شناخت نامه كسانى كه مورد نفرين پیامبر(ص) قرار گرفته اند - صفحه 2

محمّد را براى اشعث به دنيا آورد .
اشعث ، حاكم آذربايجان بود و امام على عليه السلام او را بركنار كرد. وى در جنگ صِفّين شركت نمود و در پيدايى خوارج ، دست داشت، چنان كه در شعله ور ساختن آتش جنگ نهروان نيز نقش بسيار داشت. او به حدّى درنده خو بود كه امام عليه السلام را تهديد به قتل كرد و امام عليه السلام او را منافق خواند و لعنتش كرد. اشعث در سال چهلم هجرى هلاك شد .

ر . ك : رجال الطوسى : ص 23 ش 22 و ص 57 ش 473.

و امّا فرزندان اشعث : روايت شده است كه دو تن از فرزندان اشعث ، از امام صادق عليه السلام اجازه ورود خواستند . امام عليه السلام به آنها اجازه نداد و فرمود: «پيامبر خدا ، عدّه اى را لعنت كرد و اين لعنت در آنان و نسل هايشان تا روز قيامت ، جارى گشت» .

ر . ك : اختيار معرفة الرجال: ص 413 ش 777.

دختر اشعث بن قيس، جعده ، امام مجتبى عليه السلام را مسموم كرد و فرزندش محمّد ، در ريختن خون امام حسين عليه السلام شريك شد. فرزند ديگرش قيس ، از فرماندهان سپاه عمر بن سعد در كربلا بود. او قطيفه امام حسين عليه السلام را كه از ابريشم بود ، به تاراج بُرد و از آن پس ، او را «قيس قطيفه» مى گفتند .

ر . ك : الكافى : ج 5 ص 569 ح 56 و ج 8 ص 167.

حَكَم بن ابى العاص

ابو مروان حَكَم بن ابى العاص بن اُميّة بن عبد الشّمس اُمَوى ، ابن حَكَم ، عموى عثمان بن عفّان است و در جاهليت ، همسايه پيامبر خدا بود و ايشان را مسخره مى كرد . روزى پيامبر صلى الله عليه و آله مى رفت و حَكَم ، پشت سرِ او حركت مى كرد و شانه هاى خود را تكان مى داد و دست هايش را مى پيچاند و راه رفتن پيامبر خدا را مسخره مى نمود. پيامبر صلى الله عليه و آله با دستش اشاره كرد و فرمود: «پس، همين طور باش!» . از آن پس ، حَكَم به همان حال تكان خوردن شانه ها و پيچاندن دست هايش باقى مانْد. بعدا پيامبر خدا ، او را از مدينه تبعيد كرد . البته براى تبعيد او علّت ديگرى نيز گفته اند . همچنين او را لعنت كرد، و او به طائف رفت .

ر . ك : الخرائج والجرائح : ج 1 ص 168 ح 258 ، دلائل النبوّة ، بيهقى : ج 6 ص 240.

صفحه از 7