كاوشى پيرامون حديث ثقلين

كاوشى پيرامون حديث ثقلين

بررسی حدیث ثقلین از زوایای گوناگون

أ: سند حديث ثقلين:

حديث ثقلين[۱]كه در آن پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله اهل بيت خود را همتا و همسنگ قرآن معرفى كرده و با تأكيد تمام امّت را به چنگ در زدن بديشان سفارش فرموده، متواتر و مورد اتفاق همه راويان و محدّثان جهان اسلام است. بر پايه بررسيهاى انجام شده، اين حديث را سى و سه نفر از اصحاب[۲]رسول خدا صلى الله عليه و آله از آن حضرت نقل كرده اند كه اسامى آنها به ترتيب عبارتند از: ابو ايّوب انصارى، ابوذرّ الغفارى، ابو رافع غلام پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، ابو سعيد خدرى، ابو شريح خزاعى، ابو قدامه انصارى، ابو ليلى انصارى، ابو الهيثم بن التَّيِّهان، ابو هريرة، امّ سلمه، امّ هانى، انس بن مالك، البراء بن عازب، جابر بن عبداللّه انصارى، جبير بن مطعم، حذيفة بن اسيد غفارى، حذيفة بن اليَمان، خزيمة بن ثابت ذوالشهادتين، زيد بن ارقم، زيد بن ثابت، سعد بن ابى وقّاص، سلمان فارسى، سهل بن سعد، ضمرة الاسلمىّ، طلحة بن عبيداللّه تميمى، عامر بن ليلى، عبدالرحمن بن عوف، عبداللّه بن حنطب، عبداللّه بن عبّاس، عدىّ بن حاتم، عقبة بن عامر، عمر بن الخطّاب، عمرو بن العاص[۳].

اين احاديث، علاوه بر احاديثى است كه امام على عليه السلا م[۴]و ساير اهل بيت[۵]آن را در دورانهاى مختلف از رسول خدا نقل كرده اند.

نيز صاحب عبقات الأنوار اسامى نوزده نفر از تابعان[۶]و بيش از سيصد نفر از علما و مشاهير و حافظان حديث اهل سنت را به ترتيب طبقات از قرن دوم تا چهاردهم ذكر كرده كه همگى اين حديث را روايت كرده اند[۷].

ب: تاريخ صدور حديث و مناسبت آن:

تحقيق در زمينه تاريخ صدور و مناسبتى كه پيامبر اين حديث را بيان فرموده نشان مى دهد كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در موارد متعدّدى بر اين مسأله مهم سياسى ـ اجتماعى اسلام كه سرنوشت جامعه اسلامى بدان مربوط مى شد، تأكيد فرموده است. اين موارد عبارتند از:

اوّل: در حجّة الوداع در روز عرفه[۸].

دوم: در مسجد خيف[۹].

سوم: در حجّة الوداع در غدير خم[۱۰].

چهارم: در خطبه اى كه بر منبر ايراد فرمود[۱۱].

پنجم: در بيمارى مهلك حضرت صلى الله عليه و آله در حالى كه اتاق آكنده از جمعيت بود[۱۲].

ابن حجر مى گويد: بدان كه طريق هاى فراوانى براى حديث «تمسّك» از بيش از بيست صحابى وارد شده است و تفصيل اين طرق گذشت و در برخى از اين طريق ها، چنين است كه آن را در حجة الوداع و روز عرفه فرمود و در برخى ديگر آن را در بيماريش در مدينه، در حالى كه اطاق آكنده از يارانش بود، فرمود و در بعضى طريق ها آمده است كه آن را در غدير خمّ فرمود و در بعضى آن را در خطبه اى كه پس از بازگشت از طائف خواند[۱۳]، همانگونه كه گذشت و هيچ يك از اينها، يكديگر را نفى نمى كنند چون هيچ مانعى ندارد كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله آن را در اين جاها و غير آن به جهت اهتمام به شأن كتاب عزيز و عترت پاك تكرار كرده باشد[۱۴]


[۱]۱ ـ اين دو را «ثقلين» ناميده اند، زيرا گرفتن آن دو و عمل به آن دو گران است و به هر امر سترگ و ارزنده اى «ثَقَل» مى گويند و آن را «ثقلين» ناميده اند از باب بزرگداشت ارزش آن ها و تجليل شأن آن دو. نهاية ابن اثير: ۱ / ۲۱۶.

[۲]صاحب عبقات از سخاوى در «استجلاب ارتقاء الغرف» و سمهودى در «جواهر العقدين» نقل كرده كه اين حديث را بيش از ۲۰ نفر از صحابه روايت كرده اند و خود ۳۴ نفر از اصحاب را نام بر ده كه مصادر اهل سنت اين حديث را از آنها نقل كرده اند. مراجعه كنيد به نفخات الازهار: ۲ / ۸۷ ـ ۲۳۶.

[۳]نگاه كنيد به : صحيح مسلم : ۴ / ۱۸۷۴ / ۳۶ و ۳۷ ، سنن الترمذيّ : ۵ / ۶۶۲ / ۲۷۸۶ و ۲۷۸۸ ، سنن الدارميّ : ۲ / ۸۸۹ / ۳۱۹۸ ، مسند ابن حنبل : ۴ / ۳۰ / ۱۱۱۰۴ و ۳۶ / ۱۱۱۳۱ و ۵۴ / ۱۱۲۱۱ و : ۷/۸۴/۱۹۳۳۲ و : ۸/۱۳۸/۲۱۶۳۴ و ۱۵۴/۲۱۷۱۱ و ۱۱۸/۱۱۵۶۱ ، المستدرك على الصحيحين : ۳ / ۱۱۸ / ۴۵۷۷ ، خصائص الإمام أميرالمؤمنين عليه السلام للنسائيّ : ۱۵۰ / ۷۹ ، تاريخ بغداد : ۸ /۴۴۲ ، الطبقات الكبرى : ۲ / ۱۹۶ ، المعجم الصغير : ۱ / ۱۳۱ ، المعجم الكبير : ۳ / ۶۵ ـ ۶۷ / ۲۶۷۸ ـ ۲۶۸۱ و ۲۶۸۳ ، الدرّ المنثور : ۲ / ۶۰ ، كنزالعمّال : ۱ / ۱۷۲ باب الاعتصام بالكتاب والسنّة، ينابيع المودّة : ۱ / ۹۵ / ۱۲۶ ، مجمع الزوائد : ۹ / ۲۵۷ ، اُسد الغابة : ۳ / ۱۳۶ / ۲۷۳۹ و ۲۱۹ / ۲۹۰۷، الصواعق المحرقة : ۲۲۶ ، البداية والنهاية : ۷ / ۳۴۹ ، جامع الاُصول : ۹ / ۱۵۸ ، إحقاق الحقّ: ۹ / ۳۰۹ ـ ۳۷۵ ، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار : ۲ / ۸۸ و ۲۲۷ ، الخصال : ۶۵ / ۹۷ و : ۴۵۹ / ۲ ، أمالي الطوسيّ : ۱ / ۲۵۵ و : ۲ / ۴۹۰ ، كمال الدين : ۲۳۴ ـ ۲۴۱ ، معاني الأخبار : ۹۰ / ۳ ، أمالي المفيد: ۴۶ / ۶ ، أمالي الصدوق : ۳۳۸ / ۱۵ الإرشاد : ۱ / ۲۳۳ ، كفاية الأثر : ۹۲ و ۱۲۸ و ۱۳۷ .

[۴]نگاه كنيد به كنزالعمّال : ۱۶۵۰ و ۳۶۴۴۱ ، مجمع الزوائد : ۹ / ۲۷۵ ، الكافي : ۲ / ۴۱۵ ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ۱ / ۵۷ / ۲۵ ، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار : ۲ / ۲۲۷ .

[۵]اين حديث از حضرت زهرا عليهاالسلام در اين كتاب ها نقل شده : ينابيع المودّة : ۱ / ۱۲۳ ، نفحات الأزهار : ۲ / ۲۳۶ .

و از امام حسن عليه السلام در اين كتاب ها : ينابيع المودّة : ۱ / ۷۴ ، كفاية الأثر : ۱۶۲ ، نفحات الأزهار : ۲ / ۲۲۷ .

و از امام حسين عليه السلام در اين كتاب ها : كمال الدين : ۲۴۰/۶۴ ، المناقب لابن شهرآشوب : ۴/ ۶۷ .

و از امام باقر عليه السلام در اين كتاب ها : الكافي : ۳ / ۴۳۲ / ۶ ، أمالي الطوسيّ : ۱۶۳ ، روضة الواعظين : ۳۰۰ .

و از امام صادق عليه السلام در اين كتاب ها : الكافي: ۱/۲۹۴/۳، كمال الدين : ۱/۲۴۴ ، تفسير العيّاشيّ : ۱/۵/۹ .

و از امام رضا عليه السلام در اين كتاب ها : عيون أخبار الرضا عليه السلام : ۲ / ۵۸ ، البحار : ۰ ۱ / ۳۶۹ / ۱۸ .

و از امام هادى عليه السلام در اين كتاب ها : تحف العقول : ۴۵۸ ، الاحتجاج : ۲ / ۴۸۸ .

[۶]نگاه كنيد به : نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار : ۲ / ۹۰ .

[۷]همان : ۱ / ۱۹۹ و : ۲ / ۹۱ .

[۸]جابر بن عبداللّه : رَأَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في حَجَّتِهِ يَومَ عَرَفَةَ وهُوَ عَلى ناقَتِهِ القَصواءِ يَخطُبُ ، فَسَمِعتُهُ يَقولُ : يا أيُّهَا النّاسُ ، إنّي قَد تَرَكتُ فيكُم ما إن أخَذتُم بِهِ لَن تَضِلّوا : كِتابَ اللّهِ ، وعِترَتي أهلَ بَيتي ، جابر مى گويد : رسول خدا را در روز عرفه ديدم كه بر شترى نشان دار [شترى كه زير گوشش داغى داشته باشد يا از گوشش بريده باشند ]سوار بود و سخنرانى مى كرد ، از ايشان شنيدم كه فرمود : اى مردم در ميان شما چيزى ب ه جاى گذاردم كه اگر بدان چنگ زنيد گمراه نشويد ، كتاب خدا و عترتم . سنن الترمذيّ : ۵ / ۶۶۲ / ۳۷۸۶ .

[۹]سُليم بن قيس : قالَ عَلِيٌّ عليه السلام : إنَّ الَّذي قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومَ عَرَفَةَ عَلى ناقَتِهِ القَصواءِ ، وفي مَسجِدِ خيفٍ ويَومَ الغَديرِ ويَومَ قُبِضَ في خُطبَةٍ عَلَى المِنبَرِ : أيُّهَا النّاسُ ، إنّي تَرَكتُ فيكُمُ الثَّقَلَينِ لَن تَضِلّوا ما إن تَمَسَّكتُم بِهِما : الأَكبَرُ مِنهُما كِتابُ اللّهِ ، والأَصغَرُ عِترَتي أهلُ بَيتي ، وإنَّ اللَّطيفَ الخَبيرَ عَهِدَ إلَيَّ أنَّهُمالَن يَفتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ كَهاتَينِ ـ أشارَ بِالسَّبّابَتَينِ ـ ولا أنَّ أحَدَهُما أقدَمُ مِنَ الآخَرِ ، فَتَمَسَّكوا بِهِما لَن تَضِلّوا ولاتَقَدَّموا مِنهُم، ولاتَخلَّفوا عَنهُم، ولاتُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنكُم ، امام على عليه السلاممى گويد : آنچه را رسول خدا در روز عرفه ، در مسجد خيف ، روز غدير و روز رحلت فرمود اين بود كه : اى مردم من در ميان شما دو امر گرانبها به جاى مى گذارم كه اگر بدانها چنگ زنيد گمراه نشويد . كتاب خدا كه بزرگتر است و عترت من كه كوچكتر است و خداى دانا و مهربان با من عهد كرده كه اين دو از يكديگر جدا نشوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند مانند دو انگشت يكى بر ديگرى پيشى نگيرد . به آنها چنگ زنيد تا گمراه نشويد از آنها پيشى نگيريد و از آنها عقب نمانيد . به آنها نياموزيد و آنها از شما داناترند . ينابيع المودّة : ۱/۱۰۹/۳۱ ، و نگاه كنيد به : تفسيرالقمّيّ : ۱/۳ .

[۱۰]زيد بن أرقم : لَمّا رَجَعَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن حَجَّةِ الوَداعِ ونَزَلَ غَديرَ خُمٍّ أمَرَ بِدَوحاتٍ فَقُمِمنَ فَقالَ : كَأَنّي قَد دُعيتُ فَأَجَبتُ ، إنّي قَد تَرَكتُ فيكُمُ الثَّقلَينِ أحَدُهُما أكبَرُ مِنَ الآخَرِ : كِتابُ اللّهِ تعالى وعِترَتي ، فَانظُروا كَيفَ تَخلُفوني فيهِما ، فَإِنَّهُما لَن يَتَفَرَّقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ . ثُمَّ قالَ : إنَّ اللّهَ عَزَّوجَلَّ مَولايَ وأنَا مَولى كُلِّ مُؤمِنٍ ، ثُمَّ أخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ عليه السلام فَقالَ : مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا وَليُِّهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ . زيد بن ارقم گويد : هنگامى كه پيامبر از حجة الوداع برگشتند در منطقه غدير خم فرود آمد و دستور داد سايبان ها را برپا دارند آنگاه فرمود : گويا فراخوانده شده ام و اجابت كرده ام به درستى كه در ميان شما دو شى گرانبها گذاردم . يكى از آن دو بزرگتر از ديگرى است كتاب خدا و عترت من . بنگريد چگونه با آنها رفتار مى كنيد آن دو از يكديگر جدا نشوند تا بر من در كنار حوض وارد شوند . سپس فرمود : خداوند مولاى من و من مولاى هر مؤمن هستم آنگاه دست على را گرفت و فرمود : هر كه من مولاى اويم اين على مولاى اوست . بارخدا دوست بدار آنكه او را دوست بدارد ودشمن بدار آنكه او را دشمن بدارد. اين حديث در مستدرك صحيحين ج ۳، ص ۱۱۸ ، حديث ۴۵۷۶ و ص ۶۱۳، حديث ۶۲۷۲ و آن را صحيح دانسته است . همچنين نسايى در خصائص اميرالمؤمنين ، ص ۱۵۰ ، حديث ۷۹ و شيخ صدوق در كمال الدين ص ۲۳۴ ، حديث ۴۵ و ص ۲۳۸ ، حديث ۵۵ آورد است .

[۱۱]نگاه كنيدبه:ص۱۳۰/۱۷۹ ازاين كتاب، والكافي:۲/۴۱۵،ينابيع المودّة:۱/۱۲۵/۵۸،الاحتجاج:۱/۱۷۱/۳.

[۱۲]فاطِمَةُ الزَّهراءُ عليهاالسلام : سَمِعتُ أبي صلى الله عليه و آله في مَرَضِهِ الَّذي قُِبضَ فيهِ يَقولُ ـ وقَدِ امتَلأَتِ الحُجرَةُ مِن أصحابِهِ ـ : أيُّهَا النّاسُ ، يوشِكُ أن اُقبَضَ قَبضًا سَريعًا وقَد قَدَّمتُ إلَيكُمُ القَولَ مَعذِرَةً إلَيكُم ، ألا وإنّي مُخَلِّفٌ فيكُم كِتابَ رَبّي عَزَّوجَلَّ وعِترَتي أهلَ بَيتي ، ثُمَّ أخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقالَ : هذا عَلِيٌّ مَعَ القُرآنِ والقُرآنُ مَعَ عَلِيٍّ ، لا يَفتَرِقانِ حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ ، فَأَسأَلُكُم ما تَخلُفوني فيهِما ، حضرت فاطمه عليهاالسلام مى گويد : از پدرم در بيمارى مرگ شنيدم ـ در حالى كه اتاق پيامبر از اصحاب پُر برد ـ كه فرمود : اى مردم به زودى از ميان شما مى روم و سخنانم را برايتان گفتم بدانيد كه در ميان شما كتاب خدا و اهل بيت خود به جاى مى گذارم . آنگاه دست على را گرفت و فرمود : اين على با قرآن است و قرآن نيز با على است از يكديگر جدا نشوند تا كنار حوض بر من وارد شوند آنگاه از شما مى پرسم با آنان چه كرده ايد ؟ ينابيع المودّة : ۱ / ۱۲۴ / ۵۶ ، نگاه كنيد به : مسند زيد : ۴۰۴ .

[۱۳]اين مطلب را در منابع نيافتيم و شايد اشاره باشد به سخن عبدالرحمن بن عوف كه مى گويد : پيامبر پس از شبيخون به طائف فرمود كه : أيّها الناس ! إنّي فرط لكم واُوصيكم بعترتي خيرًا وإنّ موعدكم الحوض ، اى مردم: من بر شما پيشى مى گيرم و سفارش مى كنم شما را نسبت به عترت خودم به درستى كه وعده گاه شما نزد حوض است . مسند أبييعلى : ۱ / ۳۹۳ / ۸۵۶ ، المستدرك على الصحيحين : ۲/۱۳۱/۲۵۵۹، تاريخ دمشق : ۲/۳۶۸/۸۶۷، المطالب العالية : ۴ / ۵۶ / ۳۹۴۹ ؛ أماليالطوسي: ۵۰۴ / ۱۱۰۴ ، المناقب للكوفي : ۱ / ۴۸۸ / ۳۹۵ نحوه .

[۱۴]الصواعق المحرقة : ۱۵۰ .