نگاهى كلّى به تفسير مناهج البيان - صفحه 95

نگاهى كلّى به تفسير مناهج البيان ۱

باقر قربانى زرّين‏۲

چكيده : تفسير «مناهج البيان»، از تفاسير مهم شيعه اماميه در قرن پانزدهم است كه كمتر شناخته شده است. نويسنده در اين مقاله، نگاهى كلّى به اين تفسير افكنده است. و نتيجه مى‏گيرد : روش تفسيرى مفسّر، اجتهادى بر مبناى فقاهت در احاديث شيعى است، چرا كه پيامبر و اهل بيت عليهم السلام مبيّن قرآن‏اند. از ديگر عناوين مقاله، مى‏توان ياد كرد :
دورنماى مباحث كلامى، مبانى علوم قرآنى، ويژگى‏هاى ادبى، طرح گسترده مباحث اصول دين، تفسير آيات الاحكام، نقد و بررسى تفاسير ديگر در زمينه‏هاى گوناگون.
كليد واژه‏ها : ملكى ميانجى، محمد باقر / مناهج البيان فى تفسير القرآن / روش تفسيرى اجتهادى/ تفاسير شيعى، قرن پانزدهم هجرى / رويكرد كلامى / علوم قرآنى / جنبه‏هاى ادبى و بلاغى قرآن / اصول دين/ آيات احكام / نقد و بررسى تفاسير.

مقدمه

تفسير «مناهج البيان فى تفسير القرآن» به عربى و در شش مجلّد تأليف مرحوم شيخ محمد باقر ملكى ميانجى (1285 - 1377 ش) از عالمان پارساى شيعه است. اين تفسير هم در گروه تفاسير مأثور و هم در زمره تفاسير كلامى جاى دارد، و شامل چهار جزء از آغاز قرآن و دو جزء از آخر قرآن مى‏باشد.۳
در تفاسير مأثور، روايات مربوط به هر آيه در ذيل آن درج مى‏گردد و غالباً نقل روايات بدون تبيين وتحليل صورت مى‏پذيرد. ولى در «مناهج البيان» روايات با بيان، همراه گشته و به شكلى مستدل مورد استناد قرار مى‏گيرد. در صورت وجود رواياتى، ظاهراً متعارض، مؤلّف با استادى و به شيوه‏اى اجتهادى، تعارض را حل كرده و مراد از روايت را بيان مى‏دارد، مانند بحث در آيه 233 سوره بقره. ۴
مؤلف محترم، بهترين نوع تفسير قرآن را تفسير اجتهادى مى‏داند كه بر پايه عقل، كتاب و سنّت صورت پذيرد ۵ و اين گفته را كه «قرآن، با قرآن تفسير مى‏شود و نيازى به رجوع به روايات نيست» در نهايت ضعف مى‏داند. مؤلف در پاسخ به استدلال كسانى كه گفته‏اند: «قرآن به تنهايى براى بيان علوم و معارف خود، هادى و راهنماست و از آنجا كه هدايت، نور و روشنگر (= تبيان) هر چيز است، چيز ديگرى نمى‏تواند بيانگر آن باشد.» مى‏گويد: قرآن كريم داراى دو مقام است :
الف - مقام خطاب به عموم مردم كه طريق فهم آن گشوده است.
ب - مقامى كه ويژه پيامبر و اهل بيت عليهم السلام است. در اين مقام از مراجعه روايات ناگزير هستيم و به هيچ وجه از اين كار، عدول نتوان نمود. خداوند، خود وعده داده كه گردآورى و خواندن قرآن با ماست. پس آنگاه كه آن را خوانديم از آن پيروى كن، سپس تبيين و روشنگرى آن برماست ۶.
پروردگار در وعده خود صادق است و آن را براى پيامبر گرامى صلى اللَّه عليه و آله بيان كرد و پيامبر نيز آن را براى امّت بيان داشت. در جاى ديگر مى‏فرمايد: ما قرآن را بر تو فرو فرستاديم تا براى مردمان، آنچه را كه برايشان نازل گشته، تبيين كنى و بدان اميد كه بينديشند ۷ در چند آيه قرآن، وظيفه پيامبر گرامى «تعليم كتاب و حكمت» بيان شده است ۸ و مراد از تعليم كتاب و حكمت، بيان حكمت و حقايق دين است نه بيان قرائت الفاظ و واژگان آن. پيامبر نيز در زمان حيات خود بدين مهم اقدام فرمود و براى پس از وفات خود نيز در ضمن رواياتى فراوان و قطعى الصدور، اين كار را به اهل بيت عليهم السلام سپرد. امّا در خصوص اين گفتار كه قرآن، نور است و نيازمند چيز ديگرى نيست، بايد گفت كه سنّت، عِدْل قرآن و يكى از «ثقلين» است و به سانِ قرآن «نور» است، بنابراين بهره‏گيرى از آن در تفسير قرآن «نور على نور» خواهد بود. ۹.
پس از تبيين اين مسأله، مفسّر در جاى جاى تفسير خود به بيانات ارزشمند معصومان عليهم السلام تمسّك جسته و چارچوب تفسير را بر اين پايه بنا نهاده است. البتّه در ضمن استفاده از روايات، به «فقه الحديث» نيز پرداخته و بين روايات به طريقى اصولى، جمع بسته است ۱۰
از جهت پرداختن به مباحث كلامى نيز اين تفسير گنجينه‏اى ارزشمند است. مؤلّف محترم در ضمن تفسير آيات، به مشكلات مباحث كلامى و عقلى پرداخته و به برخى پرسشها، پاسخ داده است، مانند اينكه : آيا شرّ وجودى است يا عدمى ۱۱ ؛ و اينكه آفرينش، آغاز زمانى دارد ۱۲ ؛ و مسائلى همچون حقيقت «علم حقيقى» ۱۳ ؛ و شعور داشتن همه موجودات عالَم ۱۴.
پس از اين مقدمه كوتاه در بيان شيوه و روش تفسيرى مؤلّف، در آغاز جلد اوّل كتاب به مباحثى ارزشمند در «علوم قرآنى» برمى‏خوريم؛ مباحثى همچون: فضيلت قرآن، حجيّت ظواهر قرآن، تفسير قرآن به قرآن و حديث، محكم و متشابه، تأويل و تفسير، تفسير به رأى، ناسخ و منسوخ و مبحث اعجاز و تحدّى قرآن. ۱۵
برخى از مطالب مهم اين مباحث كه با شيوه‏اى اجتهادى و از طريقِ روايات مطرح گشته، عبارتست از: فرق ميان دعوت عمومى و دعوت ويژه قرآن ، چگونگىِ بهره ورى از قرآن و مراجعه به سخنان معصومان عليهم السلام، استفاده از احاديث آحادِ معتبر در تفسير آيات الاحكام ۱۶، تفسير اجتهادى قرآن (بر پايه عقل، كتاب و سنّت)، نياز به روايات در تفسير قرآن ۱۷، چگونگى تفسير آيات متشابه ۱۸، عدم اختصاص تأويل به آيات متشابه ۱۹، معناى تفسير و تأويل و بررسى روايات در اين زمينه ۲۰، مفهوم تفسير به رأى و بيان مصاديق آن ۲۱، بحث نسخ در آيات قرآن ۲۲، عدم انحصار اعجاز قرآن به فصاحت و بلاغت و جايگاه علوم و معارف قرآن در مبحث اعجاز ۲۳، اشاره به مبحث قديم و حادث بودن قرآن ۲۴.

1.با سپاس از همكارى دانشور گرامى، جناب آقاى عبدالحسين طالعى.

2.استاديار دانشگاه آزاد اسلامى واحد تهران مركزى.

3.اين تفسير در سالهاى ۱۴۱۴ - ۱۴۱۸ ق، توسط مؤسسه چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى چاپ و منتشر شده است.

4.ج ۲، ص ۲۵۵ - ۲۵۶

5.ج ۱، ص ۱۵

6.قيامت، ۱۷ - ۱۹

7.نحل،۴۴

8.از جمله: بقره، ۱۲۹ و ۱۵۱ ؛ آل‏عمران،۱۶۴

9.ر. ك. مناهج البيان، ج ۱، ص ۱۵ - ۱۶

10.براى نمونه ر. ك: ج ۲، ص ۲۲۵ - ۲۲۶؛ جزء ۳۰، ص ۲۴۷ - ۲۴۸

11.ج ۲، ص ۱۹۰ ۰؛ ج ۳، ص ۶۷

12.جزء ۳۰، ص ۳۳۴ - ۳۳۷

13.جزء ۳۰، ص ۵۸۲ - ۵۸۳

14.جزء ۳۰، ص ۱۲۶

15.اين مباحث را به ضميمه برخى مباحث ديگر، آقاى على نقى خدايارى به فارسى ترجمه كرده و به اهتمام آقاى على ملكى ميانجى چاپ شده است (نشر خرّم، قم ۱۳۷۷ ش.)

16.ر. ك: ج ۱، ص ۱۲ - ۱۴

17.ج ۱، ص ۱۵ - ۱۸

18.ج ۱، ص ۱۹ - ۲۳

19.ج ۱، ص ۲۹ - ۳۶

20.ج ۱، ص ۳۷-۴۵

21.ج ۱، ص ۴۵ - ۵۳

22.ج ۱، ص ۵۳ - ۵۶

23.ج ۱، ص ۵۸ - ۶۷

24.ج ۱، ص ۶۷ - ۶۹

صفحه از 101