توضيحى درباره حكم ساختن مجسّمه

توضيحى درباره حكم ساختن مجسّمه

احاديث فراوانى از پيامبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ، در كتب روايى شيعه و اهل سنّت نقل شده ونيز احاديث متعدّدى از ائمه اهل بيت عليهم ‏السلام مبنى بر حرمت مجسمه سازى انسان و حيوانات و موجودات زنده آمده است .

احاديث فراوانى از پيامبر اكرم صلى  الله  عليه  و  آله ، در كتب روايى شيعه و اهل سنّت نقل شده ونيز احاديث متعدّدى از ائمه اهل بيت عليهم  السلام مبنى بر حرمت مجسمه سازى انسان و حيوانات و موجودات زنده آمده است .[۱]

اكثر فقهاى مذاهب اسلامى اعمّ از اهل سنّت و اماميّه، بر اساس اين روايات فراوان، فتوا به حرمت مجسمه سازى موجود زنده داده اند وحتّى برخى فقهاى شيعه مانند صاحب «جواهر»[۲]، و شيخ انصارى[۳]در كتاب«المكاسب» و آيت اللّه  خويى در «مصباح الفقاهة»[۴]و فقهاى اهل سنّت مانند عبد الرحمن جزيرى در «الفقه على المذاهب الأربعة»[۵]و دكتر وهبه زحيلى در «الفقه الإسلامى»[۶]ادّعاى اجماع كرده اند.

امّا برخى فقهاى متقدّم اماميّه مانند شيخ طوسى در تفسير «التبيان»[۷]و طبرسى در «مجمع البيان»[۸]قائل به كراهت شده و حرمت را اختصاص به بت سازى داده اند . از معاصران نيز برخى از فقها نيز همين گونه فتوا داده اند.[۹]

منشأ اين اختلاف فتوا ، اختلاف برداشت در موقّت بودن حكم حرمت مجسمه سازى و صورتگرى است كه در احاديث متعدّد از پيامبر اكرم صلى  الله  عليه  و  آله و ائمّه اهل بيت عليهم  السلام رسيده است. گروه اوّل از فقها آن حكم را يك تكليف ثابت دانسته اند ؛ امّا گروه دوم آن را حكم موقّت و مختص به شرايط صدر اسلام دانسته اند كه هنوز رسوبات بت پرستى در ذهن مسلمانان وجود داشته و احيانا با نقّاشى و مجسمه سازى ، معبودهاى مشركان و تكريم و احترام و تقديس آنان، و جلوه هاى شرك و بت پرستى گاه و بى گاه بروز مى كرده است.

يكى از فقهاى معاصر مى گويد :

ظاهر گروهى از احاديث آن است كه تحريم مجسّمه سازى و نقّاشى صُوَر انسان وحيوان به خاطر مبارزه با ترويج بت پرستى آن زمان بوده است. شدّت لحن اين روايات در توبيخ صورتگرى و تعيين عذاب هاى شديد براى نقّاشان و مجسّمه سازان ، شاهدى است بر اينكه مقصود ، صورتگرى عادى نيست، مانند: «أشدّ الناس عذابا يوم القيامة رجل قتل نبيّا أو قتله نبيّ ورجل يضلّ الناس بغير علم ومصوّر التماثيل؛ شديدترين عذاب روز قيامت ، براى كسى است كه پيامبرى را به قتل برساند، يا پيامبرى او را مستحق قتل بداند و او را بكشد و كسى كه مردم را به خاطر جهل و ناآگاهى گمراه سازد، و نيز كسى كه مجسّمه سازى كند».[۱۰]روشن است كه اين عذاب هاى بسيار سخت ، تناسبى با هر نقّاشى و مجسّمه سازى اى ندارد، زيرا گناه اين كارهايى كه به صورت عادى (غير بت پرستى) از آدم كشى و زنا و شرابخوارى و ديگر كبائر بيشتر نيست، چگونه هم طراز با پيامبر كُشى است؟ بنا بر اين ، مقصود از اين صورتگرى بايد چيزى باشد كه واقعا هم سنگ و برابر پيامبر كشى و جنگ با خدا و خروج از دين باشد كه همان «بت سازى» است[۱۱].[۱۲]


[۱]ر . ك : شرح نووى بر صحيح مسلم : ج ۱۳ و ۱۴ ص ۳۲۹ ح ۲۱۰۶ ، وسائل الشيعة : ج ۳ ص ۵۶۰ ـ ۵۶۳ .

[۲]جواهر الكلام : ج ۲۲ ص ۴۱ .

[۳]مكاسب محرمه (شيخ انصارى) : مسألة ۴ از مسائل «النوع الرابع ما يحرم الاكتساب به لكونه عملاً محرّما فى نفسه» .

[۴]مصباح الفقاهة (آية اللّه  خويى) : ج ۱ ص ۲۸۶ .

[۵]الفقه على المذاهب الأربعة : ج ۲ ص ۳۹ ح ۴۱ .

[۶]الفقه الإسلامى وادلّته : ج ۴ ص ۲۶۷۴ .

[۷]التبيان فى تفسير القرآن : ج ۱ ص ۲۳۶ .

[۸]مجمع البيان : ج ۱ ص ۲۱۲ ذيل آيه ۵۱ سوره بقره .

[۹]أنوار الفقاهة (المكاسب المحرّمة) : ص ۱۱۳ .

[۱۰]مستدرك الوسائل : ج ۱۳ ص ۲۱۰ ح ۴ باب ۷۵ (أبواب ما يكتسب به) .

[۱۱]المكاسب : ج ۱ ص ۱۶۹ .

[۱۲]اين متن برگرفته از دائرة المعارف فقه مقارن ، آيت اللّه  ناصر مكارم شيرازى : ج ۱ ص ۳۵۹ بند ۳ مى باشد .