جستاري در باره اصطلاح حديث قوي - صفحه 147

درآمد

هر واژه به صورت جدا و فارغ از این که در چه دستگاه معنایی قرار بگیرد، دارای معنایی است. این معنا به مرور با کاربرد در یک دستگاه معنایی خاص و در تعامل با دیگر واژگان دچار تحوّل گردیده و از اصطلاحات تخصّصی خاص آن حوزه می‌گردد. از این‌رو، برای ورود به هر علم، شناخت و تحدید دقیق اصطلاحات و نیز تاریخ‌گذاری آن امری ضروری می‌نماید.
یکی از نمونه‌های بارز این مقوله را می‌توان در مبحث حقیقت شرعیّه یا حقیقت متشرّعه در علم اصول فقه دنبال کرد. اگر چه این مقوله در آن‌جا به صورت علمی دنبال شده است، امّا در خصوص برخی دیگر از اصطلاحات علوم اسلامی تلاش قابل ملاحظه‌ای صورت نگرفته و رویکرد علمی و تخصّصی بدان‌ها نشده است؛ موضوعی که در مواردی سبب تحیّر خواننده در برخورد با واژگان گردیده و معنای اصلی و مراد گوینده را برای خواننده مبهم می‌گذارد.
این مسأله در حدیث شناسی نیز به مثابه مسأله‌ای ابهام آمیز و چالش برانگیز در برابر ما خودنمایی می‌کند؛ مسأله‌ای که از عنوان درایه الحدیث تا ریز موضوعات آن را مبتلا ساخته و همّت حدیث پژوهان را برای تبیین دقیق اصطلاحات می‌طلبد. این چالش، به ویژه در تعریف و تبیین حدود دقیق اصطلاحات هویداست و چه بسا در مواردی سبب خلط میان اصطلاحات و تشابه میان آنها می‌گردد؛ مسأله‌ای که در کاربرد و تعریف دقیق اصطلاحات میان شیعه و اهل سنت نیز نمودار شده و برخی محقّقان را به پژوهش‌هایی تطبیقی در این عرصه کشانده است.۱
یکی از واژگانی که در گذر زمان در معانی متعدّدی استعمال شده، اصطلاح «قوی» است. این اصطلاح _ که پیدایش آن به صورت تخصّصی به چند قرن اخیر باز می‌گردد _ در استعمال آن تشتت و نابسامانی به چشم می‌خورد؛ به گونه‌ای که در اغلب موارد شناخت مدلول آن نه فقط بر مبتدی، بلکه بر منتهی نیز معلوم و روشن نیست؛ به طوری‌که راه‌یابی به مراد گوینده، جز با مراجعه به علم رجال و بازشناسی راویان سند حدیث میسّر نیست. در این مجال برآنیم تا نخست نگاهی به پیشینه تاریخی این واژه بیفکنیم و سپس معنای این اصطلاح را با عنایت به مصادیق آن در متون نقد

1.. کتاب علم الدرایه تطبیقی از دکتر سید رضا مؤدب (قم، ۱۳۸۴) از جمله این آثار است.

صفحه از 161