى نشيند ، نيك به پرواز درمى آيد . پس هر كه چنين باشد ، از مناظره اش ناراحت نيستيم».