گفتگو با استاد كاظم مدير شانه چي - صفحه 152

گفتگو با استاد كاظم مدير شانه چى ۱

علوم حديث: از اينكه در اين مكان مقدّس و زمان مغتنم، فرصتى را به اين گفتگو اختصاص داديد، سپاسگزارم. لطفا در آغاز به گوشه هايى از زندگى و تحصيلاتتان اشاره بفرماييد.

استاد شانه چى: من هم از لطف و حسن ظنّ شما متشكّرم. بنده در سال 1306 در مشهد متولد شدم. پدرم بازرگان بود كه نوعا به تجارت كالاهاى داخلى اشتغال داشت. مادرم از خانواده اى روحانى بود. پس از دوره دبستان و دبيرستان، در سنّ حدود بيست سالگى، با تمايلى كه در خودم نسبت به تحصيلات دينى ديدم، وارد حوزه علميه مشهد شدم. متأسفانه پيش از شهريور1320،در زمان رضا شاه، حوزه علميه مشهد و همچنين حوزه هاى شهرهاى ديگر، دچار ركود شده بودند؛ طبعا بسيارى از اساتيد و فضلا هم حوزه هاى ايران را ترك كرده بودند. از اين جهت، اساتيد ما، كسانى بودند كه از قبل از شهريور 1320و پراكندگى علما و طلاب در حوزه مشهد مانده بودند. از ميان آنها، اديب نيشابورى و اديب هروى بودند كه از اين دو بزرگوار در زمينه ادبيات عرب و ادبيات فارسى استفاده كردم. «شرح لمعه» و «قوانين» را نزد مرحوم حاج ميرزا محمد مدرس كه مدرس سابقه دار و پركارى بودند، گذراندم. آن زمان، «شرح لمعه» و «قوانين» را در دو سال مى خواندند. من چون در اين تحصيلات مجدّ بودم، بقيه اين دو كتاب را در تابستان همان سال، نزد ايشان و همينطور نزد فرزند بزرگوارشان و دو نفر از افاضل مشهد، خواندم. يكى از آن فضلا كه در قيد حياتند، جناب آقاى مرواريد هستند كه واقعا از اخيار علماى مشهدند. به اين ترتيب، شرح لمعه و قوانين را در مدت يك سال تمام كرديم.
«رسائل» و «مكاسب» را نزد شيخ هاشم قزوينى فراگرفتيم. ايشان را كه از مدرسان معتبر مشهد بود، رضا شاه به قزوين تبعيد كرده بود. زمانى كه ايشان به عنوان زيارت، به مشهد مشرف شدند، مرحوم آية اللّه آقا ميرزا مهدى اصفهانى كه شاگرد مرحوم نايينى و از علماى برجسته و پايه گذار مباحث اصولى در مشهد بودند، امر فرمودند كه از شيخ هاشم قزوينى تقاضا كنيم در مشهد تشريف داشته باشند و تدريس بفرمايند. ما هم رفتيم و ايشان محبّت فرمودند و پذيرفتند. از حسن اتفاق، ايشان سطوح عاليه (رسائل، مكاسب و كفايه) را تدريس كردند و بنده و چند نفر از طلاب جديد و قديم ۲ حوزه در خدمتشان تلمّذ كرديم.
باز بخشى از«كفايه» را هم، براى اينكه دوره يادگيرى را كوتاه كرده باشيم، نزد مرحوم حاج ميرزا على اكبر نوقانى خوانديم. ايشان متصدّى مدرسه نوّاب بودند و ما هم در آن مدرسه درس مى خوانديم.
همچنين يك دوره خارج اصول و چند بحث از خارج فقه را پيش ايشان (مرحوم نوقانى) خوانديم. يك دوره خارج اصول را هم خدمت مرحوم حاج شيخ مجتبى قزوينى بوديم كه ايشان بر مبناى مرحوم نايينى تدريس مى فرمودند. البته بعضى مباحث خارج فقه و بعضى دروس معقول را هم خدمت ايشان تلمّذ كرديم. در درس خارج شيخ هاشم قزوينى و آية اللّه ميرزا مهدى اصفهانى و آيةالله آسيديونس اردبيلى(از شاگردان مرحوم آخوند خراسانى) هم حضور پيدا مى كردم.
از ديگر اساتيد بنده، مرحوم حاج ميرزا احمد كفايى، آقازاده مرحوم آخوند خراسانى بودند. ايشان در تدريس خارج «كفايه» واقعا خيلى زبردست بود و ما از ايشان بهره هاى زيادى برديم. بعد از ايشان كه مرحوم آية اللّه حاج سيدمحمدهادى ميلانى براى زيارت(از عراق) به مشهد تشريف آوردند،ما و عده اى از طلابى كه هم دوره ما بودند و بعضى كسانى كه قبل از ما درسشان تعطيل شده بود، از محضر ايشان تقاضا كرديم كه در مشهد بمانند؛ ايشان هم عنايت كرده اجابت فرمودند. بنده يك دوره خارج اصول و سه مبحث فقه از جمله اجاره را خدمت ايشان گذراندم . البته ايشان به بنده لطف داشتند و در جلسات افتائيه ايشان هم حاضر مى شدم و در بحث ها شركت مى كردم.
خوب؛ به صورت مقطعى از محضر مرحوم آميرزا مهدى آشتيانى، مرحوم آيةالله خويى و مرحوم آيةالله رامهرمزى بهبهانى هم استفاده كرده ام. در زمينه تدريس هم بايد عرض كنم كه از آغاز طلبگى، به تدريس كتب رسمى حوزه، اهتمام داشتم؛ ولى«شرح لمعه» و«مكاسب» را به حسب نياز و ضرورت، بارها در حوزه مشهد تدريس كرده ام.
در زمينه علوم عقلى،«شرح اشارات» خواجه نصير و«شرح هدايه» آخوند ملاصدرا و بخشهايى از«اسفار» را خدمت حاج شيخ مجتبى قزوينى، شاگردى كردم. ايشان گاهى نقض و اشكالهايى هم بر فلسفه داشتند. بخشى از«اسفار» را در محضر حاج شيخ سيف الله ايسى فرا گرفتم. اين بزرگواران، هر دو، شاگرد مرحوم حكيم آقابزرگ شهيدى مشهدى بودند. «شرح قيصرى بر فصوص» را هم در محضر مرحوم الهى قمشه اى(كه تابستانها به مشهد تشريف مى آوردند) خواندم.

1.متن حاضر، گفتگويى است ميان سردبير«علوم حديث» و استاد مدير شانه چى كه در حج سال گذشته(۱۴۱۸) انجام گرفته است.

2.طلاب قديم كه مى گويم، مقصودم طلاّبى هستند كه در دوره رضاخان، تحصيلاتشان متوقف شده بود؛ ولى با رفع آن موانع، دوباره ادامه دادند.

صفحه از 182