صمد

صمد

از صفات خداوند

واژه شناسى «صمد»

واژه «صمد (بى نياز كننده / بى نياز) » ، صفت مشبّهه از مادّه «صمد» است كه دو معنا دارد : يكى «قصد» و ديگرى «استوارى در كار» . اطلاق نام «صمد» بر خداى سبحان ، در پرتو معناى نخست ، بدان باز مى گردد كه خدا همان سرورى است كه در نيازها ، آهنگ او مى كنند ، و در پرتو معناى دوم ، به اين بر مى گردد كه خدا كسى است كه ميانْ تهى نيست و منظور از «ميانْ تهى نبودن»، عارى بودن از نقص (نياز) است.

پس صمد بودن خداى متعال ، به اين معناست كه او وجود مطلق است و هيچ نقصى در ذات مقدّس او راه ندارد. بنا بر اين، اشكال مرحوم كلينى (كه : لازمه تفسير دوم، تشبيه خالق به مخلوق است) ، وارد نيست.[۱]

صمد ، در قرآن و حديث

در قرآن كريم، صفت «صمد» ، يك بار به كار رفته است و احاديث، اين صفت را به هر دو معناى ياد شده در بحث لغوى، تفسير كرده اند. برخى تعبيرها چون «السَّيِّدُ المَصمودُ إِلَيهِ فِى القَليلِ وَ الكَثيرِ؛ سَرورِ قصد شده در ريز و درشت» ، به معناى نخست اشاره دارند و برخى به معناى دوم اشاره دارند ، مانند : «الصَّمَدُ الَّذى لا جَوفَ لَهُ؛ صمد ، كسى است كه ميانْ تهى نيست».[۲]

نكته درخور توجّه در احاديث ، آن است كه گاه در تفسير صمد، صفات سلبى متعدّدى مطرح مى شود . اين گونه تفسير ، از لوازم معناى دوم صمد است ؛ زيرا مقتضاى كمال مطلق خدا اين است كه همه كاستى ها را از او سلب كنيم.


[۱]مترجم به معادل دقيقى براى «صمد» در فارسى دست نيافت . از اين رو ، در ترجمه حاضر ، در بسيارى از موارد ، برابر نام «صمد» ، خودِ همين واژه به كار برده شده است.

[۲]يا : «از هيچ چيزى خالى نيست» ، يا : «هيچ نيازى در او نيست» ، يا : «پُر است» .