رَگَ
در اوستا اسامى شانزده مملكت ذكر شده است كه يكى از شانزده مملكت اوستايى، رَگَ يا همان رى است. ۱ سرزمين ايران در زمان داريوش به چند ايالت (ساترايى) تقسيم شده بود كه هر يك از آن ها در تحت حكومت يك نفر كه خَشَتْرَ پاوان (ساتراپ) ناميده مى شد قرار داشت كه خَشَتْرَ به معنى ولايت و پاوان يعنى نگاهبان است و اگر به زبان امروز ترجمه نماييم پاسبان ولايت بايد گفت. ۲ ابتدا اين ساتراپى ها بيش از 23 نبوده كه بعدها در اواخر سلطنت داريوش آن ها را به 31 رسانيده است. ۳ يكى از ساتراپ هاى دوره هخامنشيان به عنوان «مادى» ذكر شده است. ۴ آقاى كيهان «مادى» را معادل
رَگَه يا رى در اوستا دانسته است. ۵ وى بر اين برداشت خود منبعى را ذكر نكرده است. همچنين وى در جدولى اسامى بعضى از ساتراپى هاى ايران را چنان كه در كتيبه هاى داريوش و اوستا و كتب مورّخين يونانى مسطور است به انضمام نام هاى كنونى آن ها، درج نموده است. از جمله ساتراپ ها، ماد است كه شرح اسامى آن در جدول مذكور اين چنين آمده است:
در كتيبه هاى داريوش: مادَ؛ از سوى هردُت: مِدِرْ؛ استرابن: مِديا ماگنا (بزرگ)، مِديا آترُپاتِن ؛ ايزيدُر: ماتيانا، گامبادِن، مدياى عليا و سفلى؛ آمى يان: مِدى؛ موسى خورِنى: مدى، راى، اهماتان، آترپاتكان، گيلان؛ اوستا: رَگَ (رَغَه)؛ نام هاى كنونى: عراق عجم، آذربايجان، كردستان، گيلان. ۶
مجموع طوايف ماد در قديم شامل شش طايفه بزرگ مى شد. يكى از اين طوايف، اريزا نتوئى (=Arizantoi) نام داشت. احتمال داده اند اين طايفه در نواحى شرق ماد و شايد در حدود رى (= راگا) مى زيسته اند. ۷ در تاريخ ماد نيز مذكور است:
اسبانى كه در جلگه نسا در سرزمين ماد پرورش مى يافتند در دنياى قديم شهرت خاصى داشتند و آشوريان از مردم ماد به جاى خراج فقط اسب مى گرفتند. شايد سبب اين كه آريزانتيان توانستند در اتحاديه قبايل ماد، چنان مقام مهمى را احراز كنند كه زبانشان،
لسان مشترك قبايل مزبور گردد، اين بود كه ايشان سواركار و يا به ديگر سخن داراى عرابه هاى اسبى بودند. مكان و مقر هر يك از قبيله هاى عضو اتحاديه مزبور به درستى معلوم نيست. فقط حدس زده مى شود كه آريزانتيان در اقصى نقاط مشرق ماد زندگى مى كردند و محتملاً مغ ها (مغان) نيز در همان حدود مى زيستند (نزديك رغه كه در قرون وسطى رى خوانده مى شد. نزديك تهران كنونى). ۸
1.ايران باستان، ج ۱، ص ۱۵۳.
2.جغرافياى مفصل ايران، ج ۲، ص ۵.
3.همان مأخذ، ص ۱۵.
4.همان مأخذ، ص ۱۳.
5.همان مأخذ، ص ۱۳.
6.همان مأخذ، ص ۱۶ و ۱۷.
7.تاريخ مردم ايران، عبدالحسين زرين كوب، ج ۱، ص ۸۳.
8.تاريخ ماد، ص ۱۴۶.