تلاش هاى امام علی(ع) براى جلوگيرى از نبرد با ناکثین

تلاش هاى امام علی(ع) براى جلوگيرى از نبرد با ناکثین

جنگ با ناکثین حادثه ای مهم در زمان حکومت حضرت علی(ع) بود.

هنگامى كه اميرمؤمنان با سپاه خود از ذو قار حركت كرد، صعصعة بن صوحان را به سوى طلحه، زبير و عايشه فرستاد و با او نامه اى بود كه در آن ، از فتنه انگيزى آنان سخن رفته بود و رفتار كينه جويانه و مزوّرانه آنان را نسبت به عثمان بن حنيف ، گوشزد مى كرد و آنها را از عاقبت رفتارشان برحذر مى داشت. صعصعه بازگشت و چنين گزارش داد: گروهى را ديدم كه جز پيكار با تو ، چيزى نمى خواهند.
نيروهاى دو طرف ، براى پيكار آماده شدند ، در حالى كه امام على عليه السلام يارانش را از شروع پيكار ، منع مى كرد و در آغاز ، تلاش داشت كه فتنه جويان را از جنگ ، باز دارد.
گفتگوهاى امام عليه السلام با سران لشكر جمل و سپاهيان آن ، قابل توجّه است . او تمام سعى خود را در راه حفظ آرامش و جلوگيرى از برافروخته شدن آتش جنگ به كار گرفت. از اين رو ، نامه هايى به سران لشكر نوشت و آنان را بر به وجود نيامدن درگيرى برانگيخت. سپس نمايندگانش را براى گفتگو نزد آنان فرستاد و چون تلاش هايش بى نتيجه ماند ، خودش نزد آنان رفت.
امام على عليه السلام در اين نامه ها و گفتگوها ، از شخصيت خود ، پرده برداشت و بزرگى منزلت خويش را روشن ساخت و از مسائل پيشين ـ كه شعله هاى جنگ از آنها افروخته شده بود ـ نقاب بركشيد و بار ديگر از كشته شدن عثمان و چگونگى آن ، با دقّت تمام ، سخن گفت و از ابعاد آن حادثه پرده برداشت و راه چنگ زدن به بهانه هاى سُست را بر فتنه انگيزان بست.
وقتى هم كه اين روشنگرى ها را بى نتيجه يافت و هر دو گروه براى پيكار مهيّا شدند ، يارانش را به خويشتندارى و حفظ آرامش ، سفارش نمود و فرمود: «شتاب مكنيد تا نزد آنان عذرى داشته باشم».
سپس به سوى آنان رفت و بر آنان احتجاج كرد؛ ولى پاسخى دريافت نكرد.
پس از اين همه ، ابن عبّاس را براى بارِ دوم ، جهت آخرين گفتگو به سوى آنان فرستاد تا شايد آنان را از جنگ باز دارد تا خون مسلمانان ريخته نشود ؛ ولى بر گوش هاى آنان مُهر زده شده بود و به سخن فرستاده امام عليه السلام گوش ندادند ، چنان كه پيش از آن نيز چنين كرده بودند . در اين كار ، بيشترين نقش را عايشه و عبد اللّه بن زبير بازى كردند.