اهميت موضوع
انسان با نظر به حقيقت خود و با توجّه به فقر ذاتى خويش، در مىيابد كه آفريننده و قيّومى دارد و عبدى مملوك است. روشن است كه بنده در برابر آفريدگار خويش، شأنى جز بندگى و اطاعت محض ندارد و نبايد از كسى جز غير مالك خويش فرمان بَرَد. به اين ترتيب است كه «توحيد در ولايت» تحققّ مىيابد. از اين روى، پذيرش ولايت الهى و تسليم در برابر امام منصوب از سوى خداوند، عين توحيد است و انكار آن، كفر و موجب دورى از خدا، چنان كه شيطان نيز صرفاً به دليل نپذيرفتن ولايت الهى آدم عليه السلام از درگاه ربوبى رانده شد. بنا بر اين، شناخت مقام امامت الهى و ويژگىهاى امامان منصوب از جانب خداوند، اهميت بسيارى دارد. به همين جهت، متكلّمان و عالمان مسلمان، همواره به اين موضوع، به عنوان يكى از مهمترين مسائل اعتقادى نگريسته و به طور مفصّل به آن پرداختهاند.
از اين ميان، بررسى ديدگاه عبد الجليل رازى در باره ويژگىهاى امامان عليهم السلام از دو جهت حائز اهميت است:
نخست آن كه آراى وى در فضاى عمومى متكلّمان اماميه و مبتنى بر تحقيقات متكلّمان سدههاى پيشينْ مطرح شده است. از اين نظر، گزارش ديدگاه وى مىتواند بيانگر ديدگاه پيشينيان نيز باشد.
دوم آن كه وى در موضع نقد سخنان يك فرد سنّى، و با عنايت به مقتضيات و الزاماتِ ردّيهنويسى، آراى خود را مطرح كرده است، و در عين پاسخگويى به سخنان وى، بر مواضع اصولىِ خود تأكيد داشته است. اين نكته مىتواند خطوط اصلى ديدگاه وى و مرزهاى انعطافپذيرى او را در تبيين ويژگىهاى امامان عليهم السلام نشان دهد.
پيشينه بحث
بحث از ولايت الهى و ويژگىهاى ولى خدا، با آفرينش موجودات و جعل اين مقام از سوى خداوند متعال براى بنده برگزيده خود، آغاز شده است. شايد بتوان گفت اوّلين كسى كه در اين موضوع سخن گفته و به خداى متعال اعتراض كرده، شيطان است.