شرح احاديث اخلاقى و اجتماعى حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام

عاق والدین

۶.الإمام الصادق عليه السلام :عقوق الوالدين من الكبائر؛ لأن اللّه تعالى جعل العاق عصيّا شقيّا ۱ .

ترجمه :

۰.امام صادق عليه السلام فرمود :سرپيچى از فرمان و دستورات پدر و مادر از گناهان بزرگ است؛ زيرا خداوند «عاق» را ستمگر و بدبخت قرار داده است .

شرح :

اين حديث به يكى از بزرگ ترين گناهان اشاره دارد . سرپيچى از فرمان پدر و مادر و آزردن آنها هم از ديدگاه روابط انسانى نكوهيده است و هم از منظر علوم وحيانى گناهى زشت ؛ گناهى كه عقوبتش در همين سرا به انسان مى رسد و نخستين اثرش ، محروميت از در آمدن به صف اطاعت كنندگان خداوند است . امام صادق عليه السلام در اين حديث ، چنين كسى رااز ديدگاه الهى ، عصىّ و شقىّ خوانده است كه هر دو صفت مشبهه هستند ؛ يعنى آنكه از پدر و مادر سرپيچى مى كند ، براى هميشه و نسبت به هر كس نافرمان خواهد بود و از توفيق طاعت الهى به دور ، و نتيجه اين حرمان ، چيزى جز شقاوت ابدى نيست . از حديثى كه سندش به امام رضا عليه السلام مى رسد ۲ چنين استفاده مى شود كه علّت اوّليه حرمت عقوق والدين ، همين است و ساير علتها مانند وجوب بزرگداشت پدر و مادر و پيوند با خويشان و كفران نعمت وجود آن دو را نكردن ، همه در راستاى همين علت اساسى است ؛ چه اينها همه طاعتهايى واجب شده هستند . علت ديگرى كه حرمت و لزوم اجتناب از عقوق را مبرهن مى سازد ، محروم گشتن چنين شخصى از تربيت پدر و مادر است . پدر و مادر ، فرزند نامهربان و نافرمان خويش را رها مى كنند و او يكّه و تنها و بدون هيچ اندوخته تربيتى ، بايد خود راه خود را بيابد و چون گياهان خودرو ، فقط در پى نور و آب باشد و مى دانيم كه تربيت ، نيازمند آموزش و پرورش و انتقال مفاهيم فرهنگى از هر نسل به نسل بعدى است . بگذريم از اينكه عقوق و نفرين والدين ، فقر مالى و خوارى را نيز سبب مى شود ۳ و زندگى مادى و معنوى فرزند تباه مى گردد . گفتنى است كه عقوق والدين مانند بسيارى از گناهان دايره اى وسيع دارد و مجازات و كيفر اخروى آن تابع شدت و ضعف آن است . از اين رو ، مرتبه شديد آن حكمى دارد كه مرتبه ضعيف آن ندارد . مى توان اين حديث را ناظر به مرتبه شديد آن دانست .

1.علل الشرائع ، ج ۲ ، ص ۴۷۹ . أبي عبد اللّه ، عن عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني ، عن محمد بن علي ، عن أبيه ، عن جده .

2.بحار الأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۷۴ ، ح ۶۶ .

3.بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۹۹ ، ح ۷۷؛ ج ۷۴ ، ص ۷۴ ، ح ۶۱ .