نگاهي به شرح آقاجمال خوانساري بر «غرر الحكم» - صفحه 84

براى واقع نمايى اين انتسابهاست. بى گمان، شخصيّت والا وخداى گونه آن بزرگوار، چنان همگان را مجذوب خود ساخته كه هر كس گمشده خود را در او يافته است. آن بزرگمرد، تنها دلاورى صف شكن يا سخنورى شورانگيز و يا عارفى واصل و يا حكيمى فرزانه نيست؛ بلكه داراى همه اين ويژگى هاست، بعلاوه هزاران جنبه شناخته و ناشناخته ديگر او مصداق كامل گفته خويش است: «عابد شب و شير روز» و يا به تعبير امروزى: «مردى براى تمام فصول».
امام، خداوندگار سخن بود و با داشتن توانايى سخنورى ـ كه خود نوعى اعجاز است ـ زبانزد خاص و عام و دوست و دشمن بود. حضرت، در مناسبت هاى گوناگون و براى ترغيب و ترهيب مردم و برانگيختن آنان به جهاد يا دست شستن از حطام دنيوى، از اين صفت سود مى جست و تشنه كامان حقيقت جو را سيراب مى كرد. تأثير سخنان حضرت در همّام ـ كه جان از كالبدش خارج شد ـ نمونه اى از اعجاز سخن ايشان است.
حجم سخنان امام، همسنگ تأثير آن است و از همان قرن اوّل هجرى، خطبه ها و نامه ها و كوته گفته هاى حضرت، دهان به دهان مى گشت و از سينه اى به سينه اى سپرده مى شد و خطيبان و دبيرانى همچون عبدالحميد كاتب، يكى از مهمترين عوامل توفيق خود را به خاطر سپردن سخنان آن بزرگوار مى دانستند و به ديگران نيز سفارش مى كردند كه هرچه مى توانند، از اين سرچشمه جوشان بهره مند شوند.
سنّت حفظ كردن سخنان امام، منحصر به شيفتگان و پيروان ايشان نبوده است؛ بلكه دشمنان او نيز به همان اندازه ـ و شايد بتوان گفت گاه با اشتياق بيشتر ـ به سخنان آن حضرت توجّه نشان داده، از آن بهره برده اند.
يكى از آن شيفتگان، ابوعثمان جاحظ معتزلى است. او كه از اديبان نام آور و منتقدان پرآوازه قرن سوم هجرى بوده و آثارى جاودان همچون «الحيوان»، «البيان و التبيين» و «البخلاء» پديد آورده است، خود را خوشه چين حكمت امام مى دانست و به گردآورى و حفظ صد سخن كوتاه از آن حضرت همّت گماشت و آن را «مأة كلمة» ناميد.
گزينش اين صد سخن از سخنان

صفحه از 88