بَشیر بن عمرو حَضرَمی[۱]، که در منابع از وی با نام های بشر بن عمر حَضرَمی[۲]، بشیر بن عمرو و محمّد بن بشیر حَضرَمی نیز یاد شده ، از یاران استوارگام و باوفای سید الشهدا علیه السلام است .
وی ، خبر ناگوار اسارت فرزندش در ناحیه ای مرزی را در کربلا شنید و در حالی که می توانست به بهانه آزاد کردن فرزندش صحنه را ترک کند ، جوان مردی کرد و از امام حسین علیه السلام جدا نشد . امام علیه السلام به وی فرمود :
تو از بیعت من ، آزادی . پس [برو و] برای رهایی پسرت ، تلاش کن .
امّا وی پاسخ داد :
اگر از تو جدا شوم ، درندگان ، زنده زنده ، مرا بخورند !
و در گزارشی دیگر ، آمده که امام علیه السلام به وی فرمود که فِدیه (جانْ فدای) آزاد کردن فرزندش را هم در اختیارش می گذارد ؛ امّا وی ، نپذیرفت و گفت :
هرگز ! از تو جدا شوم و از مسافران ، خبر تو را جویا شوم ؟ به خدا ، هرگز این اتّفاق نمی افتد و از تو جدا نمی شوم !
بر پایه گزارش طبری ، بشیر و سُوَید ، آخرین یاران امام علیه السلام بودند که به خیل شهدای کربلا پیوستند .
وی ، در حالی که این اشعار را زمزمه می کرد ، با سپاه دشمن درگیر شد و به شهادت رسید :
امروز ـ ای نَفْس ـ ، با [ خدای ] مهربان ، دیدار می کنم و امروز ، با احسان تمام ، پاداش داده می شوی .
بی تابی مکن . همه چیز ، فنا شدنی است و شکیبایی برای تو ، پُر بهره ترین است ، در پیشگاه داورِ روز جزا .
از وی در «زیارت ناحیه مقدّسه» ، چنین یاد شده است :
سلام بر بِشْر بن عُمَر حَضرَمی ! خداوند ، سپاس گزار این گفته تو به حسین باشد ، آن هنگام که او به تو اجازه داد که بروی [ ؛ امّا گفتی ] : اگر از تو جدا شوم ، درندگان ، زنده زنده ، مرا بخورند ! خبر تو را از مسافران ، جویا شوم و تو را با وجود کمی یاور ، تنها بگذارم ؟ هرگز ، چنین اتّفاقی نمی افتد !
نام او در «زیارت رجبیه» نیز آمده است .
[۱]نام او، در زيارت رجبيه به روايت المزار شهيد اول و بحار الانوار ، چنين آمده است.
[۲]نام او، در زيارت رجبيه و زيارت ناحيه ، اين گونه آمده است؛ ولى در زيارت ناحيه به روايت المزار الكبير ، «بَشير بن عُمَر حضرمى» آمده است.