قانون العدالة - صفحه 36

بسم اللّه الرحمن الرحيم
حديث صحيحى كه محدّثان دار الحديث ارباب علم و فضل ، و راويان دارالعداله اصحاب ضبط و عدل ، در بدايت كتب و رسائل روايت كنند، حمد و ذكر الهى است ـ جلّ ذكره و عزّ اسمه ـ كه آثار فيض انعام وافر و متّصل و متواتر[ش] به صحيح و ضعيف و عزيز و شريف رسيده ، و مجهول و مشهور و معضل و مهجور از خوان اكرامش به وجه حسن مهما امكن ، نفع گرفته:

جهان را رسيدست اكرام اوگرفته بد و نيك انعام او .
و خبر غريبى كه ثقات و آحاد به طريق اجتماع و اِفراد در ابتداى صحايف و لطايف نقل كنند، مدح و ثناى پادشاهى است ـ عظُم سلطانه و عمّ إحسانه ـ كه پيش از خلقت انسان ، مناصب رياست و حكومت هر ناحيه را مناسب قابليت هر طايفه[اى ]از ايشان مقرّر ساخت، ارباب عدل و اعتبار را به تشريف « إنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالعَدْلِ وَ الإِحْسان »۱ بنواخت، اصحاب ظلم و عدوان را به توبيخ و تغيير « وَ مَأْويهُمُ النّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظّالمينَ »۲ از زمره جماعت مقسطين جدا گردانيد [و] قلم عدل او رقم عزل و نكال بر نواصى عمّال متّصف به ضلال و مجرمان ديوان شرع و احكام به موجب آيه « يُعْرَفُ الُمجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الأَقْدامِ »۳ كشيد:

مر او راست شاهى و فرماندهىبر او ختم كرده است شاهنشهى .
و جواهر و زواهر صلوات و كواكب مواكب تحيّات زاكيات ، نثار مرقد مقدّس و

1.سوره نحل ، آيه ۹۰.

2.سوره آل عمران ، آيه ۱۵۱.

3.سوره الرحمن ، آيه ۴۱.

صفحه از 51