13
مناظره‌های آموزنده

مناظره‌های آموزنده
12

مناظره پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و يهوديان‏

آن‏گاه ، خطاب به يهوديان فرمود : «آيا آمده‏ايد كه من سخن شما را بى‏دليل بپذيرم؟» .
گفتند : نه .
فرمود : «چه چيز باعث شده كه شما باور داشته باشيد كه عُزَير ، پسر خداست؟» .
گفتند : چون وى پس از آن‏كه تورات از بين رفته بود ، آن‏را براى بنى‏اسرائيل ، بازسازى كرد و اين كار را انجام نداد ، مگر از آن رو كه پسر خدا بود .
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود : «چرا عُزَير ، پسر خدا شد و موسى كه تورات را براى شما آورد و معجزه‏هايى كه خود شما هم مى‏دانيد ، از وى ديده شد ، پسر خدا نشد؟ و اگر عُزير ، به خاطر بزرگوارى در بازسازى توراتْ پسر خدا شد ،موسى بايد به پسرِ خدا بودن ، اولى‏ و سزاوارتر باشد .
اگر اين مقدار از بزرگوارى براى عُزَير ، موجب شود كه وى پسر خدا گردد ، چندين برابر اين بزرگى كه براى موسى بود ، درجه وى بايد برتر از پسرِ خدا بودن باشد .
اگر منظور شما از پسر خدا بودن ، همان مفهومى باشد كه در دنيا در پى رابطه جنسى پدر با مادر ، مادران ، بچّه به دنيا مى‏آورند ، به خدا كفر ورزيده‏ايد و او را به آفريده‏اش تشبيه كرده‏ايد و ويژگى پديده‏ها را براى وى اثبات كرده‏ايد . بنابراين، بايد خدا از نظر شما پديد آمده و خلق‏شده‏اى باشد كه خالقى دارد كه وى را ساخته و به وجود آورده است»
.
يهوديان گفتند : منظورمان اين نيست . همان طور كه گفتى ، اين كفر است ؛ بلكه منظورمان آن است كه وى از نظر قدر و منزلت ، پسر خداست ؛ گرچه تولّدى هم در كار نبود ؛ درست مثل آن‏كه دانشمندى ، خطاب به كسى (شاگردى) كه مى‏خواهد اِكرامش كند و جايگاه و ارزش او را نسبت به ديگران نشان دهد ، مى‏گويد : «پسرم !» يا «اين ، پسرم است» كه اين سخن براى اثبات به دنيا آمدن وى از او نيست . چون در اين صورت ، به وى گفته خواهد شد كه «اين شخص ، با تو بيگانه است» و به راستى هم رابطه نَسَبى بين آن دو نيست . كار خدا درباره عُزَير نيز چنين است كه وى به خاطر احترام گذاشتن و نه به دليل تولّد ، وى را فرزند خود قرار داده است .
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود : «اين ، همان سخنى است كه من به شما گفتم . اگر بر اين پايه ، عُزَير پسر خدا مى‏گردد،اين مقام براى موسى مناسب‏تر است. خداوند، هر باطلگرايى را با اقرار خودش رسوا مى‏كند و دليل او را عليه خود او به كار مى‏برد . دليلى كه شما آورديد ، شما را به چيزى بزرگ‏تر از آنچه گفتم ،مى‏كشاند . شما گفتيد كه يكى از بزرگان شما به فرد بيگانه‏اى كه رابطه سببى بين آن دو نيست ، مى‏گويد : "پسرم !" يا "اين ، پسرم است" ، امّا نه به معناى از او به دنيا آمدن . گاه شما مى‏بينيد همين بزرگ ، به فرد بيگانه‏اى براى احترام مى‏گويد : "اين ، برادرم است" و به ديگرى مى‏گويد : "اين ، استادم و پدرم است" و به شخص ديگرى مى‏گويد : "اين ، آقاى من است" و يا خطاب مى‏كند "آقايم !" و هر چه احترامگذارى‏اش بيشتر باشد ، از اين گونه تعبيرها بيشتر بهره مى‏گيرد .
بنابراين ، از نظر شما رواست كه موسى ، برادر خدا ، شيخ خدا ، و يا آقاى خدا باشد ، چون وى را بيشتر از عُزَير ، اكرام كرده است؟ همان طور كه اگر كسى ديگرى را بيشتر اكرام كند ، براى احترام ، به وى مى‏گويد : "اى آقايم !" ، "اى شيخم !" ، "اى عمويم !" ، "اى رئيسم [و اى اميرم‏]!" و هر آنچه در احترام بيفزايد ، در اين قبيل تعبيرها مى‏افزايد .
آيا از نظر شما رواست كه موسى ، برادر خدا ، شيخ خدا ، عموى خدا ، رئيس خدا ، آقاى خدا و يا امير خدا باشد ، تنها به اين دليل كه خدا وى را بيشتر از كسانى كه شما آنان را "اى شيخم !" ، "اى آقايم !" ، "اى عمويم!" ،"اى رئيسم !"و يا "اى اميرم !" خطاب مى‏كنيد ، بزرگ داشته است؟!»
.
يهوديان ، متحيّر و مبهوت شدند و گفتند : اى محمّد ! به ما فرصت بده‏تا درباره آنچه‏كه به ما گفتى، بينديشيم . رسول خدا فرمود : «در اين باره ، با دلى منصفانه بينديشيد . خدا شما را هدايت مى‏كند» .

  • نام منبع :
    مناظره‌های آموزنده
    سایر پدیدآورندگان :
    غیوری، سید مجتبی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 131557
صفحه از 162
پرینت  ارسال به