امامت در فرزندان امام علی(ع)

پرسش :

چند حدیث در مورد امامت فرزندان گرامى على (ع ) بفرمایید.



پاسخ :

جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ الأَنصاری: دَخَلتُ عَلى فاطِمَةَ(س)، وبَینَ یدَیها لَوحٌ فیهِ أسماءُ الأَوصیاءِ مِن وُلدِها، فَعَدَّدتُ اثنَی عَشَرَ، أحَدُهُمُ القائِمُ، ثَلاثَةٌ مِنهُم مُحَمَّدٌ وأربَعَةٌ مِنهُم علی.[۱]

جابر بن عبداللّه انصارى: در حالى بر فاطمه(س) وارد شدم که در پیش روى او لوحى بود حاوى اسامى اوصیاى از فرزندان او. من آنها را شمردم، دوازده تن بودند، یکى از آنها قائم بود و سه تن از آنها محمّد و چهار تن، على بودند.

جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ الأَنصارِی: لَمّا أنزَلَ اللّهُ عَزَّوجَلَّ عَلى نَبِیهِ مُحَمَّدٍ(ص) «یا أیهَا الَّذینَ آمَنوا أطیعُوا اللّهَ وأطیعُوا الرَّسولَ واولِی الأَمرِ مِنکم»[۲]قُلتُ: یا رَسولَ اللّهِ، عَرَفنَا اللّهَ ورَسولَهُ فَمَن اولُو الأَمرِ الَّذینَ قَرَنَ اللّهُ طاعَتَهُم بِطاعَتِک؟ فَقالَ(ص): هُم خُلَفائی یا جابِرُ، وأئِمَّةُ المُسلِمینَ [مِن] بَعدی، أوَّلُهُم عَلِی بنُ أبی طالِبٍ، ثُمَّ الحَسَنُ والحُسَینُ، ثُمَّ عَلِی بنُ الحُسَینِ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِی المَعروفُ فی التَّوراةِ ب «الباقِرِ»، وسَتُدرِکهُ یا جابِرُ، فَإِذا لَقیتَهُ فَأَقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ، ثُمَّ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ موسَى بنُ جَعفَرٍ، ثُمَّ عَلِی بنُ موسى، ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِی، ثُمَّ عَلِی بنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ الحَسَنُ بنُ عَلِی، ثُمَّ سَمِیی

وکنِیی، حُجَّةُ اللّهِ فی أرضِهِ، وبَقِیتُهُ فی عِبادِهِ، ابنُ الحَسَنِ بنِ عَلِی، ذاک الَّذی یفتَحُ اللّهُ تَعالى ذِکرُهُ عَلى یدَیهِ مَشارِقَ الأَرضِ ومَغارِبَها، ذاک الَّذی یغیبُ عَن شیعَتِهِ وأولِیائِهِ غَیبَةً لا یثبُتُ فیها عَلَى القَولِ بِإِمامَتِهِ إلّا مَنِ امتَحَنَ اللّهُ قَلبَهُ للإِیمانِ.[۳]

جابر بن عبداللّه انصارى: چون خداوند عزّوجل بر پیامبرش محمّد(ص) آیه «اى کسانى که ایمان آورده اید از خدا و رسول و اولوالامر خویش فرمان برید» را نازل فرمود، عرض کردم: یا رسول اللّه! ما خدا و رسول را شناخته ایم، اولوالامرى که خداوند فرمانبرى از ایشان را در کنار فرمانبرى از شما آورده کیانند؟ پیامبر(ص) فرمود: اى جابر! آنها جانشینان من و امامان مسلمانان پس از من هستند. نخستین ایشان على بن ابى طالب است وسپس حسن وحسین و پس از او على بن الحسین و سپس محمّد بن على که در تورات به «باقر» شهرت دارد و تو اى جابر او را درک خواهى کرد، هر گاه او را دیدى سلام مرا به او برسان، سپس صادق جعفر بن محمّد سپس موسى بن جعفر، سپس على بن موسى، سپس محمّد بن على، سپس على بن محمّد، سپس حسن بن على،

سپس همنام و هم کنیه من حجّت خدا در زمین و باقیمانده او در میان بندگانش، فرزند حسن بن على خواهد بود، همان که خداوندِ والانام به دست او خاور و باختر زمین را بگشاید و همان که از دیدگان شیعیان و اولیایش پنهان خواهد شد و در آن زمان جز کسى که خداوند دلش را براى ایمان خالص کرده کسى در اعتقاد به امامت او پایدار نخواهد ماند.

جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ الأَنصارِی: دَخَلَ جَندَلُ بنُ جُنادَةَ بنِ جُبَیرٍ الیهودِی عَلى رَسولِ اللّهِ(ص) فَقالَ فی حدیث طویل: أخبِرنی یا رَسولَ اللّهِ عَن أوصِیائِک مِن بَعدِک لِأَتَمَسَّک بِهِم. قالَ: أوصِیائِی الاثنا عَشَرَ. قالَ جَندَلٌ: هکذا وَجَدناهُم فِی التَّوراةِ، وقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، سَمِّهِم لی.

فَقالَ: أوَّلُهُم سَیدُ الأَوصِیاءِ أبُو الأَئِمَّةِ عَلِی، ثُمَّ ابناهُ الحَسَنُ والحُسَینُ، فَاستَمسِک بِهِم ولایغُرَّنَّک جَهلُ الجاهِلینَ، فَإِذا وُلِدَ عَلِی بنُ الحُسَینِ زَینُ العابِدینَ یقضِی اللّهُ عَلَیک، ویکونُ آخِرُ زادِک مِنَ الدُّنیا شَربَةَ لَبَنٍ تَشرَبُهُ.

فَقالَ جَندَلٌ: وَجَدنا فِی التَّوراةِ وفی کتُبِ الأَنبِیاءِ: إیلیا وشَبَّراً وشَبیراً، فَهذِهِ أسماءُ عَلِی والحَسَنِ والحُسَینِ، فَمَن بَعدَ الحُسَینِ، وما أسامیهِم؟

قالَ(ص): إذَا انقَضَت مُدَّةُ الحُسَینِ فَالإِمامُ ابنُهُ عَلِی ویلَقَّبُ بِزَینِ العابِدینَ، فَبَعدَهُ ابنُهُ مُحَمَّدٌ یلَقَّبُ بِالباقِرِ، فَبَعدَهُ ابنُهُ جَعفَرٌ یدعى بِالصّادِقِ، فَبَعدَهُ ابنُهُ موسى یدعى بِالکاظِمِ، فَبَعدَهُ ابنُهُ عَلِی یدعى بِالرِّضا، فَبَعدَهُ ابنُهُ مُحَمَّدٌ یدعى بِالتَّقِی والزَّکی، فَبَعدَهُ ابنُهُ عَلِی یدعى بِالنَّقِی والهادی، فَبَعدَهُ ابنُهُ الحَسَنُ یدعى بِالعَسکرِی، فَبَعدَهُ ابنُهُ مُحَمَّدٌ یدعى بِالمَهدِی والقائِمِ والحُجَّةِ، فَیغیبُ ثُمَّ یخرُجُ، فَإِذا خَرَجَ یملَأُ الأَرضَ قِسطاً وعَدلاً کما مُلِئَت جَوراً وظُلماً، طوبى لِلصّابِرینَ فی غَیبَتِهِ، طوبى لِلمُقیمینَ عَلى

مَحَبَّتِهِم، اولئِک الَّذین وَصَفَهُمُ اللّهُ فی کتابِهِ وقالَ: «هُدًى لِلمُتَّقینَ* الَّذینَ یؤمِنونَ بِالغَیبِ»[۴]ثُمَّ قالَ تَعالى: «اولئِک حِزبُ اللّهِ ألا إنَّ حِزبَ اللّهِ هُمُ المُفلِحونَ»[۵].[۶]

جندل بن جنادة بن جبیر یهودى بر پیامبر خدا(ص) وارد شد و در حدیثى طولانى گفت: یا رسول اللّه! از جانشینان پس از خود مرا آگاه کن تا بدیشان توسّل جویم. پیامبر(ص) فرمود: جانشینان من دوازده تن هستند. جندل گفت: در تورات این گونه آنها را یافته ایم. او گفت: یا رسول اللّه! آنها را براى من نام ببر. پیامبر(ص) فرمود: نخستین آنها سرور اوصیا پدر امامان على است، سپس دو فرزند او حسن و حسین، پس بدیشان توسّل جوى و نادانىِ نادانان تو را نفریبد، پس هر گاه على بن الحسین زین العابدین زاده شود خداوند عمر تو بگیرد و آخرین توشه تو از دنیا جرعه اى شیر است که آن را مى آشامى. جندل گفت: ما در تورات و کتب انبیا ایلیا و شبر و شبیر دیده ایم، پس اینها اسامى على، حسن و حسین هستند. پس از حسین چه کسانى هستند و نام آنها چیست؟ پیامبر(ص) فرمود: چون دوران حسین سپرى شود فرزند او على امام است که به زین العابدین ملقّب است، پس از او پسرش محمّد مى آید که به باقر ملقّب است و پس از او پسرش جعفر که صادق خوانده مى شود، پس از او پسرش موسى است که کاظم خوانده مى شود، پس از او پسرش على است که رضا خوانده مى شود، پس از او پسرش محمّد است که تقى و زکىّ خوانده مى شود و پس از او پسرش على است که نقى و هادى خوانده مى شود و پس از او پسرش حسن است که عسکرى خوانده مى شود و پس از او پسرش محمّد است که مهدى خوانده مى شود و قائم و حجّت است و غایب مى شود و سپس خروج مى کند، پس هر گاه خروج کند زمین را از عدل و داد بیاکند چنان که از

ظلم و ستم آکنده است، خوشا به حال صابران در دوران غیبت او و خوشا به حال کسانى که دل به محبّت آنها بسته اند، اینها همان کسانى هستند که خداوند آنها را در کتابش توصیف کرده و فرموده است: «هدایت است براى پرهیزگاران، کسانى که به غیب ایمان دارند»، سپس فرموده است: «ایشان حزب خدایند، هان، حزب خدا، همان رستگارانند».

ابنُ عَبّاسٍ: قَدِمَ یهودِی عَلى رَسولِ اللّهِ(ص) یقالُ لَهُ نَعثَلٌ، فَقال لَهُ: یا مُحَمَّدُ، إنّی أسأَلُک عَن أشیاءَ تَلَجلَجُ فی صَدری إلى أن قال: أخبِرنی عَن وَصِیک مَن هُوَ؟ فَما مِن نَبِی إلّا ولَهُ وَصِی، وإنَّ نَبِینا موسَى بنَ عِمرانَ أوصى إلى یوشَعَ بنِ نونٍ، فَقالَ: نَعَم، إنَّ وَصِیی والخَلیفَةَ مِن بَعدی عَلِی بنُ أبی طالِبٍ(ع)، وبَعدَهُ سِبطای الحَسَنُ ثُمَّ الحُسَینُ، یتلوهُ تِسعَةٌ مِن صُلبِ الحُسَینِ، أئِمَّةٌ أبرارٌ.

قالَ: یا مُحَمَّدُ، فَسَمِّهِم لی، قالَ: نَعَم، إذا مَضَى الحُسَینُ فَابنُهُ عَلِی، فَإِذا مَضى عَلِی فَابنُهُ مُحَمَّدٌ، فَإِذا مَضى مُحَمَّدٌ فَابنُهُ جَعفَرٌ، فَإِذا مَضى جَعفَرٌ فَابنُهُ موسى، فَإِذا مَضى موسى فَابنُهُ عَلِی، فَإِذا مَضى عَلِىٌّ فَابنُهُ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ ابنُهُ عَلِی، ثُمَّ ابنُهُ الحَسَنُ، ثُمَّ الحُجَّةُ ابنُ الحَسَنِ، فَهذِهِ اثنا عَشَرَ إماماً عَدَدَ نُقَباءِ بَنی إسرائیلَ، قالَ: فَأَینَ مَکانُهُم فِی الجَنَّهِ؟ قالَ: مَعی فی دَرَجَتی.[۷]

ابن عبّاس: یک یهودى نزد پیامبر خدا(ص) آمد که نعثل خوانده مى شد. او به پیامبر گفت: اى محمّد! مى خواهم پیرامون امورى از تو پرسش کنم که در سینه من خلجان دارد تا آن که گفت مرا از جانشینت آگاه کن که او کیست؟ زیرا پیامبرى نیست مگر آن که جانشینى دارد و پیامبر ما موسى بن عمران یوشع بن نون را جانشین خود قرار داد. پیامبر(ص) فرمود: آرى، جانشین و خلیفه پس از من على بن ابى طالب(ع) است و پس از او دو نوه من حسن و سپس حسین و نُه تن از پشت حسین خواهند بود که امامانى نیک اند. او گفت: اى محمّد! آنها را براى من نام ببر. پیامبر(ص) فرمود: آرى، آن گاه که حسین راه خود را سپرد پس از او على خواهد آمد و هر گاه على رفت پس از او محمّد خواهد آمد و هر گاه محمّد رفت پس از او جعفر مى آید و هر گاه جعفر رفت پس او موسى خواهد آمد و هر گاه موسى رفت پس از او على مى آید و هر گاه على رفت پسرش محمّد بیاید و پس از او پسرش على و سپس پسرش حسن و پس از او حجة بن الحسن. اینها دوازده امام هستند به شمار نقیبان بنى اسرائیل. او گفت: جایگاه آنها در بهشت کجاست؟ پیامبر(ص) فرمود: با من و هم منزلت با من.

النَّضرُ بنُ سُوَیدٍ عَن عَمرِو بنِ أبِی المِقدامِ: رَأَیتُ أبا عَبدِ اللّهِ(ع) یومَ عَرَفَةَ بِالمَوقِفِ، وهُوَ ینادی بِأَعلى صَوتِهِ: أیهَا النّاسُ، إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص) کانَ الإمامَ، ثُمَّ کانَ عَلِی بنُ أبی طالِبٍ، ثُمَّ الحَسَنُ، ثُمَّ الحُسَینُ، ثُمَّ عَلِی بنُ الحُسَینِ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِی(ع)، ثُمَّ هَه، فَینادی ثَلاثَ مَرّاتٍ لِمَن بَینَ یدَیهِ، وعَن یمینِهِ، وعَن یسارِهِ، ومِن خَلفِهِ اثنَی عَشَرَ صَوتاً.

وقالَ عَمرٌو: فَلَمّا أتَیتُ مِنى سَأَلتُ أصحابَ العَرَبِیةِ عَن تَفسیرِ «هَه» فَقالوا: هَه لُغَةُ بَنی فُلانٍ: أنَا فَاسأَلونی.

قالَ: ثُمَّ سَأَلتُ غَیرَهُم أیضاً مِن أصحابِ العَرَبِیةِ فَقالوا مِثلَ ذلِک.[۸]

نضر بن سوید به نقل از عمرو بن ابى مقدام: روز عرفه حضرت صادق(ع)را در موقف دیدم که با رساترین صدا ندا در مى داد: اى مردم! پیامبر خدا(ص) امام بود و سپس على بن ابى طالب و سپس حسن و سپس حسین و سپس على بن الحسین و سپس محمّد بن على و سپس «هه». او این ندا را سه بار: روبرو و سمت راست و چپ و پشت سرش به دوازده صدا ندا کرد.

عمرو گفت: چون به منى آمدم از عربى دانان پیرامون واژه «هه» پرسش کردم. آنها گفتند: «هه» گویش بنى فلان است: (به مفهوم) من، پس از من بپرسید.

او مى گوید: از عربى دانان دیگر پرسیدم. آنها نیز همین را گفتند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ج ۱، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۵

[۱] . کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۸۰، ح ۵۴۰۸؛ الکافی، ج ۱، ص ۵۳۲، ح ۹ وفیه «ثلاثة» بدل «أربعة»، والظاهر أنّه تصحیف من النسّاخ (انظر مرآة العقول، ج ۶، ص ۲۲۷، ح ۹)؛ کمال الدین، ص ۲۶۹، ح ۱۳؛ وذکره أیضاً فی: ص ۳۱۱، ح ۳؛ الإرشاد، ج ۲، ص ۳۴۶؛ فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۳۹ کلّها عن أبی الجارود عن الإمام الباقر(ع).

[۲] . النساء، آیه ۵۹.

[۳] . کمال الدین، ص ۲۵۳، ح ۳؛ المناقب لابن شهرآشوب، ج ۱، ص ۲۸۲؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص ۱۴۱؛ کفایة الأثر، ص ۵۳.

[۴] . البقرة، آیه ۲ و ۳.

[۵] . المجادلة، آیه ۲۲.

[۶] . ینابیع المودّة، ج ۳، ص ۲۸۳، ح ۲.

[۷] . فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۳۳، ح ۴۳۱.

[۸] . الکافی، ج ۴، ص ۴۶۶، ح ۱۰.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت
منبع :