يادداشتی در مورد دشنام گویی به امام علی(ع)

يادداشتی در مورد دشنام گویی به امام علی(ع)

معاويه و كارگزارانش بر اين كار ( نفرين كردنِ على عليه السلام ) ادامه مى دادند ، به طورى كه كوچك ترها با آن ، تربيت مى شدند و بزرگ ترها با آن ، كهن سال مى گشتند...

علّامه عبد الحسين امينى مى نويسد : معاويه و كارگزارانش بر اين كار ( نفرين كردنِ على عليه السلام ) ادامه مى دادند ، به طورى كه كوچك ترها با آن ، تربيت مى شدند و بزرگ ترها با آن ، كهن سال مى گشتند .

در آغاز ، شايد كسانى بودند كه از در پيش گرفتن چنين روش خواركننده اى امتناع مى ورزيدند و شايد [ هنوز ]براى پاره اى از انسان هاى شريف ، جاى سرپيچى از آن بود ؛ امّا شدّت عمل معاويه (همان «بردبارِ» در به انجام رساندن بدعت هاى خويش) و قدرت كارگزاران وى (همان دشمنان پست خاندان وحى ، و همان جانبازان در راه تقويت اين حكومت ستمگر و جا انداختن آن بدعت زشت) گرفتارى ها را ريشه دار كرد ، تا اين كه بدبختى ها فراگير شدند و گردن ها در برابر آنها خَم گشتند و به دست ستمكاران ، هيزم در اجاق خوارى و ذلّت نهاده شد .

دشنامگويى به على عليه السلام و نفرين فرستادن به وى ، در طول چهل سال ، از زمان شهادت امير مؤمنان تا زمان نهى عمر بن عبد العزيز ، به عنوان يك عادت پايدار ، بر روى منبرها ، در همه شهرهاى اسلامى ، از شام تا رى ، تا كوفه ، تا بصره ، تا پايتخت اسلام (مدينه) ، تا حرم امن خداوندى (مكّه) ، تا شرق و غرب جهان اسلام و در بين همه جوامع اسلامى به اجرا در آمد .

مردم ، اين بدعت زشت را به عنوان يك عقيده پايدار ، يا يك واجب مسلّم و يا يك سنّت قابل پيروى پذيرفتند و با تمام شوق و علاقه بدان روى آوردند ، به طورى كه وقتى عمر بن عبد العزيز از روى تجربه حكومتگرى و يا اقتضاى سياست روز ، مردم را از آن منع كرد ، آنان پنداشتند كه وى بدعتى بزرگ آورده و يا گناهى بزرگ ، مرتكب شده است .[۱]


[۱] . راجع : الغدير : ج ۱۰ ص ۲۵۷ـ۲۷۱ .