تبليغ - صفحه 85

۱۱۰.امام صادق عليه السلام :پنج خصلت است كه در هر كس يكى از آنها نباشد ، چندان بهره اى نخواهد داشت : اوّل ، وفا ، و دوم ، تدبير ، و سوم ، حيا ، و چهارم ، حُسن خلق ، و پنجم ـ كه جامع همه اين خصلت هاست ـ ، آزادگى !

3 / 12

دعوت به شناخت اهل حق از راه شناخت حق

قرآن

«بلكه گفتند : «ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و ما [هم با] پيگيرى از آنان ، راه يافتگانيم» و بدين گونه ، در هيچ شهرى پيش از تو هشدار دهنده اى نفرستاديم ، مگر آن كه خوش گذرانان آن گفتند : «ما پدران خود را بر آيينى [و راهى] يافته ايم و ما از پى ايشان ره سپاريم» . گفت : هر چند هدايت كننده تر از آنچه پدران خود را بر آن يافته ايد ، براى شما بياورم ؟ گفتند : «ما [نسبت ]به آنچه بِدان فرستاده شده ايد ، كافريم»» .

ر . ك : مائده : آيه 104 ، يونس : آيه 78 ، انبيا : آيه 53 ، شعرا : آيه 74 ، لقمان : آيه 21.

حديث

۱۱۱.الأمالى ، مفيدـ به نقل از اصبغ بن نُباته ـ :حارث هَمْدانى با گروهى از شيعيان كه من نيز در ميان آنان بودم ، بر امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام وارد شد . حارث در حالى كه بيمار بود ، خميده راه مى رفت و با عصايش بر زمين مى كوبيد . از آن جا كه حارث نزد امير مؤمنان عليه السلام منزلتى داشت ، [امام] به او رو كرد و فرمود : «حالت چه طور است ، اى حارث ؟» .
حارث گفت : اى امير مؤمنان ! روزگار ، پيرم ساخته و مشاجره يارانت با يكديگر در جلوى خانه ات ، به آتشِ عطش و تشنگى من افزوده است .
فرمود : «مشاجره آنان در چيست ؟» .
حارث گفت : در باره تو و سه تن [خليفه] پيش از تو مشاجره دارند . برخى به افراط گراييده ، گزافه مى گويند . گروهى ميانه رو و پيروند ، و جمعى در حالت ترديد و شك به سر مى برند و نمى دانند گامى پيش يا وا پس نهند .
فرمود : «بس كن ، اى برادر هَمْدانى ! بدان كه بهترينِ شيعيانم ، گروه ميانه روند ، كه غلو كننده به سوى آنها باز مى گردد و عقب مانده به آنها مى پيوندد» .
حارث به امام گفت : پدر و مادرم فدايت ! اى كاش زنگار از دل هايمان بر گيرى و ما را در اين باره به بينشى برسانى .
فرمود : «بس است ! تو كسى هستى كه كار بر تو مشتبه شده است . دين خدا با انسان ها شناخته نمى شود ؛ بلكه با نشانه حق ، شناخته مى شود . پس حق را بشناس تا اهل آن را بشناسى . اى حارث ! حق ،بهترين سخن است و آن كه آن را آشكار سازد ، مجاهد است» .

صفحه از 424