شرح احاديث اخلاقى و اجتماعى حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام

معناى ايمان

۹.الإمام الرضا عليه السلام :المؤمن الذي إذا أحسن استبشر وإذا أساء استغفر والمسلم الذي يسلم المسلمون من لسانه ويده ؛ ليس منّا من لم يأمن جاره بوائقه ۱ .

ترجمه :

۰.امام رضا عليه السلام فرمود :مؤمن كسى است كه هرگاه نيكى كند ، از عمل خود خوشحال شود ، و هر گاه از او عمل بدى سر زد ، استغفار كند . مسلمان كسى است كه مسلمانان از دست و زبان او در آسايش باشند ؛ از ما نيست كسى كه همسايگانش از آزار او در امان نباشند .

شرح :

احاديث بسيارى به ذكر معناى ايمان و لوازم آن پرداخته اند . برخى از آنها ، مفهوم ايمان را بيان مى دارند ، برخى به كمال و حقيقت آن اشاره دارند و دسته اى به تفاوت آن با اسلام پرداخته اند . با توجه به اين زمينه مى توان احتمال داد كه حديث به كمال ايمان و لوازم اخلاقى آن اشاره دارد ؛ اگر چه محتمل است با توجه به صدور حديث از امام رضا عليه السلام ، كه از نظر تاريخى پس از نزاع مشهور مرجئه ، خوارج و معتزله قرار دارد ، به تفاوت كلامى اسلام و ايمان نيز ناظر است . از ديدگاه امامان معصوم شيعه عليهم السلامايمان مفهومى پر دامنه تر و از جنبه مصداقى محدودتر از اسلام است و از اين رو ، ايمان و اسلام را مانند كعبه و مسجد الحرام دانسته اند كه يكى در دل ديگرى است و هر كس كه در كعبه باشد ، در مسجد الحرام است؛ ولى هر كس كه در مسجد الحرام باشد لزوما در كعبه نيست . اين همان مفهوم آيه 14 سوره حجرات است كه خداوند به اعراب ، نسبت مسلمانى مى دهد، ولى آنان را مؤمن نمى خواند ۲ ؛ چون ايمان آنان در همين مرحله شهادت و اقرار و آزار نرساندن به مؤمنان مانده است و هنوز به قلب آن نفوذ نكرده و راسخ نگشته است . امام رضا عليه السلام در اين حديث به اين معناى اخير توجه داده است و مى فرمايد ، مؤمن فقط در ظاهر به كار نيك نمى پردازد و تنها در حضور ديگران خود را از كار زشت باز نمى دارد . مؤمن به مرتبه اى رسيده است كه از كار نيك خود لذت مى برد و از احسان خود خشنود مى شود و چون فريب نفس امّاره و شيطان اغواگر را خورد و به دام تسويلات انسانى و شيطانى افتاد ، از كرده خود پشيمان مى گردد و از خدا ، آمرزش مى طلبد . اين بازگشت و توبه است كه تفاوت انسان مؤمن را از بى ايمان مى نماياند . هيچ كس نيست كه در تله شيطان ، گرفتار نشود و در سراسر عمر به وسوسه او گمراه نگردد ، اما مؤمنان كه همان اشخاص متقى و پرهيزكارند در برابر اين وسوسه ها ، مقاومت مى كنند و هر گاه نتوانستند ، بلافاصله پس از آن ، به سوى خدا باز مى گردند و استغفار مى جويند . امام پس از بيان لوازم ايمان به لوازم اسلام اشاره مى فرمايد و با استفاده از صنعت جناس اشتقاق ، اسلام را با سلامت ماندن ديگران از دست و زبان انسان پيوند مى دهد و شرط مسلمانى را ، آسودگى همگان از دست و زبان ما مى داند ؛ آسودگى از غصب اموال و سرقت و ضرب و شتم و آسايش از غيبت و تهمت و دشنام و ديگر گناهان . امام در پايان حديث ، يكى از لوازم پيروى از اهل بيت عليهم السلام را نيز بر مى شمرد و همسايه آزارى را با ادعاى تشيّع و پيروى از ايشان ناسازگار مى خواند ؛ چه ، فرمانهاى متعددى از سوى خداوند و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله درباره احترام همسايه و نيازردن او در دست است كه مخالفت با آنها ، شخص را از دايره ايمان و پيروى اهل بيت عصمت و طهارت و خاندان وحى ، بيرون مى برد . در يكى از اين فرمانها ، پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله به سه تن از بزرگ ترين ياران خود ، امام على عليه السلام ، سلمان و ابوذر ، به صراحت مى فرمايد كه در مسجد ، ندا دردهند كه ايمانى براى همسايه آزار نيست و جالب توجه اينجا است كه متن اين فرمان با بخش پايانى حديث مورد شرح ما كاملاً يكسان است ۳ .

1.عيون أخبار الرضا ، ج ۱ ، ص ۲۷ . حدثنا عليّ بن أحمد بن محمد بن عمران الدقّاق ومحمد بن أحمد السناني والحسين بن إبراهيم بن أحمد المكتب ـ رحمهم اللّه ـ ، قالوا: حدّثنا أبو الحسين محمد بن أبي عبد اللّه الكوفي ، عن سهل بن زياد الآدمي ، عن عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني ، عن إبراهيم بن أبي محمود .

2. «قالت الاعراب آمنّا ، قل لم تؤمنوا ولكن قولوا أسلمنا ولمّا يدخل الإيمان في قلوبكم» .

3.ر .ك : وسايل الشيعة ، ج۸ ، ص ۴۸۷ ، ح ۱ .