347
سياست نامه امام علي (ع)

عمر، سر على عليه السلام را گرفت و ميان دو چشمانش را بوسيد. سپس گفت: پدرم فداى تو باد! خداوند به واسطه شما ما را هدايت كرد و به وسيله شما ما را از تاريكى ها به سوى روشنى بُرد. ۱

7 / 12

جايگاه مصلحت نظام اسلامى در صدور حكم

۳۹۹.الغارات ـ به نقل از شريح ـ :على عليه السلام نزد من فرستاد كه همان گونه كه در گذشته قضاوت مى كردى، قضاوت كن تا وحدت و هماهنگى امور مردم ، حفظ شود . ۲

۴۰۰.شرح نهج البلاغة ـ در شرح سخن على عليه السلام كه «اگر پاهايم در اين لغزشگاه استوار مانَد، امورى را دگرگون سازم» گويد ـ :ترديدى نداريم كه او در پاره اى احكام شرعى و رخدادها به سويى مى رفت كه با اقوال صحابيان مخالف بود، مانند بريدن دست دزد از سرِ انگشت ها و فروش كنيزان فرزنددار و مانند آن ؛ و آنچه او را باز مى داشت كه احكام گذشتگان را دگرگون سازد، درگيرى اش در جنگ با ياغيان و خوارج بود و به همين مطلب با واژه «مَداحض (لغزشگاه ها)» اشاره مى كند كه آرزو دارد در آنها پايش استوار گردد و از همين رو، به قاضيانش دستور داد «همان گونه كه در گذشته قضاوت مى كرديد، قضاوت كنيد تا وحدت مردم، حفظ گردد». پس واژه «حتى» اشاره دارد كه به آنان اجازه داد كه از عادات گذشته در داورى و از احكامى كه مردم بدانها خو گرفته اند ، پيروى كنند تا وحدت مردمْ حاصل گردد، و [ روشن است كه ]جمله هاى پس از واژه «إلى» و «حتّى» با جمله هاى قبلى مغايرت دارند (يعنى وقتى وحدتْ حاصل گشت، ديگر از عادت و رويه گذشته پيروى نكنيد). ۳

1.ربيع الأبرار : ۳ / ۵۹۵ ، المناقب : ۹۸ / ۹۹ ، شرح نهج البلاغة : ۱۷ / ۶۵ .

2.الغارات : ۱ / ۱۲۳ .

3.شرح نهج البلاغة : ۱۹ / ۱۶۱ .


سياست نامه امام علي (ع)
346

شريح به نصرانى گفت: امير مؤمنان، چه مى گويد؟
نصرانى گفت: اين سپر، سپر من است و امير مؤمنان، به نظر من دروغگو نيست.
شريح رو به على عليه السلام كرد و گفت: اى امير مؤمنان! آيا بيّنه دارى؟
فرمود: «نه».
پس شريح به نفع نصرانى حكم كرد.
پس [ نصرانى] شادمان، راه افتاد و سپس برگشت و گفت: بدانيد كه من گواهى مى دهم كه اين داورى، [ از سنخ ]داورى هاى پيامبران است. امير مؤمنان، مرا نزد قاضى خود مى آورد و او بر زيانش داورى مى كند! گواهى مى دهم كه خدايى جز خداى يگانه نيست، يكتاست و همتايى ندارد و محمّد بنده و فرستاده اوست. به خدا سوگند اى امير مؤمنان! سپر ، سپر توست. سپاه به راه افتاده بود و تو به سوى صفّين مى رفتى كه از شتر گندمگون تو افتاد.
آن گاه امير مؤمنان فرمود: «حالا كه اسلام آوردى، سپر از آنِ تو» و او را بر اسبى سوار كرد. ۱

۳۹۸.ربيع الأبرار:مردى از على عليه السلام نزد عمر شكايت كرد، در حالى كه على عليه السلام نشسته بود. عمر به وى رو كرد و گفت: اى ابوالحسن! برخيز و نزد طرف دعوايت بنشين. على عليه السلام برخاست و در كنار طرفِ دعوايش نشست و آن دو با يكديگر، بحث و گفتگو كردند و آن مرد ، مراجعت كرد و على عليه السلام بر جاى خود بازگشت.
عمر، چهره او را دگرگون يافت و پرسيد: اى ابوالحسن! چرا تو را دگرگون مى بينم؟ آيا از آنچه اتفاق افتاد، ناراحتى؟
فرمود: «بلى».
گفت: چرا؟
فرمود: «مرا در حضور طرف دعوا با كنيه صدا زدى. چرا نگفتى : يا على! برخيز و در كنار طرف دعوايت بنشين ؟».

1.الغارات : ۱ / ۱۲۴ ، بحار الأنوار : ۱۰۱ / ۲۹۰ / ۴ ، البداية والنهاية : ۸ / ۴ .

  • نام منبع :
    سياست نامه امام علي (ع)
    المساعدون :
    مهريزي، مهدي
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دار الحديث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1381 ش
    الطبعة :
    الثالثة
عدد المشاهدين : 79309
الصفحه من 435
طباعه  ارسل الي