اعتقاد به ظهور منجى يا مصلح جهانى، يكى از مهمترين نقاط اشتراك اديان ابراهيمى است. در اين مقاله مىكوشيم اين موضوع را در عهدين (عهد قديم و عهد جديد) بررسى و تحليل كنيم.
اعتقاد به ظهور منجى يا مصلح جهانى، يكى از مهمترين نقاط اشتراك اديان ابراهيمى[۱]است. در اين مقاله[۲]مىكوشيم اين موضوع را در عهدين (عهد قديم و عهد جديد) بررسى و تحليل كنيم.
معرّفى عهدين
عهدين يا كتاب مقدس عنوان مجموعهاى از نوشتههاى كوچك و بزرگ در دو بخش عهد قديم (تورات و ضمايم آن) و عهد جديد (انجيل و ضمايم آن) است. گر چه مسيحيان هر دو بخش را مقدس مىشمارند، يهوديان تنها عهد قديم را كتاب آسمانى مىدانند و آن را با نام «تنخ» مىشناسند. «عهدين» اصطلاحى مسيحى، و مبتنى بر اين پيش فرض است كه خدا دو عهد با انسان بسته است: يكى «عهد قديم» كه در آن خدا از انسان پيمان گرفته است كه بر شريعت الهى گردن نهد و بدان پايبند باشند. اين عهد، كه نشان آن ختنه كردن است، ابتدا با حضرت ابراهيم عليه السلام بسته شد و سپس در زمان حضرت موسى عليه السلام تجديد و تحكيم گشت. به عقيده مسيحيان با ظهور حضرت عيسى عليه السلام دوران اين عهد به پايان رسيد و خدا عهد ديگرى، موسوم به «عهد جديد»، با انسان بست؛ عهدى كه بر سر محبت خدا و عيسى مسيح است.[۳]
به همين دليل مسيحيان كتابهاى مربوط به دوره اول را «عهد قديم»،[۴]و كتابهاى مربوط به دوره دوم را «عهد جديد»[۵]مىخوانند، و هر دو قسمت را مقدس و معتبر مىشمارند؛ امّا يهوديان معتقدند كه خدا تنها يك پيمان با انسان بسته و آن همان پيمان «شريعت» است كه تبلور آن را در عهد قديم مىبينيم.[۶]
۱ . پيشگويىهاى تورات در باره ظهور منجى
بشارت به ظهور منجى در آخر الزمان عميقاً در پيوند با آرمانهاى قومى يهود در كتاب مقدس (تورات) است. آنها منتظر يك انسان الهى كامل مانند موسى عليه السلام هستند كه قوم بنىاسرائيل را از ظلم و ستمى كه بر آنها تحميل شده است، رها كند و آرمان ديرينه آنها را در تشكيل كشور اسرائيل بزرگ محقّق كند. آيات توراتى ناظر به مسئله منجى را مىتوان ذيل چهار موضوع تقسيم كرد: شخصيت منجى؛ بشارت به آمدن منجى؛ علامات ظهور منجى؛ كارهاى منجى پس از ظهور.
۱ - ۱ . شخصيت منجى (ماشيَح)
بنا بر آنچه در متون مذهبى يهود آمده، ماشيَح (مسيح) از نخستين اهداف آفرينش جهان است. ماشيَح از نظر فيزيكى و جسمانى، انسانى خاكى از اولاد بشر است كه به صورت عادى متولد شده است. اصل و نسب او به حضرات داوود و سليمان مىرسد. از ديگر نشانههاى او صداقت و پارسايىاش از بدو تولد است كه پيوسته افزايش مىيابد تا اينكه او به سبب فضيلت و اعمال شايستهاش، به عالىترين و والاترين درجات تكامل روحانى دست پيدا مىكند.
طبق باور يهود امكان ظهور ماشيَح در هر دورهاى وجود دارد؛ امّا نه به اين معنا كه او هنگام ظهور، از آسمانها پايين بيايد. او هميشه روى زمين است؛ بشرى خاكى با مقامى بسيار مقدس و روحانى (صدّيق) كه در همه دورهها حاضر و ناظر است: «در هر دوره فرزندى از خاندان يهودا به دنيا مىآيد كه براى مقام ماشيَح برازنده است».[۷]روزى كه زمان «گئولا» (نجات نهايى) فرا رسد، «نِشاما» يا روح مخصوص پايين آمده و به آن «صدّيق» اهدا خواهد شد؛ در حالى كه تا پيش از آن، خود منجى هم نمىداند كه مسيحاى منتظر است.
برخى از عالمان يهود اين موضوع را چنين توضيح دادهاند:
مُشه (موسى) ناجى اول بنىاسرائيل به هشتاد سالگى رسيد و هنوز از اين كه بنىاسرائيل را نجات خواهد داد، اطلاعى نداشت و آن را احساس نمىكرد. حتّى هنگامى كه خداوند به او گفت: «بيا و من تو را به نزد فرعون مىفرستم...»، او در ابتدا از اين امر سر باز زد و حاضر به قبول اين مأموريت نشد. همين قضيه درباره ناجى نهايى (ماشيح) نيز صدق مىكند. درباره شائول (اولين حاكم بنىاسرائيل) نيز مشاهده شد كه آن روح قدسى كه آن را قبلاً در وجود خود اصلاً احساس نكرده بود، بعد از اين كه به عنوان پادشاه و مسح شد، بر او واقع شد.[۸]
امّا اشعياى نبى در باره شخصيت و صفات خاص ماشيَح چنين مىگويد:
و نهالى از تنه يسَى[۹]بيرون آمده، شاخهاى از ريشههايش خواهد شكفت. و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت؛ يعنى روح حكمت و فهم، و روح مشورت و قوّت، و روح معرفت و ترس خدا. و خوشى او در ترس خدا خواهد بود و موافق رؤيت چشم خود داورى نخواهد كرد و بر وفق سمع گوشهاى خويش تنبيه نخواهد نمود. بلكه مسكينان را به عدالت داورى خواهد كرد و به جهت مظلومانِ زمين به راستى حكم خواهد نمود. و جهان را به عصاى دهان خويش زده شريران را به نفخه لبهاى خود[۱۰]خواهد كُشت. و كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند ميانش امانت.[۱۱]
عالم و متكلّم يهودى، موسى بن ميمون نيز ماشيَح را چنين توصيف كرده است:
عقل و دانش او از حضرت سليمان نيز بيشتر خواهد بود. او از پدران قوم يهود (ابراهيم، اسحق و يعقوب) و نيز از همه انبياى بنىاسرائيل كه پس از حضرت موسى برانگيخته شدند، بلندمرتبهتر خواهد بود.[۱۲]
۱ - ۲ . نصوص مرتبط با ظهور منجى
آيات بسيارى در عهد قديم در باره ظهور منجى موعود و اوصاف و ويژگىهاى اوست. از جمله در سِفر زكريا آمده است:
اى دختر صهيون بسيار وجد بنما و اى دختر اورشليم آواز شادمانى بده! اينك پادشاه تو نزد تو مىآيد. او عادل و صاحب نجات و حليم مىباشد و بر الاغ و بر كُرّه الاغ سوار است.[۱۳]
همچنين در سِفر مزامير - منسوب به حضرت داوود - در باره منجى آمده است:
اى خدا انصاف خود را به پادشاه ده و عدالت خويش را به پسر پادشاه و او قوم تو را به عدالت داورى خواهد نمود و مساكين تو را به انصاف. آن گاه كوهها براى قوم سلامتى را بار خواهند آورد و تلها نيز در عدالت. مساكين قوم را دادرسى خواهد كرد و فرزندان فقير را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت... . او مثل باران بر علفزارِ چيدهشده فرود خواهد آمد و مثل بارشهايى كه زمين را سيراب مىكند. در زمان او صالحان خواهند شكفت و وفور سلامتىخواهد بود مادامى كه ماه نيست نگردد. و او حكمرانى خواهد كرد از دريا تا دريا و از نهر تا اقصاى جهان. به حضور وى صحرانشينان گردن خواهند نهاد و دشمنان او خاك را خواهند ليسيد ... جميع سلاطين او را تعظيم خواهند كرد و جميع امتها او را بندگى خواهند نمود. زيرا چون مسكين استغاثه كند او را رهايى خواهد داد و فقيرى را كه رهانندهاى ندارد ... جانهاى ايشان را از ظلم و ستم فديه خواهد داد و خون ايشان در نظر وى گرانبها خواهد بود ... دائماً براى وى دعا خواهد كرد و تمامى روز او را مبارك خواهد خواند. و فراوانى غله در زمين بر قله كوهها خواهد بود ... نام او تا ابدالآباد باقى خواهد ماند ... آدميان در او براى يكديگر بركت خواهند خواست و جميع امّتهاى زمين او را خوشحال خواهند خواند... .[۱۴]
سِفر اشعياى نبى مملو از چنين بشارتهايى به ظهور منجى است؛ براى مثال:
روح سلطان تعالى خدا بر من است؛ زيرا خدا مرا مسح كرده است تا مسكينان را بشارت دهم و مرا فرستاده تا شكستهدلان را التيام بخشم و اسيران را به رستگارى و محبوسان را به آزادى ندا كنم. و تا از سال پسنديده خدا و از يوم انتقام خداى ما ندا نمايم و جميع ماتميان را تسلى بخشم.[۱۵]
در سِفر ملاكى نيز به روز موعود و ظهور منجى منتقم اشاره شده است:
زيرا اينك آن روزى كه مثل تنور مشتعل مىباشد خواهد آمد و جميع متكبران و جميع بدكاران كاه خواهند بود. و خدا صبايوت[۱۶]مىگويد: آن روز كه مىآيد ايشان را چنان خواهد سوزانيد كه نه ريشه و نه شاخهاى براى ايشان باقى خواهد گذاشت. امّا براى شما كه از اسم من مىترسيد آفتاب عدالت طلوع خواهد كرد و بر بالهاى وى شفا خواهد بود و شما بيرون آمده مانند گوسالههاى پروارى جستوخيز خواهيد كرد.[۱۷]
در مزامير نيز آمده است:
خدا انصاف را دوست مىدارد و مقدسان خود را ترك نخواهد فرمود. ايشان محفوظ خواهند بود تا ابدالآباد. و اما نسل شرير منقطع خواهد شد. صالحان وارث زمين خواهند بود و در آن تا ابد سكونت خواهند نمود.[۱۸]
با وجود اين همه بشارت توراتى به آمدن منجى در آخر الزمان، ترديدى باقى نمىماند كه باور يهوديان به آمدن منجى موعود مىبايست برگرفته از كتاب مقدس باشد. به همين جهت عالم بزرگ يهودى موسى بن ميمون در اصل دوازدهم از اصول سيزدهگانه اعتقادات يهود مىگويد:
من با ايمان كامل به آمدن ماشيح اعتقاد دارم، و اگرچه او تأخير كند، با اين حال هر روز در انتظار او هستم كه بيايد.[۱۹]
۱ - ۳ . علامات ظهور منجى
زمان ظهور ماشيَح (مسيح موعود يهوديان) ، رازى بسيار پوشيده و پنهان است كه تنها خدا از آن با خبر است. با اين وجود، نشانهها و شرطهاى بسيارى براى ظهور او بيان شده است. برخى از اين شرايط اضطرابآور و نگرانكنندهاند.[۲۰]امّا در كنار اينها نشانههاى مسرتبخش و اميدواركنندهاى هم در باره زمان پيش از ظهور ماشيَح پيشبينى شده است: پيشرفت و خوشبختى نسبتاً زياد مردم دنيا، تجديد حيات در مطالعه تورات و علوم دينى، باز شدن دروازههاى عقلانى در بالا و چشمههاى حكمت در پايين.[۲۱]
معناى اين عبارت ، با ظهور و پيشرفت تعاليم رمزى و عرفانى در تورات و كتب آسمانى، بسيار مشهود است و «باز شدن چشمههاى حكمت در پايين» اشاره به پيشرفتها و اكتشافات علمى و تكنولوژى امروز است.
۱ - ۴ . بركات ظهور منجى
پس از آمدن منجى، حيات دنيوى انسانها به شكل جديد و مطابق تعاليم آسمانى شكل خواهد گرفت. بنا بر اعتقادات يهودى بعد از ظهور منجى اصلاحاتى در جهان پديد مىآيد كه در اينجا به مهمترين آنها اشاره مىكنيم:
۱ - ۴ - ۱ . تحقّق امنيت
امنيت موضوعى بسيار مهم در زندگى بشر است. از اين رو همواره انسانهاى بزرگ مىكوشيدهاند امنيت و آرامش را براى كل بشر به ارمغان بياورند. اين هدف بزرگ در عصر ظهور ماشيَح محقّق خواهد شد، و نه فقط بشر، كه حتّى حيوانات نيز در امنيت خواهند زيست. اشعياى نبى در اين باره مىفرمايد:
مسكينان را به عدالت داورى خواهد كرد و به جهت مظلومانِ زمين به راستى حكم خواهد نمود. و جهان را به عصاى دهان خويش زده شريران را به نفخه لبهاى خود خواهد كُشت... و گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير و پروارى با هم، و طفل كوچك آنها را خواهد راند. و گاو با خرس خواهد چريد و بچههاى آنها با هم خواهند خوابيد و شير مثل گاو كاه خواهد خورد. و طفل شيرخواره بر سوراخ مار بازى خواهد كرد و طفلِ از شير بازداشته شده دست خود را بر خانه افعى خواهد گذاشت.[۲۲]
باز در همين سفر مىخوانيم :
زيرا اينك من آسمانى جديد و زمينى جديد خواهم آفريد و چيزهاى پيشين به ياد نخواهد آمد و به خاطر نخواهد گذشت ... و بار ديگر طفلِ كم روز از آن جا نخواهد بود و نه مرد پير كه عمر خود را به اتمام نرسانيده باشد؛[۲۳]زيرا طفل در سن صدسالگى خواهد مرد ليكن گناهكار صدساله ملعون خواهد بود... .[۲۴]
۱ - ۴ - ۲ . پايان شرك و گناه
پس از ظهور منجى شرك و گناه از كل جهان برچيده خواهد شد. در سِفر زكريا آمده است:
در آن روز براى خاندان داوود و ساكنان اورشليم چشمهاى به جهت گناه و نجاست مفتوح خواهد شد. و خدا صبايوت مىگويد : در آن روز نامهاى بتها را از روى زمين منقطع خواهم ساخت كه بار ديگر آنها را به ياد نخواهند آورد و انبيا و روح پليد را نيز از زمين دور خواهم كرد.[۲۵]
۱ - ۴ - ۳ . فراگير شدن خداشناسى
يكى از مهمترين نشانههاى عصر ظهور منجى، گسترش ايمان و معرفت به خداوند متعال است. اشعياى نبى چنين مىگويد:
و در تمامى كوه مقدس من ضرر و فسادى نخواهند كرد؛ زيرا جهان از معرفت خدا پرخواهد بود؛ مثل آبهايى كه دريا را مىپوشاند.[۲۶]
همچنين در سِفر حبقوق به اين نكته اشاره شده است:
زيرا جهان از معرفت جلال خدا مملو خواهد شد به نحوى كه آبها دريا را مستور مىسازد.[۲۷]
در سِفر ارمياى نبى نيز آمده است:
امّا خدا مىگويد: اين است عهدى كه بعد از اين ايام با خاندان اسرائيل خواهم بست ... و بار ديگر كسى به همسايهاش و شخصى به برادرش تعليم نخواهد داد و نخواهد گفت : خدا را بشناس ؛ زيرا خدا مىگويد: جميع ايشان از خُرد و بزرگ مرا خواهند شناخت؛ چون كه عصيان ايشان را خواهم آمرزيد و گناه ايشان را ديگر به ياد نخواهم آورد.[۲۸]
۱ - ۴ - ۴ . فراگير شدن خداپرستى
گسترش پرستش خدا در تمام جهان، يكى ديگر از ثمرات ظهور منجى است. در سِفر صفنيا در اين باره چنين آمده است:
خدا مىگويد: براى من منتظر باشيد تا روزى كه به جهت غارت برخيزم؛ زيرا قصد من اين است كه امّتها را جمع نمايم و ممالك را فراهم آورم تا غضب خود و تمامى حدّت خشم خويش را بر ايشان بريزم؛ زيرا تمامى جهان به آتش غيرت من سوخته خواهد شد؛ چون در آن زمان زبان پاك به امّتها باز خواهم داد تا جميع ايشان اسم خدا را بخوانند و به يك دل او را عبادت نمايند.[۲۹]
در سِفر زكريا نيز آمده است:
و خدا بر تمامى زمين پادشاه خواهد بود. در آن روز خدا واحد خواهد بود و اسم او واحد.[۳۰]
۱ - ۴ - ۵ . همزيستى مسالمتآميز
پس از ظهور منجى همه ملّتها با هم در صلح و صفا زندگى خواهند كرد. در سِفر اشعيا آمده است:
و در ايّام آخر واقع خواهد شد كه كوه خانه خدا بر قله كوهها ثابت خواهد شد و فوق تلها برافراشته خواهد گرديد و جميع امّتها به سوى آن روان خواهند شد ... و او امّتها را داورى خواهد نمود و قومهاى بسيارى را تنبيه خواهد كرد و ايشان شمشيرهاى خود را براى گاوآهن و نيزههاى خويش را براى ارهها خواهند شكست و امتى بر امتى شمشير نخواهد كشيد و بار ديگر جنگ را نخواهند آموخت.[۳۱]
عين همين عبارت در سِفر ميكاه نبى نيز آمده است.[۳۲]
از ديگر كارهايى كه برخى از عالمان يهود به منجى نسبت دادهاند، احياى آيينهاى كهن يهودى است؛ از جمله تقديم قربانى كه اساس عبادت يهود بوده و امروزه تفيلا (نماز) جايگزين آن شده است. وسعت بركت و سعادت، پايان يافتن بيمارىها، و وقوع معجزاتى بزرگتر از معجزات رخ داده در هنگام خروج بنىاسرائيل از مصر، از امور ديگرى است كه براى زمان ظهور منجى (مسيحا) پيشبينى كردهاند.[۳۳]
۲ . پيشگويىهاى انجيل از ظهور منجى
در عهد جديد بشارت به منجى، يا در اصطلاح مسيحيان «برگشت دوباره» و «آرزوى مبارك»، با تأكيدهاى بسيار مطرح شده است؛ تا جايى كه حتّى شايد بتوان اين تأكيدها را بيشتر از آنچه در عهد قديم آمده، دانست. در حقيقت باور به منجى يكى از اعتقادات بسيار مهم در مسيحيت امروز به شمار مىرود و همه فرق و مكاتب مسيحى به آن اعتقاد دارند و حتّى برخى در شوق انتظار بازگشت عيسى مسيح زندگى مىكنند. در اينجا بحث منجى در عهد جديد را حول سه محور اساسى پى مىگيريم: بشارت به ظهور منجى، نشانههاى ظهور منجى، و بركات ظهور منجى.
۲ - ۱ . بشارت به ظهور منجى
آيات بسيارى در اسفار عهد جديد در باره بازگشت حضرت عيسى در آخرالزمان است. در سِفر اَعمال رسولان آمده است:
پس آنانى كه جمع بودند از او سؤال نموده گفتند: اى سرور آيا در اين وقت ملكوت را بر اسرائيل باز برقرار خواهى داشت؟ بديشان گفت: از شما نيست كه زمانها و اوقاتى را كه پدر در قدرت خود نگاه داشته است بدانيد. ليكن چون روح القدس بر شما مىآيد قوّت خواهيد يافت و شاهدان من خواهيد بود در اورشليم و تمامى يهوديه[۳۴]و سامره[۳۵]و تا اقصاى جهان.
و چون اين را گفت وقتى كه ايشان همىنگريستند بالا برده شد و ابرى او را از چشمان ايشان در ربود. و چون به سوى آسمان چشم دوخته مىبودند هنگامى كه او مىرفت ناگاه دو مرد سفيدپوش نزد ايشان ايستاده گفتند: اى مردان جليلى چرا ايستاده به سوى آسمان نگرانيد؟ همين عيسى كه از نزد شما به آسمان بالا برده شده باز خواهد آمد به همين طورى كه او را به سوى آسمان روانه ديديد.[۳۶]
در انجيل متى نيز بشارت به برگشتن حضرت عيسى مطرح شده است:
آن گاه علامت پسر انسان در آسمان پديد گردد و در آن وقت جميع طوايف زمين سينهزنى كنند و پسر انسان را بينند كه بر ابرهاى آسمان با قوّت و جلال عظيم مىآيد و فرشتگان خود را با صور بلند آواز فرستاده برگزيدگان او را از بادهاى اربعه از كران تا به كران فلك[۳۷]فراهم خواهند آورد.[۳۸]
در انجيل مرقس نيز به نقل از حضرت مسيح در باره برگشت دو بارهاش آمده است:
و در آن روزهاى بعد از آن مصيبت ، خورشيد تاريك گردد و ماه نور خود را بازگيرد و ستارگان از آسمان فرو ريزند و قواى افلاك متزلزل خواهد گشت. آن گاه پسر انسان را بينند كه با قوّت و جلال عظيم بر ابرها مىآيد.[۳۹]
همچنين در مكاشفه يوحنا مىخوانيم:
اينك با ابرها مىآيد و هر چشمى او را خواهد ديد و آنانى كه او را نيزه زدند و تمامى امّتهاى جهان براى وى خواهند ناليد.[۴۰]
آيات بسيار ديگرى هم در عهد جديد هست كه از بازگشت حضرت عيسى در آخر الزمان، زمانى كه ظلم بر جهان حاكم مىشود، سخن مىگويد. تاريخ بشر به انتها نخواهد رسيد، مگر با ظهور عيسى مسيح و بازگشت او از آسمان.
۲ - ۲ . نشانههاى ظهور منجى
عهد جديد در باره نشانههاى حضرت عيسى عليه السلام فراوان سخن گفته است، و خود حضرت عيسى نيز بر اين امر بسيار تأكيد كرده است. همه اناجيل به نحوى به اين مسئله اشاره كردهاند. در اينجا با استفاده از همين اشارهها نشانههاى ظهور را برمىشماريم.
۲ - ۲ - ۱ . گسترش جنگافروزى ، قحطى و بيمارىهاى واگيردار
در انجيل متى به نقل از عيسى مسيح عليه السلام آمده است:
و چون به كوه زيتون نشسته بود شاگردانش در خلوت نزد وىآمده گفتند: به ما بگو كه اين امور كى واقع مىشود و نشانآمدن تو و انقضاى عالم چيست؟ عيسى در جواب ايشان گفت: زنهار كسى شما را گمراه نكند! از آن رو كه بسا به نام من آمده خواهند گفت كه : من مسيح هستم ، و بسيارى را گمراه خواهند كرد. و جنگها و اخبار جنگها را خواهيد شنيد. زنهار مضطرب مشويد؛ زيرا وقوع اين هم لازم است؛ ليكن انتها هنوز نيست؛ زيرا قومى با قومى و مملكتى با مملكتى مقاومت خواهند نمود و قحطىها و وباها و زلزلهها در جاىها پديد آيد. همه اينها آغاز دردهاى زه[۴۱]است.[۴۲]
۲ - ۲ - ۲ . ويرانى هيكل سليمان
يكى از نشانههاى مهم ظهور در عهد جديد ، ويرانى هيكل سليمان (معبد يهودى قدس) است كه حضرت عيسى خود به آن اشاره كرده است:
پس چون مكروهِ ويرانى را كه به زبان دانيال نبى گفته شده است در مقام مقدّس برپا شده بينيد - هركه خوانَد دريافت كند - آنگاه هركه در يهوديه باشد به كوهستان بگريزد و هركه بر بام باشد به جهت برداشتن چيزى از خانه به زير نيايد و هركه در مزرعه است به جهت برداشتن رخت خود برنگردد. ليكن واى بر آبستنان و شيردهندگان در آن ايام! پس دعا كنيد تا فرار شما در زمستان يا در سبت[۴۳]نشود؛ زيرا در آن زمان چنان مصيبت عظيمى ظاهر مىشود كه از ابتداى عالم تا كنون نشده و نخواهد شد! و اگر آن ايام كوتاه نشدى هيچ بشرى نجات نيافتى؛ ليكن به خاطر برگزيدگان آن روزها كوتاه خواهد شد.[۴۴]
۲ - ۲ - ۳ . تاريكى خورشيد و ماه و ستارگان (اختلال در نظام طبيعت)
از ديگر نشانههاى پيش از بازگشت مسيح اختلال در نظام طبيعت است. بنا بر انجيل مرقس حضرت عيسى عليه السلام در اين باره چنين فرموده است:
و در آن روزهاى بعد از آن مصيبت خورشيد تاريك گردد و ماه نور خود را بازگيرد و ستارگان از آسمان فرو ريزند و قواى افلاك متزلزل خواهد گشت.[۴۵]آن گاه پسر انسان را بينند كه با قوّت و جلال عظيم بر ابرها مىآيد.[۴۶]
۲ - ۲ - ۴ . ظهور مسيحان و انبياى دروغين
يكى ديگر از نشانههايى كه عيسى عليه السلام به آن اشاره كرده، ظهور مسيحان و انبياى دروغين است. در انجيل آمده است:
آن گاه اگر كسى به شما گويد: اينك مسيح در اين جا يا در آن جا است باور مكنيد؛ زيرا مسيحان كاذب و انبياى كَذَبه ظاهر شده علامات و معجزات عظيمه چنان خواهند نمود كه اگر ممكن بودى برگزيدگان را نيز گمراه كردندى. اينك شما را پيش خبر دادم.[۴۷]
در سِفر اعمال رسولان به برخى از اين مسيحان دروغين اشاره شده است.[۴۸]
۲ - ۲ - ۵ . ناگهانى بودن ظهور
شاگردان عيسى عليه السلام در باره زمان ظهور از او پرسيدند و او در جواب فرمود:
ولى از آن روز و ساعت غير از پدر هيچ كس اطّلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس برحذر و بيدار شده دعا كنيد؛ زيرا شما نمىدانيد آن زمان كى مىآيد.آمدن آن روز مانند شخصى است كه به سفر رفته و خانه خود را به خادمان سپرده است تا هر كس كار خود را انجام دهد و به دربان سپرده است كه گوش به زنگ باشد. پس بيدار باشيد؛ زيرا نمىدانيد كه در چه وقت صاحبخانه مىآيد؛ در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح. مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد. امّا آنچه به شما مىگويم، به همه مىگويم: بيدار باشيد.[۴۹]
عيسى عليه السلام بارها به شاگردانش تأكيد كرده است كه همواره آماده ظهور باشند. سفارش عيسى عليه السلام به شاگردانش در انجيل متى چنين بيان شده است:
امّا از آن روز و ساعت هيچ كس اطّلاع ندارد حتّى ملائكه آسمان جز پدر من و بس. ليكن چنان كه ايام نوح بود ظهور پسر انسان نيز چنان خواهد بود؛ زيرا همچنان كه در ايام قبل از طوفان مىخوردند و مىآشاميدند و نكاح مىكردند و منكوحه مىشدند تا روزى كه نوح داخل كشتى گشت و نفهميدند تا طوفان آمده همه را ببرد، همچنين ظهور پسر انسان نيز خواهد بود. آن گاه دو نفرى كه در مزرعهاى مىباشند يكى گرفته و ديگرى واگذارده شود ... پس بيدار باشيد ؛ زيرا نمىدانيد در كدام ساعت سرور شما مىآيد. ليكن اين را بدانيد كه اگر صاحبخانه مىدانست در چه پاس از شب دزد مىآيد بيدار مىماند و نمىگذاشت كه به خانهاش نقب زند. لهذا شما نيز حاضر باشيد؛ زيرا در ساعتى كه گمان نبريد پسر انسان مىآيد.[۵۰]
۲ - ۲ - ۶ . جنگ آرماگدون (هَرْمَجِدّون)
از مهمترين نشانههاى ظهور عيسى در عهد جديد جنگ آرماگدون است؛ زيرا مسيحيان معتقدند براى ظهور مسيح مىبايست جنگى بسيار ويرانگر اتّفاق بيفتد. در باره اين جنگ در مكاشفه يوحنا چنين نقل شده است:
و ششمين پياله خود را بر نهرِ عظيمِ فرات ريخت و آبش خشكيد تا راه پادشاهانى كه از مشرقِ آفتاب مىآيند مهيا شود. و ديدم كه از دهان اژدها و از دهان وحش و از دهان نبىكاذب، سه روحِ خبيث چون وَزَغها بيرون مىآيند؛ زيرا آنها ارواح ديوها هستند كه معجزات ظاهر مىسازند و بر پادشاهان تمام رُبع مسكون خروج مىكنند تا ايشان را براى جنگِ آن روز عظيمِ خداى قادر مطلق فراهم آورند. اينك چون دزد مىآيم! خوشا به حال كسى كه بيدار شده رختِ خود را نگاه دارد؛ مبادا عريان راه رود و رسوايى او را ببينند. و ايشان را به موضعى كه آن را در عبرانى حارمجِدّون مىخوانند فراهم آوردند.[۵۱]
اين جنگ بين دو لشكر خواهد بود؛ لشكر مؤمنان كه به رهبرى يك فرشته و خود عيسى، و لشكر كافران كه به رهبرى پادشاهان زمين است. در اين جنگ كافران به دست اسبسوار كشته مىشوند. در مكاشفه يوحنا آمده است:
و ديدم فرشتهاى را در آفتاب ايستاده كه به آواز بلند تمامى مرغانى را كه در آسمان پرواز مىكنند ندا كرده مىگويد: «بياييد و به جهت ضيافتِ عظيمِ خدا فراهم شويد. تا بخوريد گوشت پادشاهان و گوشت سپهسالاران و گوشت جباران و گوشت اسبها و سواران آنها و گوشتِ همگان را چه آزاد و چه غلام ، چه صغير و چه كبير». و ديدم وحش و پادشاهان زمين و لشكرهاى ايشان را كه جمع شده بودند تا با اسبسوار و لشكر او جنگ كنند. و وحش گرفتار شد و نبى كاذب با وى كه پيش او معجزات ظاهر مىكرد تا به آنها آنانى را كه نشان وحش را دارند و صورت او را مىپرستند گمراه كند. اين هر دو زنده به درياچه آتش افروخته شده به كبريت انداخته شدند. و باقيان به شمشيرى كه از دهان اسب سوار بيرون مىآمد كشته شدند و تمامى مرغان از گوشت ايشان سير گرديدند.[۵۲]
مسيحيان معتقدند در آن روز مؤمنان به آسمان ربوده مىشوند؛ زيرا ملكوت الهى در اين دنيا نيست؛ بلكه در آسمان است . از اين رو وقتى مسيح ظهور مىكند اهل كليسا را مىربايد و به آسمان مىبرد. مستند اين باور، كه «اختطاف» نام دارد، نامه پولس است:
اگر باور مىكنيم كه عيسى مرد و برخاست به همين طور نيز خدا آنانى را كه در [ايمان] عيسى خوابيدهاند با وى خواهد آورد. زيرا اين را به شما از كلام يهُوَه مىگوييم كه ما زنده و تا آمدن سرور باقى باشيم برخوابيدگان سبقت نخواهيم جست. زيرا خود سرور با صدا و با آواز رئيس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسيح اوّل خواهند برخاست. آن گاه ما كه زنده و باقى باشيم با ايشان در ابرها ربوده خواهيم شد تا سرور را در هوا استقبال كنيم و همچنين هميشه با سرور خواهيم بود. پس بدين سخنان همديگر را تسلى دهيد.[۵۳]
۲ - ۳ . بركات ظهور منجى
پس از ظهور حضرت مسيح و پيروزىاش بر دروغگويان و پليدان جهان، خوشبختى و آسايش هزارساله در زمين آغاز مىشود. در اين مدّت جهان پر از عدالت و خوشبختى و رفاه خواهد بود. عهد جديد اين دوره را «قيامت اوّل» ناميده است :
و ديدم فرشتهاى را كه از آسمان نازل مىشود و كليد هاويه[۵۴]را دارد و زنجيرى بزرگ بر دست وى است. و اژدها يعنى مار قديم را كه ابليس و شيطان مىباشد گرفتار كرده او را تا مدّت هزار سال در بند نهاد. و او را به هاويهانداخت و در را بر او بسته مهر كرد تا امتّها را ديگر گمراه نكند تا مدّت هزار سال به انجام رسد و بعد از آن مىبايد اندكى خلاصى يابد. و تختها ديدم و برآنها نشستند و به ايشان حكومت داده شد و ديدم نفوس آنانى را كه به جهت شهادت عيسى و كلام خدا سر بريده شدند و آنانى را كه وحش و صورتش را پرستش نكردند و نشان او را بر پيشانى و دست خود نپذيرفتند كه زنده شدند و با مسيح هزار سال سلطنت كردند، و ساير مردگان زنده نشدند تا هزار سال به اتمام رسيد. اين است قيامت اول. خوشحال و مقدّس است كسى كه از قيامت اول قسمتى دارد. بر اينها موت ثانى[۵۵]تسلّط ندارد؛ بلكه كاهنان خدا و مسيح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند كرد.[۵۶]
مسيحيان معتقدند پس از اين دوران، قيامت كبرا و داورى و مجازات بر پا مىشود، تا هر كسى بنا بر اعمالش پاداش يا كيفر داده شود. در مكاشفه يوحنا آمده است:
و اينك به زودى مىآيم و اجرت من با من است تا هركسى را به حسب اعمالش جزا دهم. من الف و ياء و ابتدا و انتها و اول و آخر هستم.[۵۷]
همچنين در باره آن روز مىگويد:
و ديدم تختى بزرگِ سفيد و كسى را بر آن نشسته كه از روى وى آسمان و زمين گريخت و براى آنها جايى يافت نشد. و مردگان را خُرد و بزرگ ديدم كه پيش تخت ايستاده بودند و دفترها را گشودند. پس دفترى ديگر گشوده شد كه دفتر حيات است و بر مردگان داورى شد به حسب اعمال ايشان از آنچه در دفترها مكتوب است.[۵۸]
۳ . تشابه پيشگويىهاى عهدين ومنابع اسلامى
مقايسه پيشگويىهاى عهدين در باره منجى با آنچه در منابع اسلامى آمده است، نشان مىدهد كه بسيارى از اين پيشگويىها در منابع اسلامى نيز - اعم از شيعه و اهل سنّت - آمده است. چنان كه در بخشهاى مختلف اين دانشنامه ديده مىشود.
در اينجا به مهمترين پيشگويىهاى عهدين و نظاير اسلامى آنها اشاره مىكنيم.
۳ - ۱ . ويژگىهاى منجى و جهان پس از ظهور
إ;. عدالتمحورى (كه بسيار بر آن تأكيد شده است).[۵۹]
۲. طرفدارى از مظلومان.[۶۰]
۳. مبارزه با ستمگران و متكبران.[۶۱]
۴. صفات نيكوى منجى.[۶۲]۵ . گستره جهانى حكومت.[۶۳]
۶. فراوانى نعمت.[۶۴]
۷. به ارث رسيدن زمين به صالحان تا قيامت.[۶۵]
۸. تحقّق امنيت در جهان (همزيستى مسالمتآميز مردمان و حتّى حيوانات) .[۶۶]
۹. عدالت قضايى.[۶۷]
۱۰. پايان شرك و گناه.[۶۸]
ك . آكنده شدن جهان از معرفت الهى.[۶۹]
ل . پرستش خدا در تمام جهان.[۷۰]
م . بازگشت حضرت عيسى.[۷۱]ن . استمرار حكومت منجى تا قيامت.
۳ - ۲ . حوادث قبل از ظهور
إ;. گسترش جنگ و قحطى و بيمارى قبل از ظهور.[۷۲]
۲. ظهور مدعيان مهدويّت قبل از ظهور.[۷۳]
۳. ناگهانى بودن ظهور.[۷۴]
۴. نبرد آرماگدون (نبرد جهانى قبل از ظهور).[۷۵]روشن است مواردى نيز در عهدين هست كه منابع اسلامى آنها را تأييد نمىكنند؛ مانند:
)۱. خاموش شدن خورشيد، ماه و ستارگان.
۲. نزول حضرت عيسى عليه السلام در جايگاه منجى موعود.
۳. گسترش بيمارىهاى واگيردار.
۴. ويرانى هيكل سليمان (معبد بيت المقدّس).
۵. آسايش پس از ظهور به مدّت هزار سال.
اين تفاوتها مىتواند ناشى از تحريف عهدين و افزودههاى پسين به آنها باشد. توجّه به اين نكته نيز مهم است كه برخى موارد مشترك نيز تنها در مصادر اهل سنّت آمده است و چنين مواردى نيازمند دقت بيشترى است.
[۱]
مراد از اديان ابراهيمى دينهايى است كه از حضرت ابراهيم عليه السلام آغاز شدهاند و پيامبران و شرايع در استمرار آنها آمدهاند تا در نهايت به دين اسلام منتهى شدهاند. از مجموعه شرايع ابراهيمى تنها يهوديت، مسيحيت ، صابئيت و اسلام بر جاى ماندهاند. ما در اين مقاله صرفاً به باورهاى يهودى و مسيحى مىپردازيم.
[۲]
به قلم پژوهشگر ارجمند ، دكتر على الشيخ . وى از مسيحيان كاتوليك عراق بوده كه به دين مبين اسلام و مكتب اهل بيت عليهم السلام تشرّف يافته است. او اينك با مدرك دكتراى فلسفه از جامعة المصطفى العالميه، در حوزههاى علميه و دانشگاه و در رشتههاى اديان و فلسفه ، مشغول به تدريس و تحقيق است.
[۳]
ر . ك : كتاب مقدس ، عبد الرحيم سليمانى اردستانى : ص ۱۹ - ۲۰ .
[۴]
عهد قديم حدود سهچهارم از كل كتاب مقدس را در برمىگيرد. اين مجموعه، كه گفته مىشود طى قرنها و به دست نويسندگان مختلف نگاشته شده، دربرگيرنده مطالب متنوعى از قبيل تاريخ، شريعت، حكمت، مناجات، شعر و پيشگويى است. بيشتر كتابهاى اين بخش به زبان عبرى، و اندكى از آن به زبان آرامى است. اين مجموعه داراى ۳۹ كتاب است (قاموس كتاب مقدس، هاكس، ماده كتاب) و بنا بر دستهبندى مسيحيان اين چنين به سه بخش تقسيم مىشود: الف. تاريخ؛ ب. حكمت، مناجات و شعر؛ ج. پيشگويىهاى انبيا.
بخش اول مشتمل بر هفده كتاب و شامل تورات تا كتاب استر است و مضمون آن تاريخ جهان از آغاز خلقت است كه با تاريخ بنىاسرائيل تا حدود قرن پنجم قبل از ميلاد ادامه مىيابد. بخش دوم، شامل پنج كتاب ايوب، مزامير، امثالء سليمان، جامعه سليمان و غزلهاى سليمان است. اين مجموعه مشتمل بر كلمات حكيمانه، مناجاتها و اشعار و سرودههاست. بخش سوم شامل هفده كتاب است و از كتاب اشعيا تا ملاكى را در بردارد. (ر . ك : عهد عتيق سخن مىگويد : ص ۱ - ۲).
[۵]
عهد جديد به زبان يونانى است؛ گرچه حضرت عيسى و حواريون به زبان آرامى سخن مىگفتهاند. دليل اين اختلاف آن است كه در آن زمان بسيارى از مردم، بخصوص در حوزه درياى مديترانه، با زبان آرامى آشنايى نداشتند. به همين خاطر هنگامى كه رسولان مسيحى با مردم اين مناطق سخن مىگفتند و براى آنها مىنوشتند، به طور طبيعى از زبان مشترك، يعنى يونانى، استفاده مىكردند (معرّفى عهد جديد: ص ۱۷).
[۶]
كتاب مقدس ، عبد الرحيم سليمانى اردستانى : ص ۲۰ .
[۷]
ربى مُشه سُوفِر، به نقل از ربّاى ايمانوئل شوحط (دينپژوه و عارف يهودى) . در اين باره ، ر . ك : مجلّه اُفق بينا: ش ۴ و ۵ «ماشيح : ناجى جهان در پرتو قوانين و اعتقادات يهود» ، ايمانوئل شوحط ، مقدمه و تلخيص : آرش آبايى .
[۹]
در قاموس كتاب مقدس (ص ۹۵۱) در باره معناى اين واژه آمده است: «يسى به معنى قوى، نام پدر حضرت داوود است».
[۱۰]
«نفخه لبها» تعبيرى مجازى است؛ چنان كه در اين فراز آمده است: «و در روز كشتار عظيم كه برجها در آن خواهد افتاد ... اسم خداوند از جاى دور مىآيد؛ در غضب خود سوزنده، و در ستون غليظ، و لبهايش پر از خشم، و زبانش مثل آتش سوزان است و نفخه او مثل نهر سرشار تا به گردن مىرسد» (اشعياء ۳۰: ۲۵ - ۲۸).
[۱۲]
به نقل از ربّاى ايمانوئل شوحط، دينپژوه و عارف يهودى؛ ر . ك : مجلّه افق بينا: ش ۴ و ۵ ، مرداد و شهريور ۱۳۷۸ .
[۱۶]
«خداى صبايوت» يعنى خداى جاودانى لشكرها.
[۱۹]
اصل دوازدهم از اصول سيزدهگانه ايمان يهود ( موسى بن ميمون).
[۲۰]
تلمود، سوطا: ص ۴۹ ب.
[۲۱]
تلمود، سنهدرين: ۹۸ الف، زوهر: ج ۱ ص ۱۱۷ الف.
[۲۳]
يعنى نوزادان ديگر در سن كم نخواهند مرد و صدسالگان جوان محسوب مىشوند.
[۳۳]
ر.ك: «رباى ايمانوئل شوحط، دينپژوه و عارف يهودى»، مجلّه افق بينا: ش ۴ و ۵ ، مرداد و شهريور ۱۳۷۸.
[۳۴]
به لاتين «Iud×a» نام بخشى كوهستانى در جنوب سرزمين فلسطين است كه امروزه ميان دولت خودگردان فلسطين و دولت اشغالگر ، تقسيم شده است .
[۳۵]
سامره واژهاى عبرانى، و نام شهرى در فلسطين است. اين شهر را پادشاهى به نام عمرى ساخته است، كه در زمان تجزيه سرزمين فلسطين پس از حضرت سليمان عليه السلام مركز سرزمين اسرائيل بود (ر. ك: كتاب اول پادشاهان ۱۶: ۲۴) .
[۳۶]
اعمال رسولان ۱: ۶ - ۱۱.
[۳۷]
در برخى از ترجمهها آمده است: «شيپور بزرگ به صدا خواهد آمد و او فرشتگان خود را مىفرستد تا برگزيدگان خدا را از چهار گوشه جهان و از كرانههاى فلك جمع كنند».
[۴۱]
يعنى اينها پيشدرآمد بلاهاى بعدى است.
[۴۳]
روز شنبه كه دروازههاى شهر بسته است.
[۴۵]
اين علامت قبل از قيامت واقع مىشود؛ چنان كه بازگشت حضرت عيسى هم قبل از قيامت است.
[۴۸]
اعمال رسولان ۵: ۳۶ - ۳۷.
[۵۱]
مكاشفه يوحنا ۱۶: ۱۳ - ۱۶.
[۵۲]
مكاشفه يوحنا ۱۹: ۱۹ - ۲۱.
[۵۳]
اوّل تسالونيكيان ۴: ۱۴ - ۱۷.
[۵۴]
هاويه يكى از نامهاى دوزخ، يا يكى از طبقات آن است.
[۵۵]
«موت و عالم اموات به درياچه آتش انداخته شد. اين است موت ثانى، يعنى درياچه آتش» (مكاشفه يوحنا ۱۴: ۲۰).
[۵۶]
مكاشفه يوحنا ۲۰:۱ - ۶.
[۵۷]
مكاشفه يوحنا ۲۲: ۱۲ - ۱۳.
[۵۸]
مكاشفه يوحنا ۲۰: ۱۱ - ۱۳.
[۵۹]
ر . ك : ج ۹ ص ۱۷۱ (بخش دوازدهم / فصل دوم / زنده كردن زمين با عدالت) . وص۲۲۵ (چشمگيرترين نمودهاى عدالت امام مهدى عليه السلام ) امام صادق عليه السلام نيز فرموده است : «إذا قامَ القائِمُ عليه السلام حَكَمَ بِالعَدلِ ، وَ ارتَفَعَ فى أيّامِهِ الجَورُ ، وأَمِنَت بِهِ السُّبُلُ ، وأَخرَجَتِ الأَرضُ بَرَكاتِها ، ورَدَّ كُلَّ حَقٍّ إلى أهلِهِ؛ هنگامى كه قائم قيام كند به عدالت حكم مىراند و ستم در روزگار او از ميان مىرود و راهها امن مىشوند و زمين بركتهايش را بيرون مىآورد و هر حقّى به صاحبش بازگردانده مىشود» (ر . ك : ج ۹ ص ۳۴۷ ح ۱۸۶۴ و ۱۸۶۵ .
[۶۰]
ر . ك : ج ۹ ص ۴۴۶ (بخش دوازدهم / پژوهشى درباره سيره حكومتى امام مهدى عليه السلام / تأمين امنيت فراگير) .
[۶۱]
ر . ك : ج ۹ ص ۱۶۹ (بخش دوازدهم / فصل دوم / مجازات ستمگران) .
[۶۲]
ر . ك : ج ۲ ص ۳۵۵ (بخش دوم / فصل چهارم : شمائل امام) و ج ۸ ص ۱۵۷ (بخش يازدهم / فصل سوم : سيما و حالت امام هنگام قيام) .
[۶۳]
ر . ك : ج ۹ ص ۲۵۳ (بخش دوازدهم / فصل سوم / فراگير شدن حكومت اسلامى) .
[۶۴]
ر . ك : ج ۹ ص ۳۳۷ (بخش دوازدهم / فصل چهارم / نقش بركات الهى در توسعه اجتماعى) .
[۶۵]
ر. ك: ج ۲ ص ۷۵ (بخش يكم / فصل پنجم / اشاراتهاى و بشارتهاى قرآن)
[۶۶]
ر . ك : ج ۹ ص ۳۲۱ (بخش دوازدهم / فصل چهارم / گسترش امنيت). از امام حسن عليه السلام نيز نقل شده است: «تَصطَلِحُ فى مُلكِهِ السِّباعُ ، وتُخرِجُ الأَرض نَبتَها ، وتُنزِلُ السَّماءُ بَرَكَتَها ، وتَظهَرُ لَهُ الكُنوزُ ، يَملِكُ ما بَينَ الخافِقَينِ أربَعينَ عاماً ، فَطوبى لِمَن أدرَكَ أيّامَهُ ، وسَمِعَ كَلامَهُ؛ در فرمانروايى او درندگان با هم در صلح و صفا به سر مىبرند . و زمين گياهش را بيرون مىدهد و آسمان بركتش را فرو مىفرستد و گنجهاى نهان برايش پديدار مىشوند ، ميانه دو افق [شرق و غرب] را چهل سال در اختيار دارد . خوشا به حال كسىكه روزگار او را دريابد و سخن او را بشنود» (ر . ك : ج ۹ ص ۱۹۹ ح ۱۷۵۶ «الإحتجاج»).
پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله در اين باره مىفرمايد: «يَلعَبُ الصَّبِيُّ بِالثُّعبانِ فَلا يَضُرُّهُ ، ويُراعِي الغَنَمَ الذِّئبُ فَلا يَضُرُّها ، ويُراعِي الأَسَدُ البَقَرَ فَلا يَضُرُّها ؛ كودك با مارهاى بزرگ بازى مىكند و زيانى نمىبيند و گرگ گله گوسفند را مىچراند و به او ضررى نمىزند و شير گاو را مىچراند و به آن آسيبى نمىرساند» . ر . ك : ج ۹ ص ۳۲۹ ح ۱۸۴۲ (مسند ابن حنبل).
[۶۷]
ر . ك : ج ۹ ص ۳۸۵ (بخش دوازدهم / فصل ششم : سياستهاى قضاى) .
[۶۸]
ر . ك : ج ۹ ص ۲۳۳ (بخش دوازدهم / فصل سوم : سياستهاى فرهنگى) .
[۶۹]
ر . ك : ج ۹ ص ۲۳۳ (بخش دوازدهم / فصل سوم : سياستهاى فرهنگى) .
[۷۰]
ر . ك : ج ۹ ص ۱۳۷ (بخش دوازدهم / فصل يكم : بنيادهاى سيره حكومتى امام مهدى عليه السلام ) .
[۷۱]
ر . ك : ج ۹ ص ۷ (بخش يازدهم / فصل پنجم / فرود آمدن عيسى) . در روايات اسلامى نيز بارها بر بازگشت حضرت عيسى عليه السلام پس از زمان ظهور امام زمان عليه السلام در آخرالزمان تأكيد شده است. در روايتى از پيامبر اكرم نقل شده است: «كَيفَ أنتُم إذا نَزَلَ ابنُ مَريَمَ فيكُم ، وإمامُكُم مِنكُم ؟ چگونه هستيد هنگامى كه فرزند مريم ميانتان فرود مىآيد، در حالى كه امامتان از خودتان است؟» (ر . ك : ج ۹ ص ۷ ح ۱۶۷۲ «صحيح بخارى») . همچنين در صحيح مسلم در باره برگشتن حضرت عيسى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله روايت شده است: «والذى نفسى بيده، ليوشكن أن ينزل فيكم ابن مريم حَكَماً مُقسِطاً، وإمام الناس يومئذٍ رجل صالح فإذا كبّر لصلاة الصبح وتهيأ للصلاة نزل عيسى بن مريم، فإذا رآه عرفه، فيرجع يمشى القهقرى ليتقدم عيسى بن مريم عليه السلام ، فيضع عيسى عليه السلام يده بين كتفيه، فيقول له: صلّ، فانما اقيمت الصلاة لك، فيصلى عيسى عليه السلام وراءه؛ سوگند به كسى كه جانم در اختيار اوست ، نزديك است كه عيسى بن مريم در ميان شما به عنوان داور عادل فرود بيايد ، و در آن روز امام مردم ، مرد شايستهاى است كه وقتى براى نماز صبح تكبير مىگويد و آماده نماز مىشود ، عيسى بن مريم فرود مىآيد ، و وقتى [امام] او را ببيند مىشناسد و به عقب بر مىگردد تا عيسى بن مريم عليه السلام را جلو بيندازد ؛ امّا عيسى عليه السلام دستش را روى شانه ايشان مىگذارد و مىگويد : نماز[ت را] بخوان ؛ چرا كه نماز براى تو برپا شده است . پس عيسى عليه السلام هم پشت سر او به نماز مىايستد (صحيح مسلم: ج ۱ ص ۹۳، و نيز ، ر . ك : همين دانشنامه : ج ۸ ص ۲۱۶ ح ۱۵۲۹ «ابن ماجه»).
[۷۲]
ر . ك: ج ۷ ص ۲۲۷ (بخش نهم / فصل دوم) .
[۷۳]
ر . ك : ج ۴ ص ۷ (بخش چهارم / فصل چهارم : مدعيان دروغين) .
[۷۴]
ر . ك : ج ۸ ص ۸۵ (بخش يازدهم / فصل يكم) .
[۷۵]
ر . ك : ج ۷ ص ۲۲۷ (بخش دهم / فصل دوم) . در روايتى از نبى مكرم اسلام صلى اللّه عليه و آله به نقل از صحيح مسلم (ج ۸ ص۱۷۶) آمده است: «لا يرى مثلها» أو «لم ير مثلها» . در روايت ديگرى از پيامبر صلى اللّه عليه و آله نقل كردهاند: «فيقتلون شهراً لا يكلّ لهم سلاح ولا لكم، ويقذف الصبر عليكم و عليهم ... فاذا كان رأس الشهر قال ربّكم: اليوم أسلّ سيفى فانتقم من اعدائى، وانصر اوليائى، فيقتلون مقتلة ما رئى مثلها قط، متى ما تسير الخيل إلا على الخيل، وما يسير الرجل إلا على الرجل ... فبينما هم كذلك إذ سمعوا صوتا من السماء: أبشروا فقد أتاكم الغوث، فيقولون نزل عيسى ابن مريم؛ يك ماه مىجنگند ، نه اسلحه شما و نه اسلحه آنها از كار مىافتد و كند مىشود ، و بر دل آنها و شما شكيبايى مىافتد ... وقتى يك ماه به پايان رسيد، پروردگارتان مىگويد : امروز شمشيرم را مىكشم ، و از دشمنانم انتقام مىگيرم و دوستانم را يارى مىكنم . چنان كشتارى مىشود كه شبيه آن ديده نشده است . هيچ اسبى از جا نمىجنبد مگر از روى [جنازه] اسبى ديگر ، و انسانى حركت نمىكند مگر از روى [جنازه] ديگرى ... در همين اوضاع ندايى از آسمان مىشنوند : مژده! برايتان كمك آمد . و مىگويند : عيسى بن مريم از آسمان فرود آمد» . (تاريخ دمشق: ج ۴۷ ص ۵۰۶ ، كنز العمّال: ج ۱۴ ص ۵۷۹ ح ۳۹۶۵۲ و فيه «الطير» بدل «الصبر») .