689
دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2

76

هدايت آشتيانى

صادق حضرتى آشتيانى

ميرزا هدايت اللّه وزير دفتر پسر ميرزا حسين آشتيانى و پدر دكتر محمّد مصدق، از مستوفيان برگزيده ديوان اعلى بود و در شعب ادب، اخلاق، حكمت و فلسفه از مشاهير به نام قرن سيزدهم محسوب مى شود. در سال 1267ق وقتى مستوفى بود از طرف امير كبير ۱ صدراعظم ناصرالدين شاه مأموريت يافت تا براى تعديل ماليات به صائين قعله رفته و ضمنا به مواجب سوار آنجا رسيدگى نمايد . در سال 1275ق پس از عزل ميرزا داودخان پسر ميرزا آقاخان نورى از وزارت لشكر آقا هدايت به جاى او (رياست دارايى ارتش) برگزيده شد و تا اواخر سال 1289ق در اين سمت برقرار بود، تا اين كه در محرم سال 1290ق ميرزا محمد قوام الدوله آشتيانى ۲ وزير محاسبات به مرض محرقه درگذشت و به جاى او آقا هدايت با لقب وزير دفترى رئيس دفتر استيفا شد و شغل قبلى وى را كه وزارت لشكر بود به ميرزا موسى پسر ميرزا هادى دادند . ميرزا هدايت چون رتبه و شأنى بلند يافت خود را تنها رقيب ميرزا يوسف مستوفى
الممالك مى پنداشت و نسبت به او اظهار بى اعتنايى مى كرد . اختلاف اين دو پسر عمو را كه اغلب مورخين بر سر ملكى در قزوين قلمداد كرده اند . ظاهرا بهانه اى بيش نبوده است و چون هر دو از افراد متشخص و معقول زمان بودند ، مسأله فيصله يافت ۳ ولى روابط همچنان تيره ماند.
در سال 1299ق ميرزا يوسف مستوفى الممالك فرزند خردسال خود را به نام ميرزا حسن با لقب مستوفى الممالكى به جاى خود به سمت رياست دفتر استيفا تعيين نمود، اين انتصاب به وجهه آقا هدايت خوش نيامد و چون خودش را مستحق رياست مى دانست از مقامش استعفا كرد، به دنبال آن حاج ميرزا نصراللّه گركانى كه در بين مستوفيان ممتاز بود به رياست دفتر استيفا برگزيده شد . در سال 1303ق بر حسب امر شاه ميرزا هدايت نيابت پسر خردسال صدر اعظم ميرزا يوسف را پذيرفت و ميرزا هدايت هم ميرزا حسين را دستيار ميرزا حسن كرد و عنوان نايب مستوفى الممالك به او داده شد. ۴
ميرزا هدايت همان اندازه كه در انجام امور استيفا ورزيده بود در حكمت و كلام و عرفان هم مقامى به سزا داشت.
در چهل سال تاريخ ايران آمده است: ۵
... در فن تطبيق ما بين ظاهر و باطن بسيار ماهر و در تأويل آيات و تحقيق بطون روايات ، امروز نخستين دانشور اين كشور شمرده مى شود و در اين فضايل بسى رسائل ساخته و بر بعضى از كتب معروفه عرفا و متشرعين متصوفه تعاليق پرداخته و در حب اهل بيت مقامى عظيم دارد ، گويى سلمان زمان و ابوذر دوران و به غيب وراء سترى رقيق نگران.
طرايق الحقايق مى نويسد:
... محبت با نيكان و درويشان حقيقت نشان را غنيمت مى دانست غالب مشايخ زمان خويش را ملاقات فرموده و با مرحوم منور على شاه به خصوص اظهار جلوس مى نمود از خدمتش راقم را بسى فيض بود و در عرفان ذوقى خاص و در تأويل بعضى آيات مسلك به اختصاص داشت.
مؤلف حديقه الشعرا ۶ هم ضمن بيان او در دستگاه قاجار اوصاف حميده وى را چنين توصيف كرده است:
مشار اليه مردى است خليق بسيار آرام و مؤدب و موقر و به قاطبه عرفا و فقرا هم مايل و به عقيده بعضى از بزرگان هم نظرى يافته است. با مشغله دايمى ملكى در امور ملتى اهتمام دارد و بعد از واجبات، بسيار از مستحبات را مواظبت مى نمايد. دايما در ذكر است رعايت فقرا و مساكين را هم خيلى منظور دارد.
تأليفاتى كه از او به جا مانده عبارت است از: كشف و اشراق، تحفة الخواص، دره مخزن در عرفان، سر كلام در آداب كشوردارى . او اشعارى محققانه دارد كه چند نمونه را بدون اين كه سنگين و سبك كرده باشيم مى آوريم. آقا هدايت در وباى سال 1310ه.ق وفات يافت و در حرم حضرت عبدالعظيم مدفون گرديد. ۷
از اوست:
يك مثل گويم تو را من گوش دار
بر خردمندان بسى آيد به كار

مرغ اندر روى تخم خود نشست
عاقبت بينى كه خود او را شكست

تا برون آرد از او طاوس نر
كه گشايد او به هر سو بال و پر

مرغ حق پيوسته اندر روى توست
گر ترا نشكست چون گردى درست

ثانويت ضد شى است اى عمو
ضد اگر نبود تو او را يك مگو

با محمد هر كه او ثانى بود
موردش آنجا كه مى دانى بود

چون على را نفس احمد خواند حق
لاجرم برده است از عالم سبق

«قال تعالوا ندع ابنا»۸را بخوان
نقش احمدشاه مردان را بدان

گر تو خود بينى خود را كم كنى
قطره هستى خود را يم كنى

باورت گردد كه احمد با احد
چون على با احمد است او متحد

اين سه مصباحند و مشكاه و زجاج
مى پذير از من مكن جنگ و لجاج

اجنبى را تا يكى داخل كنى
بى دلى را چند اهل دل كنى

آشيانه جغد و بلبل خود جداست
گوهر از هامون طلب كردن خطاست

گر گهر خواهى به دريا روى كن
ترك اين تلبيس و گفت گوى كن

آن كه از سر تا قدم عيب آمده است
چون جليس مجلس غيب آمده است

آنكه نگردد ملول زآنچه بخواهى خداست
وز دگران خواستن خواهش زر از گداست

خلق ز برنا و پير مفتى و مير و زير
غير شه بى نظير چون من و تو بى نواست

محض تقاضاى حال گرطلبى قوت سال
مره اول صواب كره اخرى خطاست۹

1.موقعى كه ميرزا تقى خان صدر اعظم بود، ميرزا هدايت اللّه در دفتر وى مشغول به كار شد، طورى اعتماد صدر اعظم را به خود جلب كرد كه در حقيقت دست راست امير كبير بود و در تمام كارها از او مشورت گرفته مى شد.

2.ميرزا هدايت وزير دفتر با ميرزا محمد قوام الدوله و ميرزا موسى زاده عمو بود.

3.با نظارت و وساطت مرحوم آية اللّه آقا شيخ هادى نجم آبادى اختلاف في مابين با مراسم تحليف به نفع ميرزا يوسف مستوفى الممالك ختم گرديد.

4.به اختصار از: رجال ايران، مهدى بامداد، ج ۴، ص ۴۲۳ و ۴۲۵ .

5.چهل سال تاريخ ايران، ايرج افشار، ج ۱، ص ۲۶۸ .

6.حديقه الشعرا، سيد احمد ديوان بيگى، ج ۳، ص ۲۰۵۸ .

7.ميرزا هدايت اللّه در سال يكى دو بار به آشتيان سفر مى كرد و در منزل پدرى اش سكنى مى گزيد، عمارت مذكور با ۶۰۰ متر عرصه و عيان در بافت قديمى شهر قرار دارد. بناى ضلع غربى و شمالى در دو اشكوب شامل تالار و اتاقهاى قرينه و گوشواره اى با گچ برى (گل و بوته) و طاق نماهاى متعدد، ساخته شده است. پنجره ها و گره كارى، شيشه هاى ايوان و آب انبار و نيز نقشهاى اسليمى بر روى جوشنها از جمله ويژگيهاى اين مكان قديمى است.

8.سوره آل عمران، آيه ۶۳ .

9.گلزار جاويدان، هدايت، محمود، ج ۳، ص ۱۷۰۳، هدايت به «آقا» مشهور بود. واقعا اين لفظ معناى روحانى تام داشت وى به خاطر مهارت و كارآمدى در امور استيفا به عنوان زبده مستوفيان قلمداد گرديده بود، در حالى كه ذوب شدن او در اقيانوس فلسفه و حكمت و استدراك عميق از عرفان وى، بسيار بالاتر از مستوفى گرى اوست. با توجه به شغلش اين طور اشتهار يافته بود.


دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2
688

75

سيد هاشم وكيل

او متولد سال (1265 ش) در قم و فرزند سيد علينقى قمى بوده و در ابتداء با نقيب زاده مشايخ ۱ و سپس با معين السادات مشغول به شغل وكارت شد و بعد خودش مستقل گرديد و بتدريج در اين كار ترقى كرد و از وكلاء مبرز و درجه اول دادگسترى گرديد و مدت 57 سال داراى سابقه وكالت و به اين كار اشتغال داشت و از اين راه مرد متمولى شد .
نامبرده از سال 1316 تا 1322 خورشيدى نايب رئيس كانون وكلاء و از سال 1331 تا 1347 خورشيدى مدت 17 سال متواليا رئيس كانون وكلاى دادگسترى بود .
در سال 1326 خورشيد در دوره پانزدهم در نخست وزيرى احمد قوام از تهران نماينده مجلس شد . و در 30 خرداد 1348 خورشيدى در سن 83 سالگى بر اثر سكته قلبى در تهران درگذشت و در امام زاده حمزه شهر رى به خاك سپرده شد .

منابع

رجال بامداد ، ج 2 ، ص 328 .

1.نام نقيب زاده ، مشايخ سيد حسينعلى از سادات طباطبايى تبريز بوده است .

  • نام منبع :
    دانشمندان و مشاهير حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) و شهر ري ج2
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/52477
تعداد بازدید : 132173
صفحه از 845
پرینت  ارسال به