تاريخ : دوشنبه 1393/11/20 تاریخ ایجاد:
کد خبر: 38825
تفاوت‌های سیره‌نگاری در شیعه و اهل سنت‌

تفاوت‌های سیره‌نگاری در شیعه و اهل سنت‌

درباره ائمه اثنی عشر، کتاب‌های اختصاصی‌ای توسط اهل سنت نوشته شده است، در حقیقت برخی از اهل سنت با حفظ سنی‌گری خود به ائمه نیز معتقدند که ما به شوخی به اینها می‌گوییم سُنی اثنی عشری.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، جلسات نهم و دهم سلسله مباحث تخصصی سیره‌نگاری عصر روز ۱۸ بهمن‌ماه با عنوان «سیره ائمه معصومین(ع) از دیدگاه اهل سنت» و «تفاوت رویکردهای صحابه نسبت به ائمه(ع)» در گروه سیرۀ معصومین «پژوهشکده تاریخ اسلام» با حضور دکتر احمد پاکتچی برگزار شد.
پاکتچی در ابتدای سخنان خود به تفاوت‌های اعتقادی در خصوص مفاهیم بنیادی امامت اشاره کرد و در قالب این تفاوت‌ها نیز به تبیین تمایزها در اصول سیره‌نگاری پرداخت و گفت: تفاوت اولی که بدان می‌پردازیم براساس حدیثی است که در سقیفه نیز بسیار تأثیرگذار بود که «الائمة من قریش».

اعتقاد اهل سنت در مورد نسب قریشی

وی افزود: یک اعتقاد مبنایی برای اهل سنت وجود دارد که ائمه و امامان باید از قریش باشند. از همین رو سیوطی در تاریخ الخلفا بسیاری را به خاطر قریشی نبودن در ارتباط با امامت و خلافت مورد سؤال قرار می‌دهد. هم‌اکنون نیز ابوبکر بغدادی وقتی ادعای خلافت می‌کند خودش را قریشی می‌خواند تا خلافتش مورد قبول واقع شود. ارتباط این مسئله با ائمه ما این است که اهل بیت ما از محوری‌ترین انشعابات قریش هستند و لذا همیشه ترس این وجود داشته است که ائمه ادعای خلافت کنند و مورد پذیرش نیز واقع شود. در جریان ولایتعهدی امام رضا(ع) نیز چنین چیزی مشهود است.

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)‌ اظهار کرد: در حقیقت اینکه ما می‌گوییم ائمه بعد از علی(ع) هیچ وقت درصدد بنیان گذاری خلافت نبوده‌اند، از جانب اهل سنت و خلفا این گونه نبوده است و همیشه نگران بودند ائمه خلافتی ایجاد کنند؛ مأمون نیز با اعطای ولا یتعهدی به امام رضا(ع) می‌خواست خلافت خود را توجیه و موجّه کند.
وی گفت: دارقطنی معتقد است که این حدیث «الائمة من قریش» ناقلین زیادی دارد ولی به نظر می‌رسد که از بیرون این روایت می‌تواند بسیار مورد نقد باشد. در حقیقت امکان خروج ائمه(ع) از خلافت نبوده است؛ لذا اهل سنت سعی می‌کردند با امثال این حدیث دایره خلافت را تعمیم بدهند به‌گونه‌ای که دیگران نیز بتوانند در این زمره قرار بگیرند.

پاکتچی عنوان کرد: من بر روی «تعمیم» تکیه دارم، تعمیمی که هیچ وقت نتوانسته ائمه را از این زمره خارج بکند. یکی از نگرانی‌هایی که دولت عباسی نسبت به شریف رضی نیز داشتند همین بود که به خلافت برسد. عبارت (تَرَشحهُ الخلافت) در ارتباط با شریف رضی بر همین ترس خلافت نسبت به ایشان دلالت دارد.

وی افزود: دومین تفاوت در ارتباط با مفترض الطاعه بودن ائمه(ع) است؛ یکی از اختلافات اساسی شیعه و اهل سنت است افتراض طاعت از خلیفه است. در اهل سنت چنین تبعیتی به خاطر شخصیت حقوقی خلیفه است و نه شخصیت حقیقی آن، امّا در شیعه، شخص امام نیز متَّبَع است. نتیجه چنین اعتقادی در اهل سنت آن است که اساساً اطاعت از ائمه اهل بیت(ع) به‌دلیل اینکه به خلافت نرسیده‌اند واجب نیست؛ لذا دوست داشتن اهل بیت(ع) بدون مانع است، ولی اطاعت از آنها چون خلافت ندارند، جایز نیست.

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به تفاوت دیگر، گفت: سومین تفاوت در منشأ علم ائمه است. اهل سنت معتقدند ائمه علمشان را از پدرانشان و دیگران گرفته‌اند اما چنین چیزی مورد اعتقاد امامیه نیست که ائمه از غیر اهل بیت چیزی را برگرفته باشند.

وی گفت: این موارد موجب می‌شود که سیره‌نگاری در شیعه و اهل سنت بسیار متفاوت باشد؛ لذا در سیره اهل سنت مواردی به ائمه(ع) منتسب شود که با عصمت، علم ائمه و ... متنافی است. نمونه‌ای از این را می‌توان در صلح امام حسن(ع) یافت که در برخی از سیره‌ها هست که امام حسین(ع) یکی از معترضین به ایشان است. چنین چیزی با اعتقادات شیعه ناسازگار و با اعتقادات اهل سنت سازگار است. مثلاً در کتاب سیر اعلام االنبلاء ذهبی، وقتی به شرح حال امامان می‌رسیم بسیار تلاش می‌کند که مشایخی را برای ایشان برشمرد و این نیز مطابق مبنای آن‌هاست.

وی در تصریح تمایز میان امام و خلیفه اظهار کرد: تمایز مهم دیگر نسبتِ میان امام و خلیفه است. گاهی اوقات اینها را مترادف و گاهی اوقات غیر مترادف می‌گیریم به‌عنوان مثال ما امام جعفر صادق را خلیفه نمی‌دانیم و حتی گاهی اوقات معنای منفی در خلیفه ایجاد می‌شود و مکتب خلافت را مکتب اهل سنت می‌دانیم لذا مهم است که بدانیم سیره‌نوسان بین خلیفه و امام تقاوتی می‌گذاشتند یا خیر؟ اهل سنت برای اینکه خلافت را بعد از ۵ خلیفه اول متمایز کند، اصطلاح خلفای راشدین را ساختند و احادیثی نیز در صحاح سته دارند که پیامبر(ص) فرمودند خلافت بعد از من ۳۰ سال و ما بعد آن خداوند پادشاهی را به هر که بخواهد می‌دهد. باور به چنین مبنایی موجب می‌شود که جایگاه علی(ع) و امام حسن(ع) متفاوت باشد نسبت به دیگران.

پاکتچی عنوان کرد: همین امر موجب شده است که سیره‌نویسیِ چهار یا پنج خلیفه اول بسیار متفاوت شود نسبت به دیگران و یک هاله قدسی دور این خلفا باشد اما نسبت به دیگران خیر. به‌عنوان نمونه در مورد علی(ع) ایشان به‌عنوان یکی از اهل بیت(ع)؛ یکی از خلفا؛ یکی از عشره مبشّره؛ یکی از صحابه؛ یکی از اولیاء و .. مورد نظر قرار گرفته است. به‌عنوان نمونه‌ای دیگر می‌توان به مسند احمد بن حنبل اشاره کرد که یک هفتمِ آن، روایات علی(ع) از پیامبر(ص) است. همین امر نیز اهمیت علی(ع) نزد اهل سنت را نشان می‌دهد.

اهل سنت حضرت مهدی را خلیفه می‌دانند

وی افزود: در مورد دیگر اهل بیت نیز چنین چیزی جاری است و به‌عنوان مثال، اهل سنت حضرت مهدی را خلیفه می‌دانند امّا در مورد مصادیق آن اختلاف‌های جدّی وجود دارد و همین امر موجب سوء استفاده‌های در تاریخ شده است. به‌طور عمومی کارهای زیادی در اهل سنت نسبت به اهل بیت(ع) صورت گرفته است که می‌توان در کتب عمومی مربوط به احادیث و آثار، کتب عمومی مربوط به سیره نبوی و ... آن‌ها را یافت. از کتاب‌های عمومی در این باب می‌توان مواردی چون: طبقات ابن سعد، سِیَر اَعلام النبلاءذهبی، وفیاتُ الاعیان ابن خلکان، تاریخ یعقوبی، انساب الاشراف بلاذری، تاریخ الصبُری و ...را نام برد.

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) اظهار کرد: درباره ائمه اثنی عشر، کتاب‌های اختصاصی‌ای نیز توسط اهل سنت نوشته شده است. در حقیقت برخی از اهل سنت هستند که سنی‌گری خود را دارند ولی معتقدند به اعیان ائمه اثنی عشر. ما به شوخی به اینها می‌گوییم سُنی اثنی عشر.  این کتاب‌ها اختصاص دارد به امامت ائمه دوازده‌گانه. از این کتاب‌ها می‌توان موارد زیر را برشمرد: مطالب السؤول: ابن طلحه شافعی ۶۵۲ ق؛ کفایه الطالب و البیان: محمد بن یوسف گنجی شافعی(۶۵۸ق)، تذکرة الخواص: سبط ابن جوزی(۶۵۴ ق)، فرائد السمطین: جوینی(۷۳۲ ق). در این کتاب‌ها به دوازده امام تصریح شده است و اعتقاد به آن‌ها نیز وجود دارد ولی لوازم سُنی‌گری نیز وجود دارد مثلاً عصمت را قبول ندارند و آن‌ها را مفترض‌الطاعه نمی‌دانند.

وی با اشاره به معرفی اهل بیت(ع) در فضای صوفی‌گرای اهل سنّت، اظهار کرد: در این فضا نیز قسمتی به معرفی اهل بیت(ع) اختصاص یافته است؛ افرادی مانند شیخ نجم الدین کبری(۶۱۸ق) و شاگردان او تا حمویی جوینی، ابن عربی در الفتوحات المکیه ۶۳۸ ق، تذکرة قرطبی، ملا حسین واعظ کاشفی( ۹۱۰ ق) در روضة الشهداء و ... . در ارتباط با اختلاف مبنایی این افراد در اعتقادشان به ائمه با شیعه می‌توان مثالی زد. به‌عنوان مثال متقی هندی خلافت را به دو گونه صغری و کبری تقسیم می‌کند و خلافت کبری را در علی(ع) منحصر می‌داند و خلافت صغری را تا سال ۳۰ بعد از رحلت رسول خدا(ص) می‌داند حال آنکه خلافت کُبری تا قیامت باقی است.

دکتر پاکتچی در جلسه دهم از این سلسله جلسات، به رویکرد اهل سنت نسبت به ائمه طاهرین و تفاوت رویکردهای صحابه نسبت به ائمه پرداخت و گفت: اهمیت این بحث به آنجا راجع است که گزارش‌های اهل سنت از جانب صحابه به دست سیره‌پژوهان رسیده است این در حالی است که ما به شدت دستمان خالی است و ابهامات زیادی وجود دارد. مشکلی که در اهل سنت وجود دارد و منجر به این ابهام شده است، بحث عدالت صحابه است و با وجودیکه صحابه با هم جنگیده‌اند و خون هم را ریخته‌اند، حُکم می‌کنند به عدالت صحابه اما در طرف شیعه نیز هیچ وقت نرفته‌ایم تا موضعمان را نسبت به صحابه مشخص کنیم. در میان ۲۰۰۰ صحابی ما بیش از ۲۰ صحابی نمی‌توانیم برشمریم که از ته دل آنها را دوست بداریم. این دو عامل موجب شده است که امکان دست‌یابی به یک گونه‌شناسی در صحابه را نداشته باشیم.

وی سپس برای تبیین بیشتر این مطلب به توضیح رابطۀ صحابه با علی (ع) پرداخت و اظهار کرد: صحابه حتی در زمان پیامبر نیز رابطه‌شان با علی(ع) متفاوت بود؛ حدیثی در این رابطه وجود دارد که منابع و طریق‌های بسیار زیادی در منابع اهل سنت برای آن وجود دارد. این حدیث عبارت است از: الأعمش عن عدی بن ثابت عن زراره قال، قال علی(ع): و الذی خلق الحبّه و برأ النسمه إنَّه لعهد النبی الأمی(ع)  إلی أن لا یُحبّنی إلّا مؤمن و لا یُبغضنی إلّا منافق. (مسلم، صحیح، ۱/۸۶؛ ترمذی، سنن، ۵/۶۴۳؛ ابن ماجه، سنن، ۱/۴۲ و ...) این حدیث که در منابع بسیار زیاد و عدیده‌ای آمده است چیزی نیست که مربوط به دوره‌های و عصور بعدی باشد بلکه به صدر اوّل مرتبط است. این حدیث یک صف‌بندی و جناح‌بندی را نشان می‌دهد و بیان می‌کند که حضرت علی(ع) در میان صحابه هم مُحِبّ دارد و هم مُبغِض؛ زیرا برخی افراد وجود دارند که نسبت به علی(ع) بسیار بد صحبت کرده‌اند.

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) ادامه داد: باید ببینیم که این صف‌بندی در دوران حیات پیامبر(ص) به چه دلیلی بوده است. اما در این میان وجود دارند افرادی که بسیار تلاش کرده‌اند تا رابطه میان صحابه را بسیار دوستانه و بدون مشکل به تصویر بکشند. از این افراد می‌توان به دار قطنی اشاره کرد. ایشان کتاب منحصر به‌فردی در این زمینه دارد با عنوان «فضائل الصحابه و مناقبهُم و قول بعضهم فی بعض» در این کتاب می‌خواهد رابطه دوستانه میان صحابه را تصویر بکشد.

پاکتچی در پایان گفت: از اوایل قرن سوم چنین مُدی شروع شده است. توسط ابن ابی شیبة و احمد بن حنبل چنین جریانی شروع شده است همین جریان است که به بحث عدالت صحابه منجر می‌شود؛ بنابراین شناخت این تمایز رویکردها بسیار می‌تواند به شناخت مبانی سیره‌نویسان کمک کند.

خبرگزاری فارس :
خبرگزاری ایکنا :
خبرگزاری ایرنا :