شرح یکی از برجسته ترین سخنان امام حسن مجتبی علیه السلام که در آن برخی صفات مهم انسان مؤمن که شایسته همنشینی و برادری است شمرده شده و متصف شدن به آن صفات به منزله اخلاق کریمان سفارش شده است. امام علیه السلام در این بیان برای یکی از مؤمنان که او را برادر خویش خطاب می‌کند، ویژگیهای برجستة اخلاقی برمی‌شمرد.

رهایی از اسارت شکم

رهایی از اسارت شکم

كان خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ

ترجمه و شرح

«[برادرم] از سلطۀ شکم خویش خارج بود».

امام حسن مجتبی علیه السلام دومین ویژگی برادر خود را رهایی از سلطۀ شکم دانسته است. چه بسیار آدمیانی که در برابر خواستۀ شکم خویش فرمان‌بُردارند و همچون اسیری مطیع و منقاد در پی برآوردن خواسته‌های شکم خویش‌اند.

به طور کلی، انسان‌ها از دو حال خارج نیستند: یا مطیع دستورهای عقل خویش‌اند، یا از هوای نفس خود فرمان می‌برند. به‌عبارت‌دیگر، انسان پیوسته مطیع و فرمان‌بردار است. تنها اختیاری که به او داده شده، این است که بندگی یا تبعیت این را برگزیند یا آن را. یعنی، انتخاب سرپرست، فرمانده بر عهدۀ انسان است. او می‌تواند رهبری و فرماندهی عقل را بپذیرد، یا امارت و رهبری نفس را. بنابراین، آزادی آن‌گونه که به نظر برخی، به مفهوم رهایی از هرگونه قید و بند و باید و نباید است، هرگز تحقق خارجی نمی‌یابد؛ زیرا هر انسانی یا براساس دستور عقل کاری را انجام می‌دهد، یا برطبق هوا و هوس.

قرآن کریم انسان‌ها را دائماً تابع و پیرو، یا به بیان ساده‌تر دنباله‌رو دانسته است. برخی دنباله‌رو حقّ‌اند ۱ و برخی دنباله‌رو هوای نفس، تا آنجا که خواهش‌های نفس خویش را می‌پرسند ۲ و برخش شهوت‌پرست‌اند۳ و برخی از شیطان پیروی می‌کنند ۴. بر اساس منطق قرآنی همة انسان‌ها پیروند. پس آزادی آن‌ها در انتخاب مُراد و راهبر متجلی می‌شود.

براین‌اساس، امام حسن علیه السلام در این سخن زیبای خود، رهایی از سلطه و فرمان شکم و آزادی از اسارت آن را از ویژگی‌های برادر خویش برشمرده است؛ زیرا میل به خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها، اگر با معیارهای عقلی و دینی کنترل نشود، صاحب خود را در کوتاه‌ترین زمان به ورطۀ هلاکت درمی‌اندازد و از نظر سلامت جسمی و معنوی، به نیستی و تباهی می‌کشاند. اما اگر کسی از اسارت شکم در امان باشد و خواسته‌های آن را در کنترل عقل درآورد، سلامت جسم و روح خویش را تضمین می‌کند و خود را از یکی از زشت‌ترین اسارت‌ها می‌رهاند. اسارتی که صاحب خود را در نظر دیگران خوار و خفیف می‌سازد و حرمتشان را زایل می‌کند.

البته باید توجه داشت که هر اسارتی و هر تبعیتی، خواری در پی ندارد و چه بسا برخی اسارت‌ها موجب عزت و کرامت شود. بندگی خدا و تبعیت از دستورهای او و نیز پیروی از موازین عقلی، از مصادیق بارز اسارت‌هایی است که بر کرامت و عزت نفس و حرمت می‌افزاید.

1.. محمد:۳ (وَ أَنَّ الَّذينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ)؛ و اهل ايمان از حقيقتى پيروى كردند كه از جانب پروردگارشان بود.

2.. فرقان: ۴۳ (أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً)؛ «آيا آن كس را كه هواى نفس را به خدايى گرفته بود ديدى؟ آيا تو ضامن او هستى؟».

3.. نساء: ۲۷ (وَ اللَّهُ يُريدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ يُريدُ الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَميلُوا مَيْلاً عَظيماً)؛ «و خدا مى‏خواهد كه شما را ببخشايد ولى شهوت‏پرستان مى‏خواهند كه شما گرفتار لغزش شويد، آن هم لغزشى بزرگ».

4.. بقره:۱۰۲ (وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطينُ عَلى‏ مُلْكِ سُلَيْمان‏)؛ «آن‌ها از آنچه شيطان‌ها در زمان سليمان بر مردم مى‏خواندند پيروى كردند».