خداشناسى از راه تجربه را دو گونه مى توان تفسير كرد : ...
خداشناسى از راه تجربه را دو گونه مى توان تفسير كرد :
يك . در زندگى شخصى هر كس ، حالات و حوادث گوناگونى پيش مى آيد كه از يك ، سو حاكى از نقشه و تدبيرِ مدبّر است ، و از سوى ديگر ، خود در پديد آوردن آن نقشى ندارد ، مثل اين كه تصميم قطعى دارد كارى را انجام دهد ؛ ولى بدون اين كه دليل عقلىِ خاصّى داشته باشد ، از انجام دادن آن منصرف مى شود و بعدها معلوم مى شود اگر انجام مى داد ، براى او زيان بار بود . چه كسى بين انسان و عزم قاطع او حايل مى شود و او را از خطر ، نجات مى دهد ؟
تأمّل در اين تجربه ، همان طور كه در كلام امام على عليه السلام ملاحظه شد ، انسان را به اين نتيجه مى رساند كه مدبّر زندگى انسان ، كسى جز خود انسان است و او جز خداوندِ حكيم دانا و توانا نيست ، چنان كه در قرآن مى خوانيم :
«وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ .[۱]
وبدانيد كه خدا ، ميان انسان و دلش حايل مى شود» .
آرى . خداوند متعال است كه ميان انسان و دلش جدايى مى اندازد و موجب به هم خوردن تصميم و در هم شكستن اراده مى گردد .
همچنين كودكى ، جوانى ، پيرى ، ضعف ، قوّت ، تن درستى ، بيمارى و ساير حالاتى كه براى انسان پيش مى آيند و خارج از اراده و تدبير اويند ، حكايت از حاكميت تدبيرِ مدبّرى جز او دارند .
اين تفسير از تجربه ، در واقع ، شاخه اى از خداشناسى از طريق خودشناسى است . بنا بر اين ، مى توان اين احاديث را از جمله احاديث شرح دهنده حديث «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» شمرد .
دو . دومين معناى خداشناسى از راه تجربه ، تجربه اى است كه براى انسان هاى موحّد ، متّقى و مخلص ، پيش مى آيد :
عُرِفَ اللّهُ بِفَسخِ العَزائِمِ ، وَحَلِّ العُقودِ ، وكَشفِ الضُّرِّ وَالبَلِيَّةِ عَمَّن أخلَصَ لَهُ النِّيَّةَ .[۲]
خدا ، با بر هم خوردن تصميم ها ، و گشوده شدن گِرِه ها ، و برطرف شدن سختى ها و گرفتارى هاى آنان كه نيّت خالص دارند ، شناخته مى شود .
حلّ مشكلات و دفع گرفتارى هاى زندگى ، علاوه بر اسباب و راه هاى شناخته شده عادى و مادّى ، راه ديگرى هم دارد و آن ، عبارت است از : تقوا ، توكّل و اخلاص . قرآن كريم تصريح مى كند :
«وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ .[۳]
هر كس از خدا پَروا كند ، خداوند برايش راه بيرون شدى قرار مى دهد و او را از آن جا كه گمان نمى بَرَد ، روزى مى دهد» .
و تأكيد مى فرمايد :
«وَ الَّذِينَ جَاهَدُواْ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا .[۴]
و آنان كه با تمام توان براى ما بكوشند ، به راه هاى خود ، راه نمايى شان مى كنيم» .
هر پژوهشگرى مى تواند توحيد ، بلكه نبوّت را از طريق آزمايش عملىِ آيات ياد شده در زندگى انسان هاى موحّد و متّقى و مخلص ، تجربه كند .