عادل

عادل

صفت خداوند

واژه شناسى «عادل»

صفت «عادل (دادگر) » ، اسم فاعل از مادّه «عدل» است كه دو معناى متضاد دارد : يكى برابرى و ديگرى كژى . نام گذارى خدا به «عادل» ، برگرفته از معناى نخست است و عدل ، در يك معنا ، حكم كردن به حق است .

بنا بر اين ، عدل ، رعايت حق و بخشيدن حق به صاحب آن است كه در مقابل آن ، ظلم و جور ، به معناى تباه كردن حقوق و تجاوز به حقوق ديگران قرار گرفته است . عدل الهى ، در اصطلاح متكلّمان اماميه ، به معناى اعم به كار مى رود كه عبارت است از «تنزيه آفريدگار از انجام دادن كار قبيح و اخلال در واجب» و از اين روى ، صفت عدل ، دلالت بر اين دارد كه افعال خداى سبحان ، نيكوست و او مرتكب قبيح نمى شود .

عادل ، در قرآن و حديث

در قرآن كريم، تنزيه خدا از ظلم ، در ۳۵ موضع وارد شده ؛ ولى خداى متعال ، در قرآن ، به نام «عادل» وصف نشده است. در يك آيه آمده :  «خدا به دادگرى و نيكى كردن ، فرمان مى دهد»  و در آيه اى ديگر آمده :  «و سخن پروردگارت به راستى و داد تمام گشت»  .

هر چند در احاديث ، گاه خداوند با اسم «عادل» توصيف شده ، ولى بيشتر احاديث، خدا را به «عدل» ، توصيف كرده اند كه بر مبالغه در عادل بودن، دلالت دارد . عدل الهى در احاديث، در كنار توحيد ، به عنوان اساس دين توصيف شده است : «پايه دين ، يكتاپرستى و عدل است» و به سبب اهمّيت عدل الهى ، متكلّمان اماميه ، عدل را از اصول دين بر شمرده اند.

در احاديث آمده است كه قبول نظريه جبر و متوجّه كردن مسئوليت كارهاى نكوهيده انسان به خدا ، با عدل الهى تعارض دارد ؛ زيرا در معناى اين نظريه ، حقيقت ، مجبور كردن انسان به گناه از يك سو ، و كيفر دادن او به سبب انجام دادن همان گناهِ بى اختيار از سوى ديگر است و اين ، تجاوز به حقّ او به شمار مى آيد ؛ چرا كه در نظريه جبر، فاعل حقيقىْ خداست ، نه انسان . از اين رو ، حقّ انسان است كه براى عملى كه مرتكب نشده، كيفر نشود.

گفتنى است كه متون دلالت كننده بر عدل الهى و بحث هاى مربوط به آن ، در جلد ششم اين مجموعه خواهد آمد و در اين جا براى پرهيز از تكرار ، از يادكرد آنها چشم پوشيديم.