درباره نقش خداشناسى

درباره نقش خداشناسى

آثار و بركات خداشناسى و نقش آن در زندگى انسان را در دو بخش مى توان خلاصه كرد :

آثار و بركات خداشناسى و نقش آن در زندگى انسان را در دو بخش مى توان خلاصه كرد :

بخش اوّل : نقش خداشناسى در زندگىِ فردى

مهم ترين نقش خداشناسى در زندگىِ فردى ، محبّت و انس با خداوند متعال است ؛ چرا كه انسان، فطرتا عاشق زيبايى است و از آن جا كه خداوند متعال، جامع همه زيبايى هاست و همه زيبايان ، زيبايى خود را از او دارند ، انسان نمى تواند خدا را بشناسد و او را دوست نداشته باشد . از اين رو، امام مجتبى عليه السلاممى فرمايد :

مَن عَرَفَ اللّهَ أَحَبَّهُ[۱].  هر كه خدا را بشناسد، دوستش خواهد داشت.

و هر چه معرفت انسان نسبت به آفريدگار جهان بيشتر شود، محبّت او در دلش بيشتر مى گردد ، تا آن جا كه در مرتبه «كاملان در خدا دوستى»[۲]قرار مى گيرد .

محبّتى كه زاييده معرفت باشد، با عنايت به اوامر و نواهى الهى و جايگاه انسان در نظام آفرينش و نيز توأم با خشيت و رغبت است و انسان را به همه ارزش هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى و ترك ضدّ ارزش ها دعوت مى نمايد.

بخش دوم : نقش خداشناسى در زندگى اجتماعى

خداشناسى، به دليل اين كه زيربناى ارزش هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى است ، اصلى ترين پايه هاى جامعه نمونه انسانى نيز هست . به همين جهت، نمى توان از جامعه اى كه خدا را باور ندارد، انتظار داشت ارزش هاى انسانى و در رأس آنها عدالت اجتماعى را رعايت نمايد. لذا امام رضا عليه السلامدرباره فلسفه خدا پرستى مى فرمايد :

لِعِلَلٍ كَثيرَةٍ ، مِنها أنَّ مَن لَم يُقِرَّ بِاللّهِ عز و جل لَم يَتَجَنَّب مَعاصِيَهُ ، ولَم يَنتَهِ عَنِ ارتِكابِ الكَبائِرِ ولَم يُراقِب أحَدا فيما يَشتَهي ويَستَلِذُّ مِنَ الفَسادِ وَالظُّلمِ... .[۳]به علّت هاى بسيار ؛ يك علّت آن كه به خدا اقرار نكند ، از نافرمانى او نپرهيزد و از ارتكاب گناهان كبيره باز نَايستد و هيچ كس را در آنچه از تباهى و ستم دوست مى دارد و لذّت مى برد ، نپايد.

بى ترديد، استقرار ارزش هاى اخلاقى در جامعه، بدون زيربناى مذهبى و اعتقاد به خدا امكان پذير نيست . اگر جهان، بى شعور و بى هدف باشد و عادل و ظالم ، و نيكوكار و بدكار ، همه با مرگ به يك نقطه مى رسند، با كدام دليل مى توان جامعه را به رعايت ارزش هاى والاى انسانى ، عدالت خواهى ، ايثار و مبارزه با ظلم و جنايت دعوت كرد؟ چه دليلى دارد كه يكى فداى ديگران شود و ديگران، فداى او نگردند؟ از اين رو، بايد گفت كه ماترياليسم، مستلزم نفى ارزش هاى اخلاقى و پذيرفتن ارزش هاى اخلاقى، مستلزم نفى ماترياليسم است .

به عكس، اعتقاد به خدا و هدفدارى جهان هستى ، زمينه ساز جامعه برين و تكامل مادّى و معنوى انسان است و به فرموده آفريدگار جهان :

«مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةِ .[۴]و هر كس پاداش دنيا را بخواهد ، پاداش دنيا و آخرت، نزد خداست»  .

و اگر روزى جامعه بشر به طور شايسته با آفريدگار جهان پيوند بر قرار كند ، بهترين زندگى ها را براى خود فراهم ساخته است . به اميد آن روز .[۵]


[۱]ر . ك : سير أعلام النبلاء ، ج ۷ ص ۶۳ . نيز، ر . ك : ح ص ۴۵۶ ح ۳۶۹۰ .

[۲]ر . ك : دوستى در قرآن و حديث : بخش دوم / فصل يكم / كاملانِ در خدا دوستى .

[۳]ر . ك : ص ۴۶۶ ح ۳۷۱۵ .

[۴]سوره نساء : آيه ۱۳۴ .

[۵]ر . ك : توسعه اقتصادى بر پايه قرآن و حديث : بخش يكم / فصل پنجم : توسعه نويد داده شده در اسلام.