حميد و محمود و حامد

حميد و محمود و حامد

از صفات خداوند

واژه شناسى «حميد» ، «محمود» و «حامد»
صفت هاى «حميد (ستوده) » ، «محمود (ستوده) » و «حامد (ستايشگر ، ستاينده)» ، برگرفته از مادّه «حمد» اند كه بر خلاف ذم و نكوهش ، دلالت دارد . گفته مى شود : «حمدتُ فلانا أحمده ؛ فلان را ستودم و مى ستايم» . و «رجل محمود و محمّد» را آن گاه مى گويند كه خوى هاى ستوده و نانكوهيده كسى بسيار باشد . «و حمدته على شجاعته و إحسانه حمدا» ؛ يعنى بر او ثنا گفتم و «حميد» ، فعيل به معناى مفعولى (محمود) يا فاعلى (حامد) است .

ابن اثير مى گويد : حمد و شكر ، نزديك به هم هستند و حمد ، اعم از شكر است ؛ زيرا تو انسان را بر صفات ذاتى او و بر عطاى او حمد مى كنى و او را بر صفاتش شكر نمى كنى .

فَيّومى مى گويد : حمد ، غير از شكر است ؛ زيرا حمد ، براى صفت موجود در شخص به كار مى رود و در آن ، معناى تعجّب نهفته است و ممكن است در آن ، معناى تعظيم براى ممدوح (مدح شده) و خضوع مادح (مدح كننده) باشد . . . . و امّا شكر ، تنها در مقابل نيكوكارى است . پس گفته نمى شود : او را بر شجاعتش شكر گزاردم .

حميد و محمود و حامد ، در قرآن و حديث

برگرفته ها از مادّه «حمد» ، در قرآن كريم شصت بار به خداى متعال نسبت داده شده اند و نام «حميد» با نام «غنى» ، ده بار و با نام «عزيز» ، سه بار ، با نام «مجيد» ، يك بار ، با نام «حكيم» ، يك بار ، با نام «ولى» ، يك بار و با تعبير «صراط الحميد (راه [خداى] ستوده ) » نيز يك بار وارد شده است .

از كاربردهاى قرآن و حديث ، چنين مى نمايد كه حمد و شكر ، آن سان كه ابن اثير گفته ، نزديك به هم هستند و حمد ، اعم از شكر است ؛ زيرا خداوند متعال بر صفات ذاتى و بر عطايش حمد مى شود و بر صفاتش شكر گزارده نمى شود .

و در حديث است : «اى آن كه در همه خصلت هايش ستوده است» ، «اى خداوند ستوده در همه افعالش» و «ستايش ، از آنِ خداست كه به نعمت هايش ستوده است» .

سيّد على خان مدنى در رياض السالكين مى گويد : «حمد ، ثناى صاحب علم به خاطر كمالش است ، چه [ كمالِ] ذاتى مانند : وجوب وجود و اتّصاف به كمالات و عارى بودن از كاستى ها ، چه وصفى ، مانند آن كه صفاتش كامل و واجب است ، و چه فعلى ، مانند آن كه افعالش حكيمانه است» .

و نام «حامد» ، در برخى احاديث به خداوند اطلاق شده است و متعلَّق اين حمد ، يا خداى سبحان است يا آفريدگان او ، و حمد خدا در هر حال ، به معناى ثناى صرف الهى است و آن ، بيرون از معناى تعظيم و خضوعى است كه ستاينده (حامد) براى ستوده (محمود) ، اظهار مى كند .