منجى موعود در اديان ابراهيمى

منجى موعود در اديان ابراهيمى

اعتقاد به ظهور منجى يا مصلح جهانى، يكى از مهم‏ترين نقاط اشتراك اديان ابراهيمى‏ است. در اين مقاله مى‏كوشيم اين موضوع را در عهدين (عهد قديم و عهد جديد) بررسى و تحليل كنيم.

اعتقاد به ظهور منجى يا مصلح جهانى، يكى از مهم‏ترين نقاط اشتراك اديان ابراهيمى‏[۱]است. در اين مقاله[۲]مى‏كوشيم اين موضوع را در عهدين (عهد قديم و عهد جديد) بررسى و تحليل كنيم.

معرّفى عهدين‏

عهدين يا كتاب مقدس عنوان مجموعه‏اى از نوشته‏هاى كوچك و بزرگ در دو بخش عهد قديم (تورات و ضمايم آن) و عهد جديد (انجيل و ضمايم آن) است. گر چه مسيحيان هر دو بخش را مقدس مى‏شمارند، يهوديان تنها عهد قديم را كتاب آسمانى مى‏دانند و آن را با نام «تنخ» مى‏شناسند. «عهدين» اصطلاحى مسيحى، و مبتنى بر اين پيش فرض است كه خدا دو عهد با انسان بسته است: يكى «عهد قديم» كه در آن خدا از انسان پيمان گرفته است كه بر شريعت الهى گردن نهد و بدان پايبند باشند. اين عهد، كه نشان آن ختنه كردن است، ابتدا با حضرت ابراهيم عليه السلام بسته شد و سپس در زمان حضرت موسى عليه السلام تجديد و تحكيم گشت. به عقيده مسيحيان با ظهور حضرت عيسى عليه السلام دوران اين عهد به پايان رسيد و خدا عهد ديگرى، موسوم به «عهد جديد»، با انسان بست؛ عهدى كه بر سر محبت خدا و عيسى مسيح است.[۳]

به همين دليل مسيحيان كتاب‏هاى مربوط به دوره اول را «عهد قديم»،[۴]و كتاب‏هاى مربوط به دوره دوم را «عهد جديد»[۵]مى‏خوانند، و هر دو قسمت را مقدس و معتبر مى‏شمارند؛ امّا يهوديان معتقدند كه خدا تنها يك پيمان با انسان بسته و آن همان پيمان «شريعت» است كه تبلور آن را در عهد قديم مى‏بينيم.[۶]

۱ . پيشگويى‏هاى تورات در باره ظهور منجى‏

بشارت به ظهور منجى در آخر الزمان عميقاً در پيوند با آرمان‏هاى قومى يهود در كتاب مقدس (تورات) است. آنها منتظر يك انسان الهى كامل مانند موسى عليه السلام هستند كه قوم بنى‏اسرائيل را از ظلم و ستمى كه بر آنها تحميل شده است، رها كند و آرمان ديرينه آنها را در تشكيل كشور اسرائيل بزرگ محقّق كند. آيات توراتى ناظر به مسئله منجى را مى‏توان ذيل چهار موضوع تقسيم كرد: شخصيت منجى؛ بشارت به آمدن منجى؛ علامات ظهور منجى؛ كارهاى منجى پس از ظهور.

۱ - ۱ . شخصيت منجى (ماشيَح)

بنا بر آنچه در متون مذهبى يهود آمده، ماشيَح (مسيح) از نخستين اهداف آفرينش جهان است. ماشيَح از نظر فيزيكى و جسمانى، انسانى خاكى از اولاد بشر است كه به صورت عادى متولد شده است. اصل و نسب او به حضرات داوود و سليمان مى‏رسد. از ديگر نشانه‏هاى او صداقت و پارسايى‏اش از بدو تولد است كه پيوسته افزايش مى‏يابد تا اينكه او به سبب فضيلت و اعمال شايسته‏اش، به عالى‏ترين و والاترين درجات تكامل روحانى دست پيدا مى‏كند.

طبق باور يهود امكان ظهور ماشيَح در هر دوره‏اى وجود دارد؛ امّا نه به اين معنا كه او هنگام ظهور، از آسمان‏ها پايين بيايد. او هميشه روى زمين است؛ بشرى خاكى با مقامى بسيار مقدس و روحانى (صدّيق) كه در همه دوره‏ها حاضر و ناظر است: «در هر دوره فرزندى از خاندان يهودا به دنيا مى‏آيد كه براى مقام ماشيَح برازنده است».[۷]روزى كه زمان «گئولا» (نجات نهايى) فرا رسد، «نِشاما» يا روح مخصوص پايين آمده و به آن «صدّيق» اهدا خواهد شد؛ در حالى كه تا پيش از آن، خود منجى هم نمى‏داند كه مسيحاى منتظر است.

برخى از عالمان يهود اين موضوع را چنين توضيح داده‏اند:

مُشه (موسى) ناجى اول بنى‏اسرائيل به هشتاد سالگى رسيد و هنوز از اين كه بنى‏اسرائيل را نجات خواهد داد، اطلاعى نداشت و آن را احساس نمى‏كرد. حتّى هنگامى كه خداوند به او گفت: «بيا و من تو را به نزد فرعون مى‏فرستم...»، او در ابتدا از اين امر سر باز زد و حاضر به قبول اين مأموريت نشد. همين قضيه درباره ناجى نهايى (ماشيح) نيز صدق مى‏كند. درباره شائول (اولين حاكم بنى‏اسرائيل) نيز مشاهده شد كه آن روح قدسى كه آن را قبلاً در وجود خود اصلاً احساس نكرده بود، بعد از اين كه به عنوان پادشاه و مسح شد، بر او واقع شد.[۸]

امّا اشعياى نبى در باره شخصيت و صفات خاص ماشيَح چنين مى‏گويد:

و نهالى از تنه يسَى‏[۹]بيرون آمده، شاخه‏اى از ريشه‏هايش خواهد شكفت. و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت؛ يعنى روح حكمت و فهم، و روح مشورت و قوّت، و روح معرفت و ترس خدا. و خوشى او در ترس خدا خواهد بود و موافق رؤيت چشم خود داورى نخواهد كرد و بر وفق سمع گوش‏هاى خويش تنبيه نخواهد نمود. بلكه مسكينان را به عدالت داورى خواهد كرد و به جهت مظلومانِ زمين به راستى حكم خواهد نمود. و جهان را به عصاى دهان خويش زده شريران را به نفخه لب‏هاى خود[۱۰]خواهد كُشت. و كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند ميانش امانت.[۱۱]

عالم و متكلّم يهودى، موسى بن ميمون نيز ماشيَح را چنين توصيف كرده است:

عقل و دانش او از حضرت سليمان نيز بيشتر خواهد بود. او از پدران قوم يهود (ابراهيم، اسحق و يعقوب) و نيز از همه انبياى بنى‏اسرائيل كه پس از حضرت موسى برانگيخته شدند، بلندمرتبه‏تر خواهد بود.[۱۲]

۱ - ۲ . نصوص مرتبط با ظهور منجى‏

آيات بسيارى در عهد قديم در باره ظهور منجى موعود و اوصاف و ويژگى‏هاى اوست. از جمله در سِفر زكريا آمده است:

اى دختر صهيون بسيار وجد بنما و اى دختر اورشليم آواز شادمانى بده! اينك پادشاه تو نزد تو مى‏آيد. او عادل و صاحب نجات و حليم مى‏باشد و بر الاغ و بر كُرّه الاغ سوار است.[۱۳]

همچنين در سِفر مزامير - منسوب به حضرت داوود - در باره منجى آمده است:

اى خدا انصاف خود را به پادشاه ده و عدالت خويش را به پسر پادشاه و او قوم تو را به عدالت داورى خواهد نمود و مساكين تو را به انصاف. آن گاه كوه‏ها براى قوم سلامتى را بار خواهند آورد و تل‏ها نيز در عدالت. مساكين قوم را دادرسى خواهد كرد و فرزندان فقير را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت... . او مثل باران بر علف‏زارِ چيده‏شده فرود خواهد آمد و مثل بارش‏هايى كه زمين را سيراب مى‏كند. در زمان او صالحان خواهند شكفت و وفور سلامتى‏خواهد بود مادامى كه ماه نيست نگردد. و او حكم‏رانى خواهد كرد از دريا تا دريا و از نهر تا اقصاى جهان. به حضور وى صحرانشينان گردن خواهند نهاد و دشمنان او خاك را خواهند ليسيد ... جميع سلاطين او را تعظيم خواهند كرد و جميع امت‏ها او را بندگى خواهند نمود. زيرا چون مسكين استغاثه كند او را رهايى خواهد داد و فقيرى را كه رهاننده‏اى ندارد ... جان‏هاى ايشان را از ظلم و ستم فديه خواهد داد و خون ايشان در نظر وى گران‏بها خواهد بود ... دائماً براى وى دعا خواهد كرد و تمامى روز او را مبارك خواهد خواند. و فراوانى غله در زمين بر قله كوه‏ها خواهد بود ... نام او تا ابدالآباد باقى خواهد ماند ... آدميان در او براى يكديگر بركت خواهند خواست و جميع امّت‏هاى زمين او را خوشحال خواهند خواند... .[۱۴]

سِفر اشعياى نبى مملو از چنين بشارت‏هايى به ظهور منجى است؛ براى مثال:

روح سلطان تعالى خدا بر من است؛ زيرا خدا مرا مسح كرده است تا مسكينان را بشارت دهم و مرا فرستاده تا شكسته‏دلان را التيام بخشم و اسيران را به رستگارى و محبوسان را به آزادى ندا كنم. و تا از سال پسنديده خدا و از يوم انتقام خداى ما ندا نمايم و جميع ماتميان را تسلى بخشم.[۱۵]

در سِفر ملاكى نيز به روز موعود و ظهور منجى منتقم اشاره شده است:

زيرا اينك آن روزى كه مثل تنور مشتعل مى‏باشد خواهد آمد و جميع متكبران و جميع بدكاران كاه خواهند بود. و خدا صبايوت‏[۱۶]مى‏گويد: آن روز كه مى‏آيد ايشان را چنان خواهد سوزانيد كه نه ريشه و نه شاخه‏اى براى ايشان باقى خواهد گذاشت. امّا براى شما كه از اسم من مى‏ترسيد آفتاب عدالت طلوع خواهد كرد و بر بال‏هاى وى شفا خواهد بود و شما بيرون آمده مانند گوساله‏هاى پروارى جست‏وخيز خواهيد كرد.[۱۷]

در مزامير نيز آمده است:

خدا انصاف را دوست مى‏دارد و مقدسان خود را ترك نخواهد فرمود. ايشان محفوظ خواهند بود تا ابدالآباد. و اما نسل شرير منقطع خواهد شد. صالحان وارث زمين خواهند بود و در آن تا ابد سكونت خواهند نمود.[۱۸]

با وجود اين همه بشارت توراتى به آمدن منجى در آخر الزمان، ترديدى باقى نمى‏ماند كه باور يهوديان به آمدن منجى موعود مى‏بايست برگرفته از كتاب مقدس باشد. به همين جهت عالم بزرگ يهودى موسى بن ميمون در اصل دوازدهم از اصول سيزده‏گانه اعتقادات يهود مى‏گويد:

من با ايمان كامل به آمدن ماشيح اعتقاد دارم، و اگرچه او تأخير كند، با اين حال هر روز در انتظار او هستم كه بيايد.[۱۹]

۱ - ۳ . علامات ظهور منجى‏

زمان ظهور ماشيَح (مسيح موعود يهوديان) ، رازى بسيار پوشيده و پنهان است كه تنها خدا از آن با خبر است. با اين وجود، نشانه‏ها و شرطهاى بسيارى براى ظهور او بيان شده است. برخى از اين شرايط اضطراب‏آور و نگران‏كننده‏اند.[۲۰]امّا در كنار اينها نشانه‏هاى مسرت‏بخش و اميدواركننده‏اى هم در باره زمان پيش از ظهور ماشيَح پيش‏بينى شده است: پيشرفت و خوشبختى نسبتاً زياد مردم دنيا، تجديد حيات در مطالعه تورات و علوم دينى، باز شدن دروازه‏هاى عقلانى در بالا و چشمه‏هاى حكمت در پايين.[۲۱]

معناى اين عبارت ، با ظهور و پيشرفت تعاليم رمزى و عرفانى در تورات و كتب آسمانى، بسيار مشهود است و «باز شدن چشمه‏هاى حكمت در پايين» اشاره به پيشرفت‏ها و اكتشافات علمى و تكنولوژى امروز است.

۱ - ۴ . بركات ظهور منجى‏

پس از آمدن منجى، حيات دنيوى انسان‏ها به شكل جديد و مطابق تعاليم آسمانى شكل خواهد گرفت. بنا بر اعتقادات يهودى بعد از ظهور منجى اصلاحاتى در جهان پديد مى‏آيد كه در اينجا به مهم‏ترين آنها اشاره مى‏كنيم:

۱ - ۴ - ۱ . تحقّق امنيت‏

امنيت موضوعى بسيار مهم در زندگى بشر است. از اين رو همواره انسان‏هاى بزرگ مى‏كوشيده‏اند امنيت و آرامش را براى كل بشر به ارمغان بياورند. اين هدف بزرگ در عصر ظهور ماشيَح محقّق خواهد شد، و نه فقط بشر، كه حتّى حيوانات نيز در امنيت خواهند زيست. اشعياى نبى در اين باره مى‏فرمايد:

مسكينان را به عدالت داورى خواهد كرد و به جهت مظلومانِ زمين به راستى حكم خواهد نمود. و جهان را به عصاى دهان خويش زده شريران را به نفخه لب‏هاى خود خواهد كُشت... و گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير و پروارى با هم، و طفل كوچك آنها را خواهد راند. و گاو با خرس خواهد چريد و بچه‏هاى آنها با هم خواهند خوابيد و شير مثل گاو كاه خواهد خورد. و طفل شيرخواره بر سوراخ مار بازى خواهد كرد و طفلِ از شير بازداشته شده دست خود را بر خانه افعى خواهد گذاشت.[۲۲]

باز در همين سفر مى‏خوانيم :

زيرا اينك من آسمانى جديد و زمينى جديد خواهم آفريد و چيزهاى پيشين به ياد نخواهد آمد و به خاطر نخواهد گذشت ... و بار ديگر طفلِ كم روز از آن جا نخواهد بود و نه مرد پير كه عمر خود را به اتمام نرسانيده باشد؛[۲۳]زيرا طفل در سن صدسالگى خواهد مرد ليكن گناهكار صدساله ملعون خواهد بود... .[۲۴]

۱ - ۴ - ۲ . پايان شرك و گناه‏

پس از ظهور منجى شرك و گناه از كل جهان برچيده خواهد شد. در سِفر زكريا آمده است:

در آن روز براى خاندان داوود و ساكنان اورشليم چشمه‏اى به جهت گناه و نجاست مفتوح خواهد شد. و خدا صبايوت مى‏گويد : در آن روز نام‏هاى بت‏ها را از روى زمين منقطع خواهم ساخت كه بار ديگر آنها را به ياد نخواهند آورد و انبيا و روح پليد را نيز از زمين دور خواهم كرد.[۲۵]

۱ - ۴ - ۳ . فراگير شدن خداشناسى‏

يكى از مهم‏ترين نشانه‏هاى عصر ظهور منجى، گسترش ايمان و معرفت به خداوند متعال است. اشعياى نبى چنين مى‏گويد:

و در تمامى كوه مقدس من ضرر و فسادى نخواهند كرد؛ زيرا جهان از معرفت خدا پرخواهد بود؛ مثل آب‏هايى كه دريا را مى‏پوشاند.[۲۶]

همچنين در سِفر حبقوق به اين نكته اشاره شده است:

زيرا جهان از معرفت جلال خدا مملو خواهد شد به نحوى كه آب‏ها دريا را مستور مى‏سازد.[۲۷]

در سِفر ارمياى نبى نيز آمده است:

امّا خدا مى‏گويد: اين است عهدى كه بعد از اين ايام با خاندان اسرائيل خواهم بست ... و بار ديگر كسى به همسايه‏اش و شخصى به برادرش تعليم نخواهد داد و نخواهد گفت : خدا را بشناس ؛ زيرا خدا مى‏گويد: جميع ايشان از خُرد و بزرگ مرا خواهند شناخت؛ چون كه عصيان ايشان را خواهم آمرزيد و گناه ايشان را ديگر به ياد نخواهم آورد.[۲۸]

۱ - ۴ - ۴ . فراگير شدن خداپرستى‏

گسترش پرستش خدا در تمام جهان، يكى ديگر از ثمرات ظهور منجى است. در سِفر صفنيا در اين باره چنين آمده است:

خدا مى‏گويد: براى من منتظر باشيد تا روزى كه به جهت غارت برخيزم؛ زيرا قصد من اين است كه امّت‏ها را جمع نمايم و ممالك را فراهم آورم تا غضب خود و تمامى حدّت خشم خويش را بر ايشان بريزم؛ زيرا تمامى جهان به آتش غيرت من سوخته خواهد شد؛ چون در آن زمان زبان پاك به امّت‏ها باز خواهم داد تا جميع ايشان اسم خدا را بخوانند و به يك دل او را عبادت نمايند.[۲۹]

در سِفر زكريا نيز آمده است:

و خدا بر تمامى زمين پادشاه خواهد بود. در آن روز خدا واحد خواهد بود و اسم او واحد.[۳۰]

۱ - ۴ - ۵ . هم‏زيستى مسالمت‏آميز

پس از ظهور منجى همه ملّت‏ها با هم در صلح و صفا زندگى خواهند كرد. در سِفر اشعيا آمده است:

و در ايّام آخر واقع خواهد شد كه كوه خانه خدا بر قله كوه‏ها ثابت خواهد شد و فوق تل‏ها برافراشته خواهد گرديد و جميع امّت‏ها به سوى آن روان خواهند شد ... و او امّت‏ها را داورى خواهد نمود و قوم‏هاى بسيارى را تنبيه خواهد كرد و ايشان شمشيرهاى خود را براى گاوآهن و نيزه‏هاى خويش را براى اره‏ها خواهند شكست و امتى بر امتى شمشير نخواهد كشيد و بار ديگر جنگ را نخواهند آموخت.[۳۱]

عين همين عبارت در سِفر ميكاه نبى نيز آمده است.[۳۲]

از ديگر كارهايى كه برخى از عالمان يهود به منجى نسبت داده‏اند، احياى آيين‏هاى كهن يهودى است؛ از جمله تقديم قربانى كه اساس عبادت يهود بوده و امروزه تفيلا (نماز) جايگزين آن شده است. وسعت بركت و سعادت، پايان يافتن بيمارى‏ها، و وقوع معجزاتى بزرگ‏تر از معجزات رخ داده در هنگام خروج بنى‏اسرائيل از مصر، از امور ديگرى است كه براى زمان ظهور منجى (مسيحا) پيش‏بينى كرده‏اند.[۳۳]

۲ . پيشگويى‏هاى انجيل از ظهور منجى‏

در عهد جديد بشارت به منجى، يا در اصطلاح مسيحيان «برگشت دوباره» و «آرزوى مبارك»، با تأكيدهاى بسيار مطرح شده است؛ تا جايى كه حتّى شايد بتوان اين تأكيدها را بيشتر از آنچه در عهد قديم آمده، دانست. در حقيقت باور به منجى يكى از اعتقادات بسيار مهم در مسيحيت امروز به شمار مى‏رود و همه فرق و مكاتب مسيحى به آن اعتقاد دارند و حتّى برخى در شوق انتظار بازگشت عيسى مسيح زندگى مى‏كنند. در اينجا بحث منجى در عهد جديد را حول سه محور اساسى پى مى‏گيريم: بشارت به ظهور منجى، نشانه‏هاى ظهور منجى، و بركات ظهور منجى.

۲ - ۱ . بشارت به ظهور منجى‏

آيات بسيارى در اسفار عهد جديد در باره بازگشت حضرت عيسى در آخرالزمان است. در سِفر اَعمال رسولان آمده است:

پس آنانى كه جمع بودند از او سؤال نموده گفتند: اى سرور آيا در اين وقت ملكوت را بر اسرائيل باز برقرار خواهى داشت؟ بديشان گفت: از شما نيست كه زمان‏ها و اوقاتى را كه پدر در قدرت خود نگاه داشته است بدانيد. ليكن چون روح القدس بر شما مى‏آيد قوّت خواهيد يافت و شاهدان من خواهيد بود در اورشليم و تمامى يهوديه‏[۳۴]و سامره‏[۳۵]و تا اقصاى جهان.

و چون اين را گفت وقتى كه ايشان همى‏نگريستند بالا برده شد و ابرى او را از چشمان ايشان در ربود. و چون به سوى آسمان چشم دوخته مى‏بودند هنگامى كه او مى‏رفت ناگاه دو مرد سفيدپوش نزد ايشان ايستاده گفتند: اى مردان جليلى چرا ايستاده به سوى آسمان نگرانيد؟ همين عيسى كه از نزد شما به آسمان بالا برده شده باز خواهد آمد به همين طورى كه او را به سوى آسمان روانه ديديد.[۳۶]

در انجيل متى نيز بشارت به برگشتن حضرت عيسى مطرح شده است:

آن گاه علامت پسر انسان در آسمان پديد گردد و در آن وقت جميع طوايف زمين سينه‏زنى كنند و پسر انسان را بينند كه بر ابرهاى آسمان با قوّت و جلال عظيم مى‏آيد و فرشتگان خود را با صور بلند آواز فرستاده برگزيدگان او را از بادهاى اربعه از كران تا به كران فلك‏[۳۷]فراهم خواهند آورد.[۳۸]

در انجيل مرقس نيز به نقل از حضرت مسيح در باره برگشت دو باره‏اش آمده است:

و در آن روزهاى بعد از آن مصيبت ، خورشيد تاريك گردد و ماه نور خود را بازگيرد و ستارگان از آسمان فرو ريزند و قواى افلاك متزلزل خواهد گشت. آن گاه پسر انسان را بينند كه با قوّت و جلال عظيم بر ابرها مى‏آيد.[۳۹]

همچنين در مكاشفه يوحنا مى‏خوانيم:

اينك با ابرها مى‏آيد و هر چشمى او را خواهد ديد و آنانى كه او را نيزه زدند و تمامى امّت‏هاى جهان براى وى خواهند ناليد.[۴۰]

آيات بسيار ديگرى هم در عهد جديد هست كه از بازگشت حضرت عيسى در آخر الزمان، زمانى كه ظلم بر جهان حاكم مى‏شود، سخن مى‏گويد. تاريخ بشر به انتها نخواهد رسيد، مگر با ظهور عيسى مسيح و بازگشت او از آسمان.

۲ - ۲ . نشانه‏هاى ظهور منجى‏

عهد جديد در باره نشانه‏هاى حضرت عيسى عليه السلام فراوان سخن گفته است، و خود حضرت عيسى نيز بر اين امر بسيار تأكيد كرده است. همه اناجيل به نحوى به اين مسئله اشاره كرده‏اند. در اينجا با استفاده از همين اشاره‏ها نشانه‏هاى ظهور را برمى‏شماريم.

۲ - ۲ - ۱ . گسترش جنگ‏افروزى ، قحطى و بيمارى‏هاى واگيردار

در انجيل متى به نقل از عيسى مسيح عليه السلام آمده است:

و چون به كوه زيتون نشسته بود شاگردانش در خلوت نزد وى‏آمده گفتند: به ما بگو كه اين امور كى واقع مى‏شود و نشان‏آمدن تو و انقضاى عالم چيست؟ عيسى در جواب ايشان گفت: زنهار كسى شما را گمراه نكند! از آن رو كه بسا به نام من آمده خواهند گفت كه : من مسيح هستم ، و بسيارى را گمراه خواهند كرد. و جنگ‏ها و اخبار جنگ‏ها را خواهيد شنيد. زنهار مضطرب مشويد؛ زيرا وقوع اين هم لازم است؛ ليكن انتها هنوز نيست؛ زيرا قومى با قومى و مملكتى با مملكتى مقاومت خواهند نمود و قحطى‏ها و وباها و زلزله‏ها در جاى‏ها پديد آيد. همه اينها آغاز دردهاى زه‏[۴۱]است.[۴۲]

۲ - ۲ - ۲ . ويرانى هيكل سليمان‏

يكى از نشانه‏هاى مهم ظهور در عهد جديد ، ويرانى هيكل سليمان (معبد يهودى قدس) است كه حضرت عيسى خود به آن اشاره كرده است:

پس چون مكروهِ ويرانى را كه به زبان دانيال نبى گفته شده است در مقام مقدّس برپا شده بينيد - هركه خوانَد دريافت كند - آنگاه هركه در يهوديه باشد به كوهستان بگريزد و هركه بر بام باشد به جهت برداشتن چيزى از خانه به زير نيايد و هركه در مزرعه است به جهت برداشتن رخت خود برنگردد. ليكن واى بر آبستنان و شيردهندگان در آن ايام! پس دعا كنيد تا فرار شما در زمستان يا در سبت‏[۴۳]نشود؛ زيرا در آن زمان چنان مصيبت عظيمى ظاهر مى‏شود كه از ابتداى عالم تا كنون نشده و نخواهد شد! و اگر آن ايام كوتاه نشدى هيچ بشرى نجات نيافتى؛ ليكن به خاطر برگزيدگان آن روزها كوتاه خواهد شد.[۴۴]

۲ - ۲ - ۳ . تاريكى خورشيد و ماه و ستارگان (اختلال در نظام طبيعت)

از ديگر نشانه‏هاى پيش از بازگشت مسيح اختلال در نظام طبيعت است. بنا بر انجيل مرقس حضرت عيسى عليه السلام در اين باره چنين فرموده است:

و در آن روزهاى بعد از آن مصيبت خورشيد تاريك گردد و ماه نور خود را بازگيرد و ستارگان از آسمان فرو ريزند و قواى افلاك متزلزل خواهد گشت.[۴۵]آن گاه پسر انسان را بينند كه با قوّت و جلال عظيم بر ابرها مى‏آيد.[۴۶]

۲ - ۲ - ۴ . ظهور مسيحان و انبياى دروغين‏

يكى ديگر از نشانه‏هايى كه عيسى عليه السلام به آن اشاره كرده، ظهور مسيحان و انبياى دروغين است. در انجيل آمده است:

آن گاه اگر كسى به شما گويد: اينك مسيح در اين جا يا در آن جا است باور مكنيد؛ زيرا مسيحان كاذب و انبياى كَذَبه ظاهر شده علامات و معجزات عظيمه چنان خواهند نمود كه اگر ممكن بودى برگزيدگان را نيز گمراه كردندى. اينك شما را پيش خبر دادم.[۴۷]

در سِفر اعمال رسولان به برخى از اين مسيحان دروغين اشاره شده است.[۴۸]

۲ - ۲ - ۵ . ناگهانى بودن ظهور

شاگردان عيسى عليه السلام در باره زمان ظهور از او پرسيدند و او در جواب فرمود:

ولى از آن روز و ساعت غير از پدر هيچ كس اطّلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس برحذر و بيدار شده دعا كنيد؛ زيرا شما نمى‏دانيد آن زمان كى مى‏آيد.آمدن آن روز مانند شخصى است كه به سفر رفته و خانه خود را به خادمان سپرده است تا هر كس كار خود را انجام دهد و به دربان سپرده است كه گوش به زنگ باشد. پس بيدار باشيد؛ زيرا نمى‏دانيد كه در چه وقت صاحب‏خانه مى‏آيد؛ در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح. مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد. امّا آنچه به شما مى‏گويم، به همه مى‏گويم: بيدار باشيد.[۴۹]

عيسى عليه السلام بارها به شاگردانش تأكيد كرده است كه همواره آماده ظهور باشند. سفارش عيسى عليه السلام به شاگردانش در انجيل متى چنين بيان شده است:

امّا از آن روز و ساعت هيچ كس اطّلاع ندارد حتّى ملائكه آسمان جز پدر من و بس. ليكن چنان كه ايام نوح بود ظهور پسر انسان نيز چنان خواهد بود؛ زيرا همچنان كه در ايام قبل از طوفان مى‏خوردند و مى‏آشاميدند و نكاح مى‏كردند و منكوحه مى‏شدند تا روزى كه نوح داخل كشتى گشت و نفهميدند تا طوفان آمده همه را ببرد، همچنين ظهور پسر انسان نيز خواهد بود. آن گاه دو نفرى كه در مزرعه‏اى مى‏باشند يكى گرفته و ديگرى واگذارده شود ... پس بيدار باشيد ؛ زيرا نمى‏دانيد در كدام ساعت سرور شما مى‏آيد. ليكن اين را بدانيد كه اگر صاحب‏خانه مى‏دانست در چه پاس از شب دزد مى‏آيد بيدار مى‏ماند و نمى‏گذاشت كه به خانه‏اش نقب زند. لهذا شما نيز حاضر باشيد؛ زيرا در ساعتى كه گمان نبريد پسر انسان مى‏آيد.[۵۰]

۲ - ۲ - ۶ . جنگ آرماگدون (هَرْمَجِدّون)

از مهم‏ترين نشانه‏هاى ظهور عيسى در عهد جديد جنگ آرماگدون است؛ زيرا مسيحيان معتقدند براى ظهور مسيح مى‏بايست جنگى بسيار ويران‏گر اتّفاق بيفتد. در باره اين جنگ در مكاشفه يوحنا چنين نقل شده است:

و ششمين پياله خود را بر نهرِ عظيمِ فرات ريخت و آبش خشكيد تا راه پادشاهانى كه از مشرقِ آفتاب مى‏آيند مهيا شود. و ديدم كه از دهان اژدها و از دهان وحش و از دهان نبى‏كاذب، سه روحِ خبيث چون وَزَغ‏ها بيرون مى‏آيند؛ زيرا آنها ارواح ديوها هستند كه معجزات ظاهر مى‏سازند و بر پادشاهان تمام رُبع مسكون خروج مى‏كنند تا ايشان را براى جنگِ آن روز عظيمِ خداى قادر مطلق فراهم آورند. اينك چون دزد مى‏آيم! خوشا به حال كسى كه بيدار شده رختِ خود را نگاه دارد؛ مبادا عريان راه رود و رسوايى او را ببينند. و ايشان را به موضعى كه آن را در عبرانى حارمجِدّون مى‏خوانند فراهم آوردند.[۵۱]

اين جنگ بين دو لشكر خواهد بود؛ لشكر مؤمنان كه به رهبرى يك فرشته و خود عيسى، و لشكر كافران كه به رهبرى پادشاهان زمين است. در اين جنگ كافران به دست اسب‏سوار كشته مى‏شوند. در مكاشفه يوحنا آمده است:

و ديدم فرشته‏اى را در آفتاب ايستاده كه به آواز بلند تمامى مرغانى را كه در آسمان پرواز مى‏كنند ندا كرده مى‏گويد: «بياييد و به جهت ضيافتِ عظيمِ خدا فراهم شويد. تا بخوريد گوشت پادشاهان و گوشت سپه‏سالاران و گوشت جباران و گوشت اسب‏ها و سواران آنها و گوشتِ همگان را چه آزاد و چه غلام ، چه صغير و چه كبير». و ديدم وحش و پادشاهان زمين و لشكرهاى ايشان را كه جمع شده بودند تا با اسب‏سوار و لشكر او جنگ كنند. و وحش گرفتار شد و نبى كاذب با وى كه پيش او معجزات ظاهر مى‏كرد تا به آنها آنانى را كه نشان وحش را دارند و صورت او را مى‏پرستند گمراه كند. اين هر دو زنده به درياچه آتش افروخته شده به كبريت انداخته شدند. و باقيان به شمشيرى كه از دهان اسب سوار بيرون مى‏آمد كشته شدند و تمامى مرغان از گوشت ايشان سير گرديدند.[۵۲]

مسيحيان معتقدند در آن روز مؤمنان به آسمان ربوده مى‏شوند؛ زيرا ملكوت الهى در اين دنيا نيست؛ بلكه در آسمان است . از اين رو وقتى مسيح ظهور مى‏كند اهل كليسا را مى‏ربايد و به آسمان مى‏برد. مستند اين باور، كه «اختطاف» نام دارد، نامه پولس است:

اگر باور مى‏كنيم كه عيسى مرد و برخاست به همين طور نيز خدا آنانى را كه در [ايمان‏] عيسى خوابيده‏اند با وى خواهد آورد. زيرا اين را به شما از كلام يهُوَه مى‏گوييم كه ما زنده و تا آمدن سرور باقى باشيم برخوابيدگان سبقت نخواهيم جست. زيرا خود سرور با صدا و با آواز رئيس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسيح اوّل خواهند برخاست. آن گاه ما كه زنده و باقى باشيم با ايشان در ابرها ربوده خواهيم شد تا سرور را در هوا استقبال كنيم و همچنين هميشه با سرور خواهيم بود. پس بدين سخنان همديگر را تسلى دهيد.[۵۳]

۲ - ۳ . بركات ظهور منجى‏

پس از ظهور حضرت مسيح و پيروزى‏اش بر دروغ‏گويان و پليدان جهان، خوشبختى و آسايش هزارساله در زمين آغاز مى‏شود. در اين مدّت جهان پر از عدالت و خوشبختى و رفاه خواهد بود. عهد جديد اين دوره را «قيامت اوّل» ناميده است :

و ديدم فرشته‏اى را كه از آسمان نازل مى‏شود و كليد هاويه‏[۵۴]را دارد و زنجيرى بزرگ بر دست وى است. و اژدها يعنى مار قديم را كه ابليس و شيطان مى‏باشد گرفتار كرده او را تا مدّت هزار سال در بند نهاد. و او را به هاويه‏انداخت و در را بر او بسته مهر كرد تا امتّ‏ها را ديگر گمراه نكند تا مدّت هزار سال به انجام رسد و بعد از آن مى‏بايد اندكى خلاصى يابد. و تخت‏ها ديدم و برآنها نشستند و به ايشان حكومت داده شد و ديدم نفوس آنانى را كه به جهت شهادت عيسى و كلام خدا سر بريده شدند و آنانى را كه وحش و صورتش را پرستش نكردند و نشان او را بر پيشانى و دست خود نپذيرفتند كه زنده شدند و با مسيح هزار سال سلطنت كردند، و ساير مردگان زنده نشدند تا هزار سال به اتمام رسيد. اين است قيامت اول. خوشحال و مقدّس است كسى كه از قيامت اول قسمتى دارد. بر اينها موت ثانى‏[۵۵]تسلّط ندارد؛ بلكه كاهنان خدا و مسيح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند كرد.[۵۶]

مسيحيان معتقدند پس از اين دوران، قيامت كبرا و داورى و مجازات بر پا مى‏شود، تا هر كسى بنا بر اعمالش پاداش يا كيفر داده شود. در مكاشفه يوحنا آمده است:

و اينك به زودى مى‏آيم و اجرت من با من است تا هركسى را به حسب اعمالش جزا دهم. من الف و ياء و ابتدا و انتها و اول و آخر هستم.[۵۷]

همچنين در باره آن روز مى‏گويد:

و ديدم تختى بزرگِ سفيد و كسى را بر آن نشسته كه از روى وى آسمان و زمين گريخت و براى آنها جايى يافت نشد. و مردگان را خُرد و بزرگ ديدم كه پيش تخت ايستاده بودند و دفترها را گشودند. پس دفترى ديگر گشوده شد كه دفتر حيات است و بر مردگان داورى شد به حسب اعمال ايشان از آنچه در دفترها مكتوب است.[۵۸]

۳ . تشابه پيشگويى‏هاى عهدين ومنابع اسلامى‏

مقايسه پيشگويى‏هاى عهدين در باره منجى با آنچه در منابع اسلامى آمده است، نشان مى‏دهد كه بسيارى از اين پيشگويى‏ها در منابع اسلامى نيز - اعم از شيعه و اهل سنّت - آمده است. چنان كه در بخش‏هاى مختلف اين دانش‏نامه ديده مى‏شود.

در اينجا به مهم‏ترين پيشگويى‏هاى عهدين و نظاير اسلامى آنها اشاره مى‏كنيم.

۳ - ۱ . ويژگى‏هاى منجى و جهان پس از ظهور

إ;. عدالت‏محورى (كه بسيار بر آن تأكيد شده است).[۵۹]

۲. طرفدارى از مظلومان.[۶۰]

۳. مبارزه با ستمگران و متكبران.[۶۱]

۴. صفات نيكوى منجى.[۶۲]۵ . گستره جهانى حكومت.[۶۳]

۶. فراوانى نعمت.[۶۴]

۷. به ارث رسيدن زمين به صالحان تا قيامت.[۶۵]

۸. تحقّق امنيت در جهان (هم‏زيستى مسالمت‏آميز مردمان و حتّى حيوانات) .[۶۶]

۹. عدالت قضايى.[۶۷]

۱۰. پايان شرك و گناه.[۶۸]

ك . آكنده شدن جهان از معرفت الهى.[۶۹]

ل . پرستش خدا در تمام جهان.[۷۰]

م . بازگشت حضرت عيسى.[۷۱]ن . استمرار حكومت منجى تا قيامت.

۳ - ۲ . حوادث قبل از ظهور

إ;. گسترش جنگ و قحطى و بيمارى قبل از ظهور.[۷۲]

۲. ظهور مدعيان مهدويّت قبل از ظهور.[۷۳]

۳. ناگهانى بودن ظهور.[۷۴]

۴. نبرد آرماگدون (نبرد جهانى قبل از ظهور).[۷۵]روشن است مواردى نيز در عهدين هست كه منابع اسلامى آنها را تأييد نمى‏كنند؛ مانند:

)۱. خاموش شدن خورشيد، ماه و ستارگان.

۲. نزول حضرت عيسى عليه السلام در جايگاه منجى موعود.

۳. گسترش بيمارى‏هاى واگيردار.

۴. ويرانى هيكل سليمان (معبد بيت المقدّس).

۵. آسايش پس از ظهور به مدّت هزار سال.

اين تفاوت‏ها مى‏تواند ناشى از تحريف عهدين و افزوده‏هاى پسين به آنها باشد. توجّه به اين نكته نيز مهم است كه برخى موارد مشترك نيز تنها در مصادر اهل سنّت آمده است و چنين مواردى نيازمند دقت بيشترى است.


[۱] مراد از اديان ابراهيمى دين‏هايى است كه از حضرت ابراهيم عليه السلام آغاز شده‏اند و پيامبران و شرايع در استمرار آنها آمده‏اند تا در نهايت به دين اسلام منتهى شده‏اند. از مجموعه شرايع ابراهيمى تنها يهوديت، مسيحيت ، صابئيت و اسلام بر جاى مانده‏اند. ما در اين مقاله صرفاً به باورهاى يهودى و مسيحى مى‏پردازيم.

[۲] به قلم پژوهشگر ارجمند ، دكتر على الشيخ . وى از مسيحيان كاتوليك عراق بوده كه به دين مبين اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام تشرّف يافته است. او اينك با مدرك دكتراى فلسفه از جامعة المصطفى العالميه، در حوزه‏هاى علميه و دانشگاه و در رشته‏هاى اديان و فلسفه ، مشغول به تدريس و تحقيق است.

[۳] ر . ك : كتاب مقدس ، عبد الرحيم سليمانى اردستانى : ص ۱۹ - ۲۰ .

[۴] عهد قديم حدود سه‏چهارم از كل كتاب مقدس را در برمى‏گيرد. اين مجموعه، كه گفته مى‏شود طى قرن‏ها و به دست نويسندگان مختلف نگاشته شده، دربرگيرنده مطالب متنوعى از قبيل تاريخ، شريعت، حكمت، مناجات، شعر و پيشگويى است. بيشتر كتاب‏هاى اين بخش به زبان عبرى، و اندكى از آن به زبان آرامى است. اين مجموعه داراى ۳۹ كتاب است (قاموس كتاب مقدس، هاكس، ماده كتاب) و بنا بر دسته‏بندى مسيحيان اين چنين به سه بخش تقسيم مى‏شود: الف. تاريخ؛ ب. حكمت، مناجات و شعر؛ ج. پيشگويى‏هاى انبيا.

بخش اول مشتمل بر هفده كتاب و شامل تورات تا كتاب استر است و مضمون آن تاريخ جهان از آغاز خلقت است كه با تاريخ بنى‏اسرائيل تا حدود قرن پنجم قبل از ميلاد ادامه مى‏يابد. بخش دوم، شامل پنج كتاب ايوب، مزامير، امثال‏ء سليمان، جامعه سليمان و غزل‏هاى سليمان است. اين مجموعه مشتمل بر كلمات حكيمانه، مناجات‏ها و اشعار و سروده‏هاست. بخش سوم شامل هفده كتاب است و از كتاب اشعيا تا ملاكى را در بردارد. (ر . ك : عهد عتيق سخن مى‏گويد : ص ۱ - ۲).

[۵] عهد جديد به زبان يونانى است؛ گرچه حضرت عيسى و حواريون به زبان آرامى سخن مى‏گفته‏اند. دليل اين اختلاف آن است كه در آن زمان بسيارى از مردم، بخصوص در حوزه درياى مديترانه، با زبان آرامى آشنايى نداشتند. به همين خاطر هنگامى كه رسولان مسيحى با مردم اين مناطق سخن مى‏گفتند و براى آنها مى‏نوشتند، به طور طبيعى از زبان مشترك، يعنى يونانى، استفاده مى‏كردند (معرّفى عهد جديد: ص ۱۷).

[۶] كتاب مقدس ، عبد الرحيم سليمانى اردستانى : ص ۲۰ .

[۷] ربى مُشه سُوفِر، به نقل از ربّاى ايمانوئل شوحط (دين‏پژوه و عارف يهودى) . در اين باره ، ر . ك : مجلّه اُفق بينا: ش ۴ و ۵ «ماشيح : ناجى جهان در پرتو قوانين و اعتقادات يهود» ، ايمانوئل شوحط ، مقدمه و تلخيص : آرش آبايى .

[۸] همان جا.

[۹] در قاموس كتاب مقدس (ص ۹۵۱) در باره معناى اين واژه آمده است: «يسى به معنى قوى، نام پدر حضرت داوود است».

[۱۰] «نفخه لب‏ها» تعبيرى مجازى است؛ چنان كه در اين فراز آمده است: «و در روز كشتار عظيم كه برج‏ها در آن خواهد افتاد ... اسم خداوند از جاى دور مى‏آيد؛ در غضب خود سوزنده، و در ستون غليظ، و لب‏هايش پر از خشم، و زبانش مثل آتش سوزان است و نفخه او مثل نهر سرشار تا به گردن مى‏رسد» (اشعياء ۳۰: ۲۵ - ۲۸).

[۱۱] اشعيا ۱۱: ۱ - ۵.

[۱۲] به نقل از ربّاى ايمانوئل شوحط، دين‏پژوه و عارف يهودى؛ ر . ك : مجلّه افق بينا: ش ۴ و ۵ ، مرداد و شهريور ۱۳۷۸ .

[۱۳] زكريا ۹: ۹.

[۱۴] مزامير ۷۲.

[۱۵] اشعيا ۶۱: ۱ - ۳.

[۱۶] «خداى صبايوت» يعنى خداى جاودانى لشكرها.

[۱۷] ملاكى ۴: ۱ - ۳ .

[۱۸] مزامير ۳۷: ۲۸ - ۲۹.

[۱۹] اصل دوازدهم از اصول سيزده‏گانه ايمان يهود ( موسى بن ميمون).

[۲۰] تلمود، سوطا: ص ۴۹ ب.

[۲۱] تلمود، سنهدرين: ۹۸ الف، زوهر: ج ۱ ص ۱۱۷ الف.

[۲۲] اشعيا ۱۱:۱ - ۸ .

[۲۳] يعنى نوزادان ديگر در سن كم نخواهند مرد و صدسالگان جوان محسوب مى‏شوند.

[۲۴] اشعيا ۶۵: ۱۷ - ۲۵ .

[۲۵] زكريا ۱۳:۱ - ۳.

[۲۶] اشعيا ۱۱: ۹.

[۲۷] حبقوق ۲: ۱۴.

[۲۸] ارميا ۳۱: ۳۱ - ۳۳.

[۲۹] صفنيا ۳: ۸ - ۹.

[۳۰] زكريا ۱۴: ۹.

[۳۱] اشعيا ۲: ۲ - ۵ .

[۳۲] ميكاه ۴: ۱ - ۴.

[۳۳] ر.ك: «رباى ايمانوئل شوحط، دين‏پژوه و عارف يهودى»، مجلّه افق بينا: ش ۴ و ۵ ، مرداد و شهريور ۱۳۷۸.

[۳۴] به لاتين «Iud×a» نام بخشى كوهستانى در جنوب سرزمين فلسطين است كه امروزه ميان دولت خودگردان فلسطين و دولت اشغالگر ، تقسيم شده است .

[۳۵] سامره واژه‏اى عبرانى، و نام شهرى در فلسطين است. اين شهر را پادشاهى به نام عمرى ساخته است، كه در زمان تجزيه سرزمين فلسطين پس از حضرت سليمان عليه السلام مركز سرزمين اسرائيل بود (ر. ك: كتاب اول پادشاهان ۱۶: ۲۴) .

[۳۶] اعمال رسولان ۱: ۶ - ۱۱.

[۳۷] در برخى از ترجمه‏ها آمده است: «شيپور بزرگ به صدا خواهد آمد و او فرشتگان خود را مى‏فرستد تا برگزيدگان خدا را از چهار گوشه جهان و از كرانه‏هاى فلك جمع كنند».

[۳۸] متى ۲۴: ۳۰ - ۳۱.

[۳۹] مرقس، ۱۳: ۲۴ - ۲۶.

[۴۰] مكاشفه يوحنا ۱: ۷.

[۴۱] يعنى اينها پيش‏درآمد بلاهاى بعدى است.

[۴۲] متى ۲۴: ۳ - ۸ .

[۴۳] روز شنبه كه دروازه‏هاى شهر بسته است.

[۴۴] متى ۲۴: ۱۵ - ۲۱.

[۴۵] اين علامت قبل از قيامت واقع مى‏شود؛ چنان كه بازگشت حضرت عيسى هم قبل از قيامت است.

[۴۶] مرقس ۱۳: ۲۴ - ۲۶.

[۴۷] متى ۲۴: ۲۴.

[۴۸] اعمال رسولان ۵: ۳۶ - ۳۷.

[۴۹] مرقس ۱۳: ۳۲ - ۳۷.

[۵۰] متى ۲۴: ۴۲ - ۴۴.

[۵۱] مكاشفه يوحنا ۱۶: ۱۳ - ۱۶.

[۵۲] مكاشفه يوحنا ۱۹: ۱۹ - ۲۱.

[۵۳] اوّل تسالونيكيان ۴: ۱۴ - ۱۷.

[۵۴] هاويه يكى از نام‏هاى دوزخ، يا يكى از طبقات آن است.

[۵۵] «موت و عالم اموات به درياچه آتش انداخته شد. اين است موت ثانى، يعنى درياچه آتش» (مكاشفه يوحنا ۱۴: ۲۰).

[۵۶] مكاشفه يوحنا ۲۰:۱ - ۶.

[۵۷] مكاشفه يوحنا ۲۲: ۱۲ - ۱۳.

[۵۸] مكاشفه يوحنا ۲۰: ۱۱ - ۱۳.

[۵۹] ر . ك : ج ۹ ص ۱۷۱ (بخش دوازدهم / فصل دوم / زنده كردن زمين با عدالت) . وص‏۲۲۵ (چشمگيرترين نمودهاى عدالت امام مهدى عليه السلام ) امام صادق عليه السلام نيز فرموده است : «إذا قامَ القائِمُ عليه السلام حَكَمَ بِالعَدلِ ، وَ ارتَفَعَ فى أيّامِهِ الجَورُ ، وأَمِنَت بِهِ السُّبُلُ ، وأَخرَجَتِ الأَرضُ بَرَكاتِها ، ورَدَّ كُلَّ حَقٍّ إلى‏ أهلِهِ؛ هنگامى كه قائم قيام كند به عدالت حكم مى‏راند و ستم در روزگار او از ميان مى‏رود و راه‏ها امن مى‏شوند و زمين بركت‏هايش را بيرون مى‏آورد و هر حقّى به صاحبش بازگردانده مى‏شود» (ر . ك : ج ۹ ص ۳۴۷ ح ۱۸۶۴ و ۱۸۶۵ .

[۶۰] ر . ك : ج ۹ ص ۴۴۶ (بخش دوازدهم / پژوهشى درباره سيره حكومتى امام مهدى عليه السلام / تأمين امنيت فراگير) .

[۶۱] ر . ك : ج ۹ ص ۱۶۹ (بخش دوازدهم / فصل دوم / مجازات ستمگران) .

[۶۲] ر . ك : ج ۲ ص ۳۵۵ (بخش دوم / فصل چهارم : شمائل امام) و ج ۸ ص ۱۵۷ (بخش يازدهم / فصل سوم : سيما و حالت امام هنگام قيام) .

[۶۳] ر . ك : ج ۹ ص ۲۵۳ (بخش دوازدهم / فصل سوم / فراگير شدن حكومت اسلامى) .

[۶۴] ر . ك : ج ۹ ص ۳۳۷ (بخش دوازدهم / فصل چهارم / نقش بركات الهى در توسعه اجتماعى) .

[۶۵] ر. ك: ج ۲ ص ۷۵ (بخش يكم / فصل پنجم / اشارات‏هاى و بشارت‏هاى قرآن)

[۶۶] ر . ك : ج ۹ ص ۳۲۱ (بخش دوازدهم / فصل چهارم / گسترش امنيت). از امام حسن عليه السلام نيز نقل شده است: «تَصطَلِحُ فى مُلكِهِ السِّباعُ ، وتُخرِجُ الأَرض نَبتَها ، وتُنزِلُ السَّماءُ بَرَكَتَها ، وتَظهَرُ لَهُ الكُنوزُ ، يَملِكُ ما بَينَ الخافِقَينِ أربَعينَ عاماً ، فَطوبى‏ لِمَن أدرَكَ أيّامَهُ ، وسَمِعَ كَلامَهُ؛ در فرمان‏روايى او درندگان با هم در صلح و صفا به سر مى‏برند . و زمين گياهش را بيرون مى‏دهد و آسمان بركتش را فرو مى‏فرستد و گنج‏هاى نهان برايش پديدار مى‏شوند ، ميانه دو افق [شرق و غرب‏] را چهل سال در اختيار دارد . خوشا به حال كسى‏كه روزگار او را دريابد و سخن او را بشنود» (ر . ك : ج ۹ ص ۱۹۹ ح ۱۷۵۶ «الإحتجاج»).

پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله در اين باره مى‏فرمايد: «يَلعَبُ الصَّبِيُّ بِالثُّعبانِ فَلا يَضُرُّهُ ، ويُراعِي الغَنَمَ الذِّئبُ فَلا يَضُرُّها ، ويُراعِي الأَسَدُ البَقَرَ فَلا يَضُرُّها ؛ كودك با مارهاى بزرگ بازى مى‏كند و زيانى نمى‏بيند و گرگ گله گوسفند را مى‏چراند و به او ضررى نمى‏زند و شير گاو را مى‏چراند و به آن آسيبى نمى‏رساند» . ر . ك : ج ۹ ص ۳۲۹ ح ۱۸۴۲ (مسند ابن حنبل).

[۶۷] ر . ك : ج ۹ ص ۳۸۵ (بخش دوازدهم / فصل ششم : سياست‏هاى قضاى) .

[۶۸] ر . ك : ج ۹ ص ۲۳۳ (بخش دوازدهم / فصل سوم : سياست‏هاى فرهنگى) .

[۶۹] ر . ك : ج ۹ ص ۲۳۳ (بخش دوازدهم / فصل سوم : سياست‏هاى فرهنگى) .

[۷۰] ر . ك : ج ۹ ص ۱۳۷ (بخش دوازدهم / فصل يكم : بنيادهاى سيره حكومتى امام مهدى عليه السلام ) .

[۷۱] ر . ك : ج ۹ ص ۷ (بخش يازدهم / فصل پنجم / فرود آمدن عيسى) . در روايات اسلامى نيز بارها بر بازگشت حضرت عيسى عليه السلام پس از زمان ظهور امام زمان عليه السلام در آخرالزمان تأكيد شده است. در روايتى از پيامبر اكرم نقل شده است: «كَيفَ أنتُم إذا نَزَلَ ابنُ مَريَمَ فيكُم ، وإمامُكُم مِنكُم ؟ چگونه هستيد هنگامى كه فرزند مريم ميانتان فرود مى‏آيد، در حالى كه امامتان از خودتان است؟» (ر . ك : ج ۹ ص ۷ ح ۱۶۷۲ «صحيح بخارى») . همچنين در صحيح مسلم در باره برگشتن حضرت عيسى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله روايت شده است: «والذى نفسى بيده، ليوشكن أن ينزل فيكم ابن مريم حَكَماً مُقسِطاً، وإمام الناس يومئذٍ رجل صالح فإذا كبّر لصلاة الصبح وتهيأ للصلاة نزل عيسى بن مريم، فإذا رآه عرفه، فيرجع يمشى القهقرى ليتقدم عيسى بن مريم عليه السلام ، فيضع عيسى عليه السلام يده بين كتفيه، فيقول له: صلّ، فانما اقيمت الصلاة لك، فيصلى عيسى عليه السلام وراءه؛ سوگند به كسى كه جانم در اختيار اوست ، نزديك است كه عيسى بن مريم در ميان شما به عنوان داور عادل فرود بيايد ، و در آن روز امام مردم ، مرد شايسته‏اى است كه وقتى براى نماز صبح تكبير مى‏گويد و آماده نماز مى‏شود ، عيسى بن مريم فرود مى‏آيد ، و وقتى [امام‏] او را ببيند مى‏شناسد و به عقب بر مى‏گردد تا عيسى بن مريم عليه السلام را جلو بيندازد ؛ امّا عيسى عليه السلام دستش را روى شانه ايشان مى‏گذارد و مى‏گويد : نماز[ت را] بخوان ؛ چرا كه نماز براى تو برپا شده است . پس عيسى عليه السلام هم پشت سر او به نماز مى‏ايستد (صحيح مسلم: ج ۱ ص ۹۳، و نيز ، ر . ك : همين دانش‏نامه : ج ۸ ص ۲۱۶ ح ۱۵۲۹ «ابن ماجه»).

[۷۲] ر . ك: ج ۷ ص ۲۲۷ (بخش نهم / فصل دوم) .

[۷۳] ر . ك : ج ۴ ص ۷ (بخش چهارم / فصل چهارم : مدعيان دروغين) .

[۷۴] ر . ك : ج ۸ ص ۸۵ (بخش يازدهم / فصل يكم) .

[۷۵] ر . ك : ج ۷ ص ۲۲۷ (بخش دهم / فصل دوم) . در روايتى از نبى مكرم اسلام صلى اللّه عليه و آله به نقل از صحيح مسلم (ج ۸ ص‏۱۷۶) آمده است: «لا يرى مثلها» أو «لم ير مثلها» . در روايت ديگرى از پيامبر صلى اللّه عليه و آله نقل كرده‏اند: «فيقتلون شهراً لا يكلّ لهم سلاح ولا لكم، ويقذف الصبر عليكم و عليهم ... فاذا كان رأس الشهر قال ربّكم: اليوم أسلّ سيفى فانتقم من اعدائى، وانصر اوليائى، فيقتلون مقتلة ما رئى مثلها قط، متى ما تسير الخيل إلا على الخيل، وما يسير الرجل إلا على الرجل ... فبينما هم كذلك إذ سمعوا صوتا من السماء: أبشروا فقد أتاكم الغوث، فيقولون نزل عيسى ابن مريم؛ يك ماه مى‏جنگند ، نه اسلحه شما و نه اسلحه آنها از كار مى‏افتد و كند مى‏شود ، و بر دل آنها و شما شكيبايى مى‏افتد ... وقتى يك ماه به پايان رسيد، پروردگارتان مى‏گويد : امروز شمشيرم را مى‏كشم ، و از دشمنانم انتقام مى‏گيرم و دوستانم را يارى مى‏كنم . چنان كشتارى مى‏شود كه شبيه آن ديده نشده است . هيچ اسبى از جا نمى‏جنبد مگر از روى [جنازه‏] اسبى ديگر ، و انسانى حركت نمى‏كند مگر از روى [جنازه‏] ديگرى ... در همين اوضاع ندايى از آسمان مى‏شنوند : مژده! برايتان كمك آمد . و مى‏گويند : عيسى بن مريم از آسمان فرود آمد» . (تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۵۰۶ ، كنز العمّال: ج ۱۴ ص ۵۷۹ ح ۳۹۶۵۲ و فيه «الطير» بدل «الصبر») .