از مفهوم تا مقصود، تلاشهاى علامه مجلسى در فهم مقصود حديث - صفحه 26

زمينه = مقدمه

بسيارى از افرادى كه با متون روايى آشنايند و كارشان بررسى متون، به ويژه متون مقدّس است ، به خوبى مى دانند كه آنچه ما از ظاهر اوليه كلام مى فهميم ، لزوما همان معناى مقصود گوينده و مراد جدّى او نيست و به صورت دايمى ، نمى توان تطابق ميان مفهوم سخن با مقصود سخن گو را ادعا كرد . شوخى ها ، طعنه ها و ريشخندها ، مثالهاى بزرگ اين اصل هستند . فرد شوخى كننده ، قصد حقيقى اش القاى معناى سخن نيست ، بلكه منظورش ، مسرور كردن مخاطب و همراهان خويش است و همين گونه است كسى كه مردى تنبل را ، به ريشخند و استهزا ، چالاك مى نامد و معلمى كه دانش آموز درس ناخوانده را افلاطون و ارسطو مى خواند . مواردى مانند توريه و تقيه نيز از اين دست هستند ؛ هر چند جاى كاربرد هر يك متفاوت از ديگرى است . بر اساس همين اصل ساده ـ كه به جهت محدوديتهاى فضاى تشريع ، و حصرهاى متعدد امامان عليهم السلام در بيان معارف حقّه توحيدى ، در احاديث زياد به چشم مى آيد ـ ناگزير از يافتن راه كارى براى رسيدن به مقصود حقيقى گوينده وگذر از معبر ظاهر و ورود به بطن معنا هستيم . مهم ترين راه كار اين وصول ، يافتن قرينه هاى سخن است كه يا در كنار حديث نشسته اند و يا از فضا و مقام گفتگوى راوى و امام عليه السلام حاصل مى آيند و يا از سخنان ديگرِ گوينده و مفاهيم ابراز شده متناسب با سخن ، اصطياد مى شوند . به چنگ آوردن اين قرينه ها ـ كه به ترتيب آنها را قرينه هاى لفظى داخلى ، قرينه هاى مقامى و قرينه هاى لفظى خارجى مى ناميم ـ وظيفه اساسى يك شارح حديث است . وظيفه ديگر شارح حديث روشن كردن حكم نهايى مسئله در صورت دسترسى نداشتن به اين قرينه هاست . ادعاى ما اين است كه يكى از بهترين افرادى كه به عنوان شارح بزرگ حديث در عرصه روايات شيعى اين راه را پيموده است مرحوم محمّد تقى مجلسى (ره) پدر علاّمه محمّد باقر مجلسى (ره) است. او براى دستيابى به مقصود نهايى حديث ، تا آنجا كه توانسته قرينه هاى گونه گون را گرد آورده و از آنها براى كشف مقصود نهايى معصوم گوينده حديث ، سود جسته است .

1 . شواهد استفاده علاّمه مجلسى از قرينه ها

مجلسى (ره) خود تصريح مى كند كه ظاهر تا مقصود فاصله دارد و افزون بر اينكه خود از اين دو كرانه حركت براى فهم مقصود نهايى نام مى برد، حديث پژوهان را از حكم به ظاهر حديث بدون توجه به معناى حقيقى و نهايى آن پرهيز مى دهد .
وى در بحث وضو از آب «بئر» و در همان اوايل شرح خود چنين مى گويد :

صفحه از 50