اُمّ سنان ، دختر خيثمة بن خرشه مذحجى

اُمّ سنان ، دختر خيثمة بن خرشه مذحجى

شاعر قرن اول هجری

از شاعران قرن اوّل است که در مدح امام علی(ع) چنین سروده است:

عَزَبَ[۱]الرُّقادُ فَمُقلَتي ما تَرقُدُ

وَاللَّيلُ يُصدِرُ بِالهُمومِ ويورِدُ

يا آلَ مَذحِجَ لا مُقامَ فَشَمِّروا

إنَّ العَدُوَّ لِالِ أحمَدَ يَقصِدُ

هذا عَلِيٌّ كَالهِلالِ يَحُفُّهُ

وَسَطَ السَّماءِ مِنَ الكَواكِبِ أسعَدُ

خَيرُ الخَلائِقِ وَابنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ

وكَفى بِذاكَ لِمَن شَناهُ[۲]تَهَدُّدُ

ما زالَ مُذ عَرَفَ الحُروبَ مُظَفَّرا

وَالنَّصرُ فَوقَ لِوائِهِ ما يُفقَدُ[۳]

سال ها گذشته است ؛ امّا سخن من فروكش نمى كند

و شب ، غم ها را مى آورد و مى بَرد .

اى مَذحِجيان! وقت درنگ نيست . همّت كنيد

كه دشمن ، قصد آل احمد كرده است .

اين على است ، چون ماه

كه در وسط ستارگان ، خوش بختىْ اطرافش را گرفته است .

بهترينِ مردم و پسر عموى محمّد است

اگر به نورْ هدايت مى شويد ، از او هدايت بجوييد .

از زمانى كه در جنگ حاضر شد ، همواره پيروز بود

و پيروزى از فراز پرچمش رخت برنمى بندد .

همچنین او سروده است:

إمّا هَلَكتَ أبَا الحُسَينِ فَلَم تَزَلْ

بِالحَقِّ تُعرَفُ هادِيا مَهدِيّا

فَاذهَب عَلَيكَ صَلاةُ رَبِّكَ ما دَعَت

فَوقَ الغُصونِ حَمامَةٌ قَمَريّا

قَد كُنتَ بَعدَ مُحَمَّدٍ خَلَفا لَنا

أوصى إلَيكَ بِنا فَكُنتَ وَفِيّا

فَاليَومَ لا خَلَفٌ نَأمُلُ بَعدَهُ

هَيهاتَ نَمدَحُ بَعدَهُ إنسِيّا[۴]

هرگز نميرى ـ اى ابو الحسن ـ كه همواره

هادى و هدايت شده به حق ، شناخته مى شوى .

برو . درود خدايت بر تو باد ، تا هنگامى كه

بر بالاى شاخه ها كبوترى مى خواند .

تو پس از محمّد جانشين وى در بين ما بودى

و همان گونه كه او به ما درباره تو سفارش كرد ، وفادار بودى .

امروزه ، به هيچ كس پس از او براى جانشينى اميد نمى رود

هيهات كه پس از او كسى را آرزو كنيم!


[۱]عَزَب : بَعُد عهده (النهاية : ج ۳ ص ۲۲۷ «عزب») .

[۲]شنأه : أبغضه (لسان العرب : ج ۱ ص ۱۰۱ «شنأ») .

[۳]بلاغات النساء : ص ۹۲ ، العقد الفريد : ج ۱ ص ۳۳۹ ، تاريخ دمشق : ج ۷۰ ص ۲۴۷ .

[۴]بلاغات النساء : ص ۹۳ ، العقد الفريد : ج ۱ ص ۳۴۰ ؛ الصراط المستقيم : ج ۲ ص ۳۸ .