وقف - صفحه 1

4092

الوَقفُ

الكتاب :

فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى * وَ صَدَّقَ بِالحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى» . ۱

الحديث :

۲۲۳۰۴.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آلهـ لَمّا سُئلَ عَن أرضٍ مِن ثَمغٍ ـ: اِحبِسْ أصلَها و سَبِّلْ ثَمَرَتَها . ۲

۲۲۳۰۵.الإمامُ عليٌّ عليه السلامـ في وَصيَّتِهِ بما يُعمَلُ في أموالِهِ ، كَتَبَها بَعدَ مُنصَرَفِهِ مِن صِفِّينَ ـ: هذا ما أمرَ بهِ عبدُ اللّهِ عليُّ بنُ أبي طالبٍ أميرُ المؤمنينَ في مالِهِ ابتِغاءَ وَجهِ اللّهِ لِيُولِجَهُ بهِ الجَنَّةَ و يُعطِيَهُ بهِ الأمَنَةَ ......... فإنّهُ يَقومُ بذلكَ الحَسَنُ بنُ عليٍّ يأكُلُ منهُ بِالمَعروفِ و يُنفِقُ مِنهُ بِالمَعروفِ ، فإن حَدَثَ بحَسَنٍ حَدَثٌ و حُسَينٌ حَيٌّ قامَ بالأمرِ بَعدَهُ و أصدَرَهُ مَصدَرَهُ . و إنّ لابنَي فاطِمَةَ مِن صَدَقَةِ عليٍّ مِثلَ الّذي لبَني عليٍّ ، و إنّي إنّما جَعَلتُ القِيامَ بذلكَ إلَى ابنَي فاطِمَةَ ابتِغاءَ وَجهِ اللّهِ ، و قُربَةً إلى رسولِ اللّهِ ، و تَكريما لِحُرمَتِهِ ، و تَشريفا لِوُصلَتِهِ .
و يَشتَرطُ علَى الّذي يَجعَلُهُ إلَيهِ أن يَترُكَ المالَ على اُصولِهِ ، و يُنفِقَ مِن ثَمرِهِ حَيثُ اُمِرَ بهِ و هُدِيَ لَهُ ، و ألاّ يَبيعَ مِن أولادِ ۳ نَخيلِ هذهِ القُرى وَدِيَّةً حتّى تُشكِلَ أرضُها غِراسا . ۴
قال السَّيّد رضي اللّه عنه : قوله عليه السلام في هذه الوصيّة : « ألاّ يَبيعَ مِن نَخلِها وَدِيَّةً» الوَدِيَّةُ «الفَسِيلَةُ» و جمعها وَدِيٌّ ، و قوله عليه السلام : «حتّى تُشكِلَ أرضُها غِراسا» هو من أفصح الكلام، و المراد به أنّ الأرض يكثر فيها غراس النّخل حتّى يراها النّاظر على غير تلك الصّفة الّتي عرفها بها ، فيشكل عليه أمرها و يحسبها غيرَها .

4092

وقف

قرآن:

«امّا آنكه [حقّ خدا را] داد و پروا داشت و پاداش نيكوتر را تصديق كرد، به زودى راه آسانى پيش پاى او خواهيم گذاشت».

حديث :

۲۲۳۰۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در پاسخ به سؤال درباره زمينى از ثَمْغ۵ـ :اصل آن را وقف كن و ميوه (حاصل) آن را [براى كسانى كه وقف آنها كرده اى ] وا بگذار.

۲۲۳۰۵.امام على عليه السلامـ در وصيّت نامه اى كه در پى بازگشت از صفين درباره نحوه عمل با اموالش نگاشت ـنوشت : اين نوشته اى است كه در آن بنده خدا على بن ابى طالب، امير مؤمنان، براى طلب خشنودى خدا نسبت به نحوه عمل با دارايى اش دستور داده است تا بدين وسيله خداوند او را به بهشت در آورد و به خاطر آن، امان عطايش فرمايد ......... حسن بن على به اين كار بپردازد و از آن دارايى به نحو شايسته اى مصرف كند و به نحو شايسته اى از آن انفاق نمايد. و اگر براى حسن حادثه اى رخ داد و حسين زنده بود، پس از او حسين به اين فرمان جامه عمل بپوشد و كار او را انجام دهد. و نصيب دو فرزند فاطمه از دارايى على، همانند نصيب ديگر فرزندان على است. و علّت آنكه انجام اين وصيّت را به عهده دو فرزند فاطمه گذاشتم، جلب خشنودى خدا و تقرّب به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و گراميداشت حرمت و بزرگداشت پيوندم با اوست.
و بر كسى كه اين مال را به او مى سپارد شرط مى كند كه اصل مال را نگه دارد و درآمد آن را در راه هايى كه بدان فرمان داده شده و به آن راهنمايى شده است، به مصرف برساند و نهال هاى درختان خرما را كه از نخلستان اين آبادى ها مى رويد نفروشد تا زمين نخلستان به گونه اى بارور گردد كه گويى زمينى ديگر است. ۶

1.الليل : ۵ ـ ۷ .

2.كنز العمّال : ۴۶۱۵۰.

3.في بحار الأنوار: ۱۰۳/۱۸۴ «و أن لا يبيع من نخيل هذه القرى».

4.نهج البلاغة : الكتاب ۲۴.

5.در لسان العرب آمده است: ثَمْغ ملكى بوده از عمر بن خطّاب در مدينه كه آن را وقف كرد ـ م.

6.سيد رضى رحمه الله گويد: اين جمله حضرت در اين وصيت كه: «الاّ يبيع من نخلها وَديّه (نهال خرمايى از درختان اين آبادى ها را نفروشد)»، كلمه «وديّه» به معناى نهال خرماست و جمع آن «وَدِّى» مى باشد و جمله «حتى تشكل ارضها غراسا» از شيواترين و فصيح ترين جملات است و مقصود اين است كه در آن آبادى درختان خرما چنان برويد و زياد شود كه وقتى كسى آن را مى بيند، با آنچه قبلاً ديده بود متفاوت باشد به طورى كه تشخيص آن براى او مشكل شود و خيال كند اين زمين غير از آن زمينى است كه قبلاً ديده است .

صفحه از 6