27
سياست نامه امام علي (ع)

رام سازى «تن»ها و سلطه بر افراد و چيرگى بر گُرده ها. چنان تفسيرى از حكومت، چه نيازى به توسّل به ابزار نامشروع سياسى دارد. قدرت در نگاه او جز براى احقاق حق، قداستى ندارد تا براى حفظ آن، به شيوه هاى باطلْ چنگ بيفكند. تصرّف دل ها راهى جز استفاده صحيح از شيوه ها و راه سپردن بر اساس ارزش ها ندارد. سياست هاى نامشروع و باطلگرايانه، شايد روزگارى كوتاه، با جست و خيزْ سلطه بيافرينند و آن را ادامه دهند؛ امّا هرگز دوام نخواهند آورد و براى مردم، جز زيان، چيزى نخواهند داشت كه:
لِلحَقِّ دَولَةٌ ولِلباطِلِ جَولَةٌ .۱حقّ را دولتى است، و باطل را جولانى .

اصلاحات علوى

با اين نگرش به حكومت و حاكميت، و با اين تفسير از سياست، على عليه السلام زمام امور را به دست مى گيرد و بر اين اساس، پس از دست يافتن به قدرت سياسى، بى درنگ، اصلاحات حكومتى را با شعار «عدالت اجتماعى و اقتصادى» آغاز مى كند. او هدف از پذيرش حكومت را «ايجاد اصلاحات و احقاق حقوق پايمال شده» اعلام كرده بود. على عليه السلام بر اين باور بود كه آنچه در روزگار پيش از وى و پس از پيامبر خدا روى داده ، جامعه را يكسر ديگرگون كرده است و ارزش ها ديگرسان شده و آنچه نام «حكومت اسلامى» را يدك مى كشد، با آنچه پيامبر خدا آن را پى نهاده بود، بس ناهمگون است و فاصله زيادى دارد. على عليه السلام در آغازين بيان رسمى خود در مسند خلافت، تصريح مى كند كه آنچه انجام مى شده است، با سيره و سنّت پيامبر خدا ، ناسازگار بوده ، وضع موجود ، قابل تحمّل نيست و ارائه راهى نو و شيوه اى استوار، ضرورى است، و آن، نه «سنّت شيخين» كه «سنّت علوى و

1.الكافى : ۲ / ۴۴۷ .


سياست نامه امام علي (ع)
26

آنچه در اين تحليل، درباره رهبران سياسى جامعه آمده است، همگون است با تفسيرى كه سياستمداران اموى از سياست، به دست مى دادند. معاويه، بنيادگذار اين نگرش به سياست در تاريخ اسلام است. او بر اين پايه و با تكيه بر شعار «الملك عقيم؛ ۱ سياستْ نازاست»، براى چنگ انداختن به قدرت و حراست از قدرت به دست آمده ، حاضر بود دست به هر كارى بزند و هر كار ناشايستى را انجام دهد و هر نوع ابزار زشتى را به كار گيرد.

سياست علوى

سياست در نگاه على عليه السلام ، اداره استوار جامعه بر اساس معيارهاى الهى، و حركتى حق مدارانه است. او كه مى گويد:
المُلكُ سياسَةٌ .كشوردارى ، سياست است.
و هرگز براى رسيدن به قدرت و حراست از قدرت به دست آمده، هر كارى را روا نمى داند؛ بلكه به عكس، او توسّل به ابزار نامشروع را حتى به بهاى از دست دادن قدرت صحيح نيز جايز نمى داند.
بر پايه آموزه هاى علوى، سياستْ شناخت و بهره ورى از ابزارهاى مشروع در اداره جامعه و تأمين رفاه مادّى و معنوى مردم است. به ديگر سخن، در آموزه هاى علوى، به كارگيرى شيوه هاى نامشروع و ابزار به ظاهر كارآمد، امّا به واقع ناصحيح، سياست نيست؛ بلكه خدعه، نيرنگ، فريب و به تعبير امام صادق عليه السلام ، «نكراء»است. ۲
از نگاه على عليه السلام ، حكومت، چيرگى بر دل ها و تسخير خردها و عاطفه هاست، نه

1.الأمالى ، صدوق : ۱۳۲.

2.امام صادق عليه السلام درباره هوش سياسى معاويه مى فرمايد: «تلك النكراء تلك الشيطنة وهي شبيهة بالعقل وليست بالعقل؛ اين ، نيرنگ و شيطنت است و به عقل مانَد؛ اما عقل نيست». (الكافى : ۱ / ۱۱)

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي (ع)
    المساعدون :
    مهريزي، مهدي
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دار الحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1381 ش
    الطبعة :
    الثالثة
عدد المشاهدين : 79361
الصفحه من 435
طباعه  ارسل الي