327
خاطره‌های آموزنده

حالت بکاء آیة الله اراکی

در این دیدار ایشان مطالب دیگری نیز نقل کرد، مانند: کرامتی از حضرت معصومه علیها السلام درباره مرحوم احتشام، و نیز مرد فلجی که با عنایت حضرت رضا علیه السلام شفا یافته، همچنین به دنیا آمدن شیخ صدوق به دعای امام عصرعجل الله تعالی فرجه. جالب توجه این‌که ایشان،‌ در نقل این داستان‌ها به نکات مهمی که می‌رسید منقلب می‌شد و اشک می‌ریخت.


خاطره‌های آموزنده
326

تازه ماندن بدن شیخ صدوق

ضمن اشاره به جلالت شأن نویسنده کتاب سبیل الرشاد فی اثبات المعاد، فرمودند که وی شخصاً بدن مبارک شیخ صدوق را پس از هزار سال دیده که هنوز تازه است.۱

1.. سبیل الرشاد فی اثبات المعاد، تألیف حکیم آقا علی مدرّس ( م ۱۳۲۰ شمسی) از مدرسین فلسفه در تهران. گفتنی است که ایشان یکی از کسانی است که شاهد ماجرا بوده‌اند. این داستان متواتر و قطعی است. در مقدمۀ چاپ قدیم کتاب من لا یحضره الفقیه در این باره چنین آمده: از جمله کراماتی که در این روزگار اتفاق افتاده و گروه بسیاری شاهد جریان بوده، آن است در مرقد شریف او که واقع در ری است بر اثر باران زیادی که آمده بود خرابی اتفاق افتاد. پس از آن که تصمیم گرفتند تا مرقد او را به منظور بنیان تازه‌ای خراب کنند، به سردابه‌ای که مدفن شریف او بوده وارد شده بدن او را در حالی که از کفن عاری شده و تنها عورتش پوشیده مانده مشاهده کرده و حال آن که همچنان پس از سال‌های متمادی صحیح و سالم مانده و بر ناخن‌های وی اثر حنا باقی بوده، تنها آنچه را خاک از او نابود کرده بوده کفن وی بوده که برخی از نخ‌های کهنه آن روی قبر ریخته بوده. این پیش‌آمد برخلاف انتظار در اندک وقتی در شهر طهران شیوع پیدا کرد و به اطلاع خاقان مغفور فتحعلی‌شاه قاجار رسید. خاقان برای این که از نزدیک شاهد این جریان باشد به اتفاق امنای دولت بر مزار شیخ حضور یافت و از آنجا که صلاح نبود خود شاه وارد سردابه شود و بدن شیخ را زیارت کند دستور داد علمایی که حضور داشته وارد سردابه شوند و بدن شیخ بزرگوار را به طوری که شیوع پیدا کرده مشاهده کنند. آن‌ روز عده بسیاری از اعیان علما و مردم صالح به زیارت بدن شریف او موفق گردیده تا حقیقت مطلب به طوری‌که باید و شاید برای خاقان به سرحد عین‌الیقین رسید. دستور داد سردابه را بپوشانند و عمارت تازه‌ای بر فراز قبر او بنیان نمایند و به تزئین روضه مبارکه بیفزایند و آن ‌را با تازه‌ترین طرزی کاشی کاری نمایند. مؤلف گوید این پیش‌آمد در حدود ۱۲۳۸ هجری اتفاق افتاد و من با برخی از اعلام که شاهد جریان مزبور بوده ملاقات کرده‌ام و هم اعاظم اساتید پیشین ما که از سرشناسان عهد خود بوده، این حکایت را نقل می‌کردند (ترجمۀ روضات الجنات، ج۷، ص۶۹ _ ۷۰).

  • نام منبع :
    خاطره‌های آموزنده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 326213
صفحه از 371
پرینت  ارسال به