حکمت لقمان - صفحه 2

929

حِكمَةُ لُقمانَ عليه السلام

الكتاب :

وَ لَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ للّهِِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ» . ۱

الحديث :

۴۴۲۵.رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :حَقّا أقولُ : لَم يَكُن لُقمانُ نَبيّا و لكنْ كانَ عَبدا كَثيرَ التَّفكُّرِ حَسَنَ اليَقينِ ، أحَبَّ اللّهَ فأحَبَّهُ و مَنَّ علَيهِ بالحِكمَةِ .
كانَ نائما نِصفَ النَّهارِ إذ جاءَهُ نِداءٌ : يا لُقمانُ ، هَل لَكَ أن يَجعَلَكَ اللّهُ خَليفَةً في الأرضِ تَحكُمُ بينَ النّاسِ بالحَقِّ ؟ فأجابَ الصَّوتَ : إنْ خَيَّرَني ربِّي قَبِلتُ العافِيَةَ و لَم أقبَلِ البَلاءَ ، و إنْ عَزمَ علَيَّ فسَمعا و طاعَةً ؛ فإنّي أعلَمُ أنّهُ إنْ فَعَلَ بي ذلكَ أعانَني و عَصَمَني .
فقالتِ الملائكةُ بصوتٍ لا يَراهُم : لِمَ يا لُقمانُ ؟ قالَ : لأنَّ الحُكمَ أشَدُّ المَنازِلِ و آكَدُها ، يَغشاهُ الظُّلمُ مِن كلِّ مَكانٍ ، إن وُقِيَ فبِالحَريِّ أنْ يَنجو ، و إنْ أخطَأَ أخطَأَ طَريقَ الجَنّةِ ، و مَن يَكُن في الدُّنيا ذَليلاً و في الآخِرَةِ شَريفا خَيرٌ مِن أن يكونَ في الدُّنيا شَريفا و في الآخِرَةِ ذَليلاً ، و مَن يَختَرِ الدُّنيا علَى الآخِرَةِ تَفُتْهُ الدُّنيا و لا يُصيبُ الآخِرَةَ .
فتَعَجَّبَتِ المَلائكةُ مِن حُسنِ مَنطِقِهِ ، فنامَ نَومَةً فاُعطِيَ الحِكمَةَ فانتَبهَ يَتَكلَّمُ بها ، ثُمّ كانَ يُوازِرُ داوودَ بحِكمَتِهِ ، فقالَ لَهُ داوودُ : طُوبى لكَ يا لُقمانُ ، اُعطِيتَ الحِكمَةَ و صُرِفَت عنكَ البَلوى . ۲

929

حكمت لقمان

قرآن :

«و براستى، لقمان را حكمت داديم كه : خدا را سپاس بگزار و هر كه سپاس بگزارد، در حقيقت براى خود سپاس مى گزارد و هر كس كفران ورزد، همانا خداوندْ بى نياز ستوده است».

حديث :

۴۴۲۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حقيقتى را بگويم : لقمان پيامبر نبود، امّا بنده اى بود كه زياد مى انديشيد و يقينى نيكو و راستين داشت. خدا را دوست مى داشت و خدا هم دوستدار او شد و نعمت حكمت را به وى ارزانى داشت.
نيمروزى در حالى كه خوابيده بود، ندايى به او رسيد كه : اى لقمان! آيا مى خواهى خداوند تو را خليفه خود در روى زمين كند تا ميان مردم به حق حكم كنى؟ لقمان در جواب آن ندا گفت : اگر پروردگارم مرا مخيّر سازد، عافيت را مى پذيرم و بلا (گرفتارى) را نمى پذيرم. ولى اگر او اراده كرده كه مرا خليفه گرداند، به جان و دل مى پذيرم؛ زيرا مى دانم كه اگر اين كار را با من بكند خودش نيز مرا يارى و نگهدارى مى كند.
فرشتگان كه لقمان آنها را نمى ديد، گفتند : چرا، اى لقمان؟ گفت : زيرا داورى سخت ترين و دشوارترين منزلگاه هاست و ظلم (تضييع حقّ) از هر سو آن را فرا مى گيرد. اگر در داورى راه صواب رود اميد نجات دارد [نه يقين به آن] و اگر راه خطا پيمايد راه بهشت را اشتباه پيموده است. اگر كسى در دنيا خوار و بى نام و نشان باشد و در آخرت شريف و آبرومند، بهتر است از اينكه در دنيا شريف و ارجمند باشد و در آخرت خوار و بى مقدار و كسى كه دنيا را بر آخرت برگزيند، دنيا از دستش مى رود و به آخرت هم نمى رسد.
فرشتگان از منطق و گفتار زيباى او به شگفت آمدند. لقمان به خواب رفت و در عالم خواب به او حكمت داده شد و چون از خواب بيدار شد، سخنان حكمت آميز مى گفت و براى داوود، حكيمانه و زارت مى كرد. داوود به او گفت : خوشا به حالت اى لقمان! حكمت به تو داده شد و بلا و گرفتارى [خلافت و داورى ميان مردم] از تو برداشته شد.

1.لقمان : ۱۲ .

2.مجمع البيان : ۸/۴۹۴ .

صفحه از 14