سيری در کتاب الوافی - صفحه 197

انگيزه مؤلف در تدوين الوافي

مرحوم فيض در مقدّمه اى كه بر کتاب نگاشته، ۱ انگيزه خود را از تأليف اين كتاب به شرح ذيل بيان مى دارد:
1. هيچ يك از كتب اربعه به تنهايى براى مراجعه‌كننده كافى نيست؛ زيرا برخى از روايات مهم را نياورده اند.
2. مراجعه به اين كتب و به دست آوردن روايات مورد نظر، بسيار مشكل است؛ زيرا عناوين ابواب دچار اختلاف و ناهمگونى است.
اين سخن فيض اشاره به نحوه ترتيب و تبويب روايات در كتب اربعه دارد که: ضمن قدردانى از تلاش‌هاي نويسندگان آنها، باز مى بينيم برخى از احاديث را در باب مناسب خود نياورده و در جاي ديگري ثبت كرده اند.گاهى بين رواياتى كه تفريق بين آنها بهتر بود، جمع كرده اند و يا بالعكس، رواياتى كه در مورد موضوع واحد هستند و بايد در يك باب جمع آوري شوند، در چند باب آورده اند. اين مشكل در كتاب التهذيب بيش از ساير كتب اربعه وجود دارد؛ زيرا التهذيب شرح المقنعة صدوق( است و ترتيب آن بر طبق اين كتاب تنظيم شده است و در درجه اول، هدف مؤلف، آوردن روايات مخصوص ابواب المقنعة بوده است. بعدها از آن عدول كرده و ابوابى كه در المقنعة نيامده، در التهذيب اضافه نموده و نام آن را «زيادات» گذاشته است. همين مسأله موجب تشويش در ترتيب روايات تهذيب شده است.
اين ناهمگوني‌ها سبب شده كه برخى از علما ورود روايتى را در يك حكم انكار كنند؛ با آن‌كه وجود داشته است؛ زيرا روايت را در باب مناسب آن در التهذيب نيافته اند. ۲
3. سومين مطلبى كه فيض را بر نوشتن الوافي واداشته است، تكرار روايات در كتب اربعه است كه سبب ضخامت و حجم فراوان آنها شده است.
سپس مرحوم فيض كمبودهاى هر يك از كتب اربعه را يادآورى مى كند و مى گويد:
كتاب الكافي، هرچند شريف ترين اين كتب است، لكن باز هم بسيارى از روايات احكام را نياورده است. در مواردى كه روايات متعارض وجود دارد، گاهى يك طرف را ذكر كرده است و طرف ديگر را نياورده و در برخى از كتب و ابواب و روايات، ترتيب نيكويى نداشته و به شرح جمله هاى مبهم روايات همت نگمارده است.
كتاب الفقيه نيز همان مشكلات الكافي را دارد؛ علاوه بر آن، روايات اصول را نياورده و بسيارى از ابواب و فصول فرعى را متذكر نشده و برخى از احاديث را به صورت مرسل نقل كرده است. گاهى نيز جملاتى آورده كه خواننده نمى فهمد آيا دنباله روايت است يا كلامي از مؤلف آن.

1.همان، ج۱، ص۴-۷.

2.مرحوم شهيد ثانى، به همين علت، وجود روايتى را در كتاب الارث انكار مى كند؛ با آن‌كه وارد شده است. (البحر الزخار، ج۱، ص‌۹).

صفحه از 210