ادب - صفحه 3

مأدُبه است و آدِب ، دعوت كننده است . اَدَب نيز بر همين قياس است ؛ چون بر نيك بودن آن ، اجماع است .
دو نكته در ريشه لغوى ادب وجود دارد : يكى اجتماع مردم ، و ديگرى شايستگىِ كار . شايد به همين لحاظ ، انجام دادنِ كار به گونه اى كه در جامعه نيكو و شايسته شمرده شود ، ادب ناميده شده است . البتّه در كاربردهاى اين واژه در نصوص (متون) اسلامى ، توضيح خواهيم داد كه اين واژه به معناى مطلق تربيت هم آمده است .
بنا بر اين ، ادب ، در مفهوم ارزشىِ آن ، از مقوله هنر محسوب مى شود و اديب ، هنرمندى است كه كارى را زيبا و دل پذير انجام مى دهد . از اين رو ، دانشى كه موجب دور ماندن از خطا در گفتار و نوشتار است ، علم ادب ناميده مى شود؛ ۱ بلكه به مطلق علوم و معارف نيز ادب اطلاق مى گردد؛ ۲ چرا كه علم ، سرمايه شايستگى و زيبايىِ عمل است و هنر ارائه كار خوب و نيكو ، تنها از دانشمند بر مى آيد .

ادب، در قرآن و حديث

در قرآن ، واژه «ادب» به كار نرفته ، هر چند معنا و مفهوم آن ، بارها مورد عنايت اين كتاب آسمانى قرار گرفته است ؛ امّا در احاديث اسلامى ، ادب به عنوان يك اصل مهمّ فرهنگى ، اخلاقى و اجتماعى ، فراوان به كار رفته است . به فرموده امام على عليه السلام :
لِكُلِّ أمرٍ أدَبٌ .۳
هر كارى، آدابى [و آيينى] دارد .

1.علم ادب ، علمى است كه به وسيله آن از خلل گفتارى و نوشتارى در كلام عرب ، احتراز مى شود (المنجد : ص۵).

2.آداب ، به مطلق علوم و معارف و يا تنها به علوم ادبى اطلاق مى شود (المنجد : ص۵) .

3.ر . ك : غرر الحكم : ج ۵ ص ۱۳ ح ۷۲۸۰ .

صفحه از 130