سخنى درباره قضا و قدر و رابطه آن با عدل خداوند - صفحه 10

قوام توحيد ، ايمان به قدر است .
در احاديث فراوانى ، تأكيد شده است كه انسان ، تا وقتى به تقدير الهى ايمان نداشته باشد، از بركات ايمان حقيقى، بى بهره خواهد بود. همچنين كسى كه مدّعى اسلام باشد و قَدَر را انكار كند ، «كافر» ، «مجوسى» و «ملعون» ناميده شده است . ۱
البتّه به اين نكته مهم بايد توجّه داشت كه ايمان به تقدير ، با تدبير و برنامه ريزى و تلاش براى زندگىِ برتر، نه تنها منافات ندارد ، بلكه تدبير و تلاش، نوعى تقديرند ، چنان كه قرآن تصريح مى كند :
«وَ أَنْ لَّيْسَ لِلْاءِنسَـنِ إِلَا مَا سَعَى.۲براى انسان ، جز حاصل تلاش او نيست» .
آيه بدين معناست كه در نظام آفرينش، بر اساس تقدير الهى، انسان، تنها از تدبير و تلاش خود ، سود مى برد . بر همين پايه نيز بهره بردن از دارو و دعا و ساير اسباب ، براى انسان مفيد است، چنان كه در حديث پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است :
الدَّواءُ مِنَ القَدَرِ ، وَقَد يَنفَعُ بِإِذنِ اللّه .۳درمان ، جزيى از قَدَر است و گاهى به اذن خداوند ، سودمند است .
بر اين اساس ، اگر احاديثى به ظاهر ، بر تنافى تدبير و تقدير ، دلالت داشته باشند ، قطعا مقصود از آنها چيزى ديگر است . ۴

هشت . آثار خشنودى به قضا و قدر

يكى از آموزه هاى مهمّ اسلامى، خشنودى به قضاى الهى است ، بدين معنا كه

1.. ر . ك : دانش نامه عقايد اسلامى : ج ۹ ص ۹۸ ح ۶۲۲۷ .

2.نجم : آيه ۳۹ .

3.ر . ك : دانش نامه عقايد اسلامى : ج ۹ ص ۱۰۳ (آنچه با ايمان به تقدير ، منافات ندارد) .

4.ر . ك : دانش نامه عقايد اسلامى : ج ۹ ص ۱۰۹ (توضيحى درباره آنچه به ظاهر بر تنافى تقدير و تدبير دلالت دارد) .

صفحه از 11