متكلّم

متكلّم

از صفات خداوند

واژه شناسى «متكلّم»

صفت «متكلّم (گويا) » ، اسم فاعل از «تكلّم، يتكلّم، تكلّما»، از ريشه «كلم» است كه به گويايىِ رسا دلالت مى كند.

متكلّم ، در قرآن و حديث

صفت «متكلّم (گويا) » ، در قرآن كريم به كار نرفته است؛ امّا حالت فعلى «كَلَّم، يُكَلِّمُ» ، نُه بار به خدا نسبت داده شده است. همچنين ، ۲۸ بار از كلام، كلمه و كلمات الهى سخن به ميان آمده است. از اين ميان ، قرآن كريم، عيسى عليه السلامرا در سه مورد با «كلمه خدا بودن» توصيف كرده است و «كلمه خدا» را با واژه «حُسنى (نيك) » در يك مورد، و همراه با واژه «صدق» و «عدل» ، در يك مورد و همراه با واژه «عُليا (والا / برتر) » نيز در يك مورد وصف نموده است و كلمات خدا با وصف «تغييرناپذيرى» ، در چهار مورد و «بسيارى» ، در دو مورد ، توصيف شده است. در يك مورد ، به دريافت كردن كلمات خدا از سوى آدم عليه السلاماشاره شده است و در يك مورد نيز از امتحان ابراهيم عليه السلام با كلمات خدا ، سخن رفته است.

يكى از صفات بحث انگيز خدا ، صفت متكلّم است. اهل حديث ، كلام الهى را قديم و معتزله ، آن را حادث مى دانند. اشاعره ، با تفكيك ميان كلام نفسى و لفظى، اوّلى را قديم و دومى را حادث مى دانند. در احاديث ، كلام الهى ، صفتى حادث و غير ازلى دانسته شده كه گاه بر اصل فعل الهى اطلاق مى شود و گاه بر حاصل فعل الهى ، يعنى آفريده. در كاربرد دوم (حاصل فعل الهى) نيز گاه مقصود از كلام، كلام لفظى است و گاه كلامِ غير لفظى؛ همچون به كاربردن «كلمه» در مورد عيسى بن مريم عليهماالسلام . در برخى آيات قرآن، «كلمه» به معناى «حكم و قضاى الهى» آمده است ، مثل آيه شريف:  «و كلمه نيك ( وعده ) پروردگارت بر بنى اسرائيل، به سبب شكيبايى آنان تمام شد »  .

در مورد علّت به كاربردن «كلمه» در مورد عيسى عليه السلام، وجوه مختلفى ذكر شده است كه مشهورترينِ آنها اين است كه عيسى عليه السلام ، چون به وسيله كلمه خدا ( يعنى «كُن» ) و بدون واسطه پدر، آفريده شد، كلمه ناميده مى شود، همان طور كه مخلوق، خلق ناميده مى شود و به مقدور، قدرت مى گويند.