349
ميزان الحكمه ج 11

۱۹۶۸۸.الإمامُ عليٌّ عليه السلامـ لَمّا سُئلَ عن ذي القَرنَينِ أ نَبيّا كان أم مَلِكا ـ: لا نَبيّا و لا مَلِكا ، بَل عَبدا أحَبَّ اللّهَ فأحَبَّهُ اللّهُ ، و نَصحَ للّهِ فنَصَحَ لَهُ ، فبَعَثَهُ إلى قَومِهِ فضَربوهُ على قَرنِهِ الأيمَنِ ، فغابَ عنهُم ما شاءَ اللّهُ أن يَغيبَ ، ثُمّ بَعَثَهُ الثّانيَةَ فضَرَبوهُ على قَرنِهِ الأيسَرِ فغابَ عنهُم ما شاءَ اللّهُ أن يَغيبَ ، ثُمّ بَعَثَهُ اللّهُ الثّالثَةَ فَمكَّنَ اللّهُ لَهُ في الأرضِ ، و فيكُم مِثلُهُ ـ يَعني نفسَهُ ـ . ۱

۱۹۶۸۹.الإمامُ الباقرُ و الإمامُ الصّادقُ عليهما السلامـ لَمّا سُئلا عن مَنزِلَتهِما و عَمَّن يُشبِهانِ مِمَّن مَضى ـ: صاحِبُ موسى و ذو القَرنَينِ ؛ كانا عالِمَينِ و لَم يكونا نَبيَّينِ . ۲

۱۹۶۹۰.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَلَكَ الأرضَ كُلَّها أربَعةٌ : مُؤمِنانِ و كافِرانِ : فأمّا المُؤمِنانِ فسُلَيمانُ ابنُ داودَ عليهما السلام و ذو القَرنَينِ ، و الكافِرانِ نَمرودُ و بُختُ نَصَّرُ. و اسمُ ذي القَرنَينِ عبدُ اللّهِ بنُ ضَحّاكِ بنِ مَعدٍ . ۳

۱۹۶۸۸.امام على عليه السلامـ در پاسخ به اين سؤال كه آيا ذو القرنين پيامبر بود يا فرشته ـفرمود : نه پيامبر بود و نه فرشته، بلكه بنده اى بود كه خدا را دوست مى داشت و خدا هم او را دوست داشت و براى خدا خيرخواهى مى كرد و خدا هم خيرخواه او شد. پس او را به سوى قومش فرستاد، امّا مردم بر شاخ راست سر او كوفتند. پس، ذو القرنين تا مدّت زمانى كه خدا مى خواست از ميان مردم ناپديد شد. سپس بار ديگر او را فرستاد و اين بار مردم بر شاخ چپ سر او كوفتند و او باز تا مدتى كه خدا مى خواست از ميانشان ناپديد شد. سپس بار سوم خداوند مبعوثش كرد و در زمين به او قدرت داد. نمونه او در ميان شما نيز هست ـ مقصود خود آن حضرت است ـ .

۱۹۶۸۹.امام باقر و امام صادق عليهما السلامـ در پاسخ به سؤال از منزلت ايشان و اينكه از گذشتگان چه كسانى شبيه آن دو بزرگوار مى باشند ـفرمود : همسفر موسى [خضر عليه السلام ] و ذو القرنين. آنها هر دو عالم بودند و پيامبر نبودند.

۱۹۶۹۰.امام صادق عليه السلام :چهار نفر بر سراسر جهان فرمانروايى كردند : دو تا مؤمن و دو تا كافر.آن دو مؤمن، يكى سليمان بن داوود بود و ديگرى ذو القرنين، و دو كافر، يكى نمرود بود و ديگرى بُختُ نَصَّر. نام ذو القرنين، عبد اللّه بن ضحّاك بن مَعد بود.

1.بحار الأنوار : ۱۲/۱۷۸/۵ .

2.بحار الأنوار : ۱۲/۱۹۷/۲۵ .

3.الخصال : ۲۵۵/۱۳۰ .


ميزان الحكمه ج 11
348

3732

ذُو القَرنَينِ عليه السلام

الكتاب :

«وَ يَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرا * إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبا» . ۱

الحديث :

۱۹۶۸۷.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إنّ ذا القَرنَينِ كانَ عَبدا صالِحا جَعَلَهُ اللّهُ عَزَّ و جلَّ حُجَّةً على عِبادِهِ ، فدَعا قَومَهُ إلَى اللّهِ و أمَرَهُم بِتَقواهُ فضَرَبوهُ على قَرنِهِ ، فغابَ عَنهُم زمانا حتّى قيلَ : ماتَ أو هَلَكَ بأيِّ وادٍ سَلَكَ ؟! ثُمّ ظَهَرَ و رَجَعَ إلى قَومِهِ فضَرَبوهُ على قَرنِهِ الآخَرِ ، و فيكُم مَن هُو على سُنَّتِهِ ، و إنّ اللّهَ عَزَّ و جلَّ مَكَّنَ لِذي القَرنَينِ في الأرضِ و جَعَلَ لَهُ مِن كلِّ شيءٍ سَبَبا ، و بلَغَ المَغرِبَ و المَشرِقَ ، و إنّ اللّهَ تباركَ و تعالى سيُجري سُنَّتَهُ في القائم مِن وُلدي ، فيُبَلِّغُهُ شَرقَ الأرضِ و غَربَها حتّى لا يُبقي مَنْهلاً و لا مَوضِعا مِن سَهلٍ و لا جَبَلٍ وَطِئهُ ذو القَرنَينِ إلاّ وَطِئهُ ، و يُظهِرُ اللّهُ عَزَّ و جلَّ لَهُ كُنوزَ الأرضِ و مَعادِنَها ، و يَنصُرُهُ بالرُّعبِ ، فيَملأُ الأرضَ بهِ عَدلاً و قِسطا كما مُلِئت جَورا و ظُلما . ۲

3732

ذو القرنين عليه السلام

قرآن :

«و از تو درباره ذو القرنين مى پرسند. بگو : به زودى ذكرى از او براى شما مى خوانم. ما در زمين به او قدرت داديم و از هر چيزى وسيله اى بدو بخشيديم».

حديث :

۱۹۶۸۷.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ذو القرنين، بنده اى شايسته بود كه خداوند عزّ و جلّ او را حجّت بر بندگان خود قرار داد و او قوم خويش را به سوى خدا دعوت كرد و آنان را به پرهيزگارى فراخواند. امّا مردم بر شاخ ۳ سر او كوفتند. ذو القرنين مدتى از ميان آنان ناپديد گشت، به طورى كه گفته شد : او در هر وادى اى بوده مرده يا به هلاكت رسيده است. اما وى سپس آشكار شد و به ميان مردم خود برگشت و اين بار نيز مردم بر گوشه ديگر جلو سر او ضربتى كوفتند. در ميان شما نيز يك نفر هست كه ماجرايى چون او دارد. خداوند عزّ و جلّ به ذو القرنين در جهان قدرت داد و از هر چيزى براى او وسيله اى قرار داد و او به مغرب و مشرق رسيد. خداوند تبارك و تعالى به زودى سنّت و شيوه او را درباره قائم از فرزندان من نيز جارى خواهد ساخت و او را به شرق و غرب جهان مى رساند، به طورى كه هيچ منزلگاه و دشت و كوهى نيست كه ذو القرنين زير پا گذاشته باشد مگر اينكه قائم نيز آنها را زير پا مى گذارد و خداوند عزّ و جلّ گنج ها و معادن زمين را برايش آشكار مى سازد و به وسيله رعب و وحشت او را پيروز مى گرداند و به واسطه او زمين را، همان گونه كه پر از جور و ستم شده است، پر از عدل و داد مى كند.

1.الكهف : ۸۳ و ۸۴ .

2.كمال الدين : ۳۹۴/۴ .

3.قَرْن : هر يك از دو گوشه جلو سر انسان، شاخ سر.

  • نام منبع :
    ميزان الحكمه ج 11
    سایر پدیدآورندگان :
    شیخی، حمید رضا
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    هفتم
تعداد بازدید : 120916
صفحه از 572
پرینت  ارسال به