103
سياست نامه امام علي (ع)

على عليه السلام بيرون رفتند و از حمايت على عليه السلام سر باز زدند. چنين بود كه هر چه زمان به پيش مى رفت، دغدغه هاى دينى و انگيزه هاى الهى و سمت وسوى اسلامى ـ انسانى حكومت علوى، نمودِ بيشترى پيدا مى كرد، و از سوى ديگر، حمايت ها نيز كاهش مى يافت و فاصله ها بيشتر مى شد و همراهى كسانى كه در پى چيزى جز حق بودند، مى كاست.

2 . خيانت خواص و پيروى عوام از آنان

در روزگار حاكميت امير مؤمنان، نقش بنيادين در تصميم گيرى هاى غالب مردم را رؤساى قبايل، ايفا مى كردند. امام عليه السلام بسى تلاش كرد تا معيارگرايى را در صفحه ذهن و صحنه زندگى مردم بگستراند، تا آنان، راه را با معيار حق برگزينند و مردمان را بدان بسنجند، نه اينكه حق را با معيار افراد و شخصيت هاى برجسته و ... . ۱
متأسفانه، تلاش امام على عليه السلام در اين زمينه، به نتيجه مطلوب نرسيد. چيرگى وضع ـ بدان گونه كه گفته آمد ـ ، مانع جدّى اصلاحات بنيادى حكومت على عليه السلام بود و اين براى امام، سختْ رنج آور بود كه تصميم هاى ايشان، گاه با مخالفت فردى كه جمعى انبوه را به دنبال داشت، سِتَروَن مى ماند. امام عليه السلام اين فضاى ملال آور را بدين سان ترسيم كرده است:
النّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبّانِيٌّ ، ومُتَعَلِّمٌ عَلى سَبيلِ نَجاةٍ ، وهَمَجٌ رِعاعٌ أتباعُ كُلِّ ناعِقٍ يَميلونَ مَعَ كُلِّ ريحٍ ، لَم يَستَضيؤوا بِنورِ العِلمِ ولَم يَلجَؤوا إلى رُكنٍ وَثيقٍ .۲مردم ، سه دسته اند: عالم ربّانى ، آموزنده اى كه در راه رستگارى است ، و فرومايگانى به هر سو رونده كه در پى هر بانگى و با هر باد ، به سويى روند . نه از روشنى دانش ، فروغى يافتند ، و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند .

1.بنگريد به : ص ۳۴۱ (حق مدارى در شناخت مردان) .

2.نهج البلاغة : حكمت ۱۴۷ .


سياست نامه امام علي (ع)
102

بخش عظيمى از مردمِ شركت كننده در خيزش عليه عثمان (بويژه شمارى از نقش آفرينان آن حركت، مانند طلحه و زبير)، در پى باز گرداندن جامعه به سيره و سنّت نبوى نبودند. آنان، براى حاكميت يافتن ارزش هاى اصيل اسلامى، شمشير نمى زدند. انحصارطلبى هاى حزبى و تصميم گيرى هاى قبيله اى بنى اميّه در حكومت ـ كه از مجراىِ حكومت عثمان شكل مى گرفت ـ ، آنان را به ستوه آورده بود. براى آنها هدف از برچيدن بساط عثمان و بيعت با على عليه السلام ، به واقع، گشودن اين گره و حلّ اين مشكل بود ؛ گرچه در شعار، چيز ديگرى مى گفتند.
امّا امام على عليه السلام بعد از آن همه اصرار مردمان و انكار و تن زدن هاى او، زمام خلافت را به دست گرفت، تا مگر حقّى را بازستاند و جامعه را به سيره و سنّت نبوى باز گرداند و ارزش هاى اصيل اسلامى فراموش شده در اجتماع را زنده گرداند و در تمام زمينه هاى ادارى، فرهنگى، اقتصادى، اجتماعى و قضايى، اصلاحات را بگستراند. او از جمله، در يكى از آغازين خطابه هاى خود، چشم انداز اين دگرسانى را بازگفته است.
به ديگر سخن، مردم را، كشش ها و كوشش هاى مادّى و دنيوى برمى انگيخت، و على عليه السلام را، حق مدارى، خداجويى و دغدغه احياى ارزش هاى دينى. چنين بود كه امام عليه السلام فرمود:
لَيسَ أمري و أمركُمُ واحِداً . إنّي اُريدُكُم للّهِِ وأنتُم تُريدونَني لِأَنفُسِكُم .۱خواست من و شما يكى نيست . من شما را براى خدا مى خواهم و شما مرا براى خود مى خواهيد .
در چنين هنگامه اى، وقتى مردمانى پافشارى على عليه السلام را در اهداف خود ديدند و ناهمسويى خود را با اين اهداف يافتند، سرِ خويش گرفتند و از جمع خواستاران

1.بنگريد به: ص ۱۵۰ (ح ۱۵) .

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي (ع)
    المساعدون :
    مهريزي، مهدي
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دار الحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1381 ش
    الطبعة :
    الثالثة
عدد المشاهدين : 79352
الصفحه من 435
طباعه  ارسل الي