نگاه تأويلى به آيات قرآن در «نقض» - صفحه 100

تأويلات باز بسته به شيعه كه از زبان خصم بيرون مى‏تراود ، واكاوى كرد و از آن طريق، مجالى را كه زمينه‏سازِ چنان اتّهاماتى شده، نشانه گرفت. بى‏شك، با شناخت اين گُسل‏هاست كه گام‏هاى نخست در آسيب‏شناسىِ فرقه‏هاى آغازين اسلامى، برداشته مى‏شود.
كليدواژه‏ها: تأويل قرآن، انديشه‏هاى كلامى، تفسير، كتاب نقض، عبد الجليل رازى.

مقدّمه‏

كتاب آسمانى قرآن اگر چه خود، عين نور و سرچشمه هدايت بوده و هست، مجالى نيز براى برداشت‏هاى متفاوت و دريافت‏هاى گاه متناقض، فراهم آورد كه بويژه در دو سده آغازين ظهور اسلام، مَحملى مستعد براى پيدايش مذاهب، نحله‏ها و گرايش‏هاى گوناگونِ فقهى و كلامى بوده‏اند.
بديهى است هر يك از اين نحله‏هاى اجتماعى يا اعتقادى كه خاستگاهِ زايشِ خود را بطون قرآن و احاديث مى‏دانستند، براى اثبات مُحق بودن خويش و باطل بودن حريف، دست استمداد به دامن قرآن بلند كرده و با يارى جستن از اين منبع فراگير و البته صامت، به اقناع يا دست‏كم اِسكات رقيب مى‏پرداختند. گنجينه متنوّع و مخلوطِ روايت و حديث نيز كه در بستر فرهنگ نوپاى اسلامى رو به تزايد و فربهى بود، البته مؤيّد برخى از آن برداشت‏ها و دستاويز هر يك از اين نحله‏ها مى‏توانست باشد.
نبايد فراموش كرد كه در چنين فضايى، ديگر اهل حقيقت و نمايندگان واقعى رأى صواب نيز مجال استدلال به قرآن را تنگ مى‏ديدند، چنان كه على عليه السلام بدان هنگام كه ابن عبّاس به قصد احتجاج با خوارج به سوى ايشان مى‏رفت، به وى چنين توصيه فرمود كه: «لا تخاصمهم بالقرآن، فإنّ القرآن حمّالٌ ذو وجوهٍ. تقولُ و يقولون»؛ ۱ ابن عباس! به قرآن بر آنان حجّت مياور، كه قرآن، تاب معنى‏هاى گونه‏گون دارد. تو چيزى

1.نهج البلاغة، نامه ۷۷، ص ۴۶۵.

صفحه از 124