شرح دعاي صباح (شوشتري) - صفحه 206

آيا چگونه منع مى فرمايى يا دور و نااميد مى گذارى تشنه جگرى را كه رسيده باشد به سوى درياهاى زلال مالامال رحمت تو در حالتى كه آن تشنه جگر ، آب جوينده و خواهنده است ؛ چه هر چند عطا فرمايى ، از درياى عطاى تو چيزى كم نمى شود كه خزانه كَرَمت بى غايت و درياى رحمتت ، بى نهايت است ، و به همه كس از صالح و طالح و بَرّ و فاجر مى رسد و قبول توبه از همه مى فرمايى . مع هذا ، از من ، تشنه جگرترى نيست و مستحق رحمم . افاضه به من نيز بفرما . پس كنايه است از استفاضه رحمت عام و مرحمت تمام .

كَـلاَّ وَحِيَاضُكَ مُتْرَعَةٌ فِي ضَنْكِ الْمُحُولِ

كلاّ : يا حرف رَدع است ، يا به معنى «حقاً» است .
مترعة : به معنى «مملوّة» است . / 179 /
ضنك : تنگى است .
مُحُول : جمع مَحْل است ، به معنى خشك سالى .
يعنى : نه چنان است و نمى تواند شد اين كه منع كنى مسكينى را ، يا نااميد گردانى طلب هدايت كننده اى را ، يا محروم گردانى تشنه جگرى را ، و چون چنين باشد؟ و حال آن كه درياهاى رحمت تو پُر است و مالامال است در تنگى و قحط ها [ و خشك سالى ها ، يا حقا حوض هاى تو پُر است در تنگى قحط ها ] .

[ ادلّه ديگر بر وجود صانع و اين كه شر در عالم وجود نمى باشد و آنچه ظهور يافته ، از حُسن تقدير معبود و كمال تدبير عالم وجود است و از جهت نقص فهم است كه پى به مصالح آ نها نمى برند ]

و از فقره شريفه ظاهر مى شود رحمت هاى الهى هميشه هست و نمى كاهد و نمى افزايد . اين كه بعضى جاها قحط مى شود ، به سبب سوء افعال و اعمال اهل آن بُلدان است ، پس آنچه در عالم وجود است ، از حُسن تدبير صانع قدير و عالم خبير است و صانع عليم ، خلق را مُهمَل نمى گذارد ، مگر به يكى از سه وجه : اوّل اين كه ، والعياذ باللّه ، عاجز باشد . دويم آن كه جاهل باشد به كيفيت تدبير . سيم آن كه شرارتl

صفحه از 231