اشک ریختن (بکاء) - صفحه 183

7 / 14

گريستن امام صادق عليه السلام

۲۸۱.الكافىـ به نقل از ابن ابى يعفور ـ :از امام صادق عليه السلام كه دستش را به سوى آسمان برداشته بود ، شنيدم كه مى فرمود : «خداوندا ! هرگز مرا چشم بر هم زدنى به خودم وا مگذار ، نه كمتر از آن و نه بيشتر» و بى درنگ ، اشك از گوشه هاى محاسنش سرازير شد . سپس رو به من كرد و فرمود : «اى پسر ابو يعفور! خداوند عز و جل، يونس بن متّا را كمتر از يك چشم بر هم زدن ، به خودش وا گذاشت و در نتيجه ، آن گناه از او سر زد» .
گفتم : به سلامت باشى ، آيا آن گناه ، او را به حدّ كفر رساند ؟
فرمود : «نه ؛ امّا مردن در آن حال ، هلاكت است» .

۲۸۲.قرب الإسنادـ به نقل از بكر بن محمّد ـ :براى طواف رفتم و در كنار امام صادق عليه السلام مشغول طواف شدم . او طوافش را تمام كرد و رفت و نزديك ركن خانه و حَجَر [الأسود] ، دو ركعت نماز خواند . شنيدم كه در سجده مى گفت : «رويم براى تو به سجده در افتاده است ، از سر بندگى و بردگى . به راستى و درستى كه معبودى جز تو نيست . پيش از هر چيزى بوده اى و پس از هر چيزى خواهى بود . اينك ، من در پيشگاه تو هستم و اختيارم در دست توست . پس مرا بيامرز كه گناه بزرگ را جز تو نمى آمرزد . پس مرا بيامرز ، كه به گناهان خويش معترفم ، و گناه بزرگ را جز تو كسى برطرف نمى سازد» .
امام عليه السلام سپس سرش را بلند كرد و صورتش از گريه ، گويى در آب فرو برده شده بود .

صفحه از 262