بيانات رهبرمعظم انقلاب اسلامي درديداربا...دانشكده دارالحديث - صفحه 95

مى خواهد؟ با توجّه به اين بيان نبى مكرم ـ كه آورنده قرآن است ـ در حد اعتبار قرآن، حديث اعتبار دارد.
ما بايد حديث را بشناسيم. الان خيلى از بزرگان و علماى ما كه در رشته هاى مختلف علمى خيلى متبحر هستند، با حديث خيلى آشنايى ندارند، جز احاديث فقهى؛ آن هم به خاطر اين كه در استدلالات فقهى، مورد ابتلايشان است. مردم استفتا مى كنند، فقيه بايد به آن استفتا پاسخ دهد؛ لذا بايد مراجعه كند و طبعاً در آن باب، هر روايتى كه هست، مى بيند. بنابراين، مراجعه به حديث، به تبع نياز به فقه است. در كنار چند صد هزار حديثى كه داريم، مگر احاديث فقهى ما چه قدر است؟ بخش محدودى است. بقيه احاديث؛ احاديث معارف، احاديث آداب ـ كه آداب را مستحبات معنا مى كنند، ليكن آداب گاهى اوقات مستحبات نيست؛ فراتر از مستحبات است؛ آداب زندگى و حكم زندگى است ـ و احاديث مربوط به زندگى ائمه، رشته هاى مهمى است. احاديث مربوط به معارف، مثل توحيد، معاد، امامت، نبوت، مسأله انسان، جبر و اختيار، مهم ترين نورافكنى است كه مى تواند به فضاى ذهن يك متفكر عقلانى ـ كه در اين فضاى نورانى، عقل او كاوش كند و معارف را را به دست بياورد ـ تابانده شود. يا در همين مسائل حكم و آداب كه عرض كرديم؛ خزانه لبالب احاديث اهل بيت در باب حكم و آداب زندگى و آداب معاشرت و روابط انسان ها با هم و روابط حكومت ها با انسان ها و روابط انسان با طبيعت، اين قدر مطلب دارد كه اگر انسان واقعاً در اينها غور كند، مثل برگى خواهد بود روى دريا. از بس زياد است، انسان اصلاً نمى تواند غور كند؛ اما متأسفانه اينها غالباً مورد مراجعه نيست؛ مگر تلطفاً. يا مگر كسى منبرى باشد و بخواهد براى مردم موعظه كند، ناچار احتياج پيدا مى كند كه مراجعه كند؛ اما در محيط علمى و حوزه هاى عميه ما مراجعه به حديث خيلى باب نيست. من حوزه فقاهت را ملامت نمى كنم ـ بالاخره ما فقيه لازم داريم و فقيه هم بايد متخصص باشد؛ تخصص در فقه هم احتياج به غور در اصول و مبانى فقهى دارد و وقت انسان را

صفحه از 103