تحقيق در زمينه تاريخ صدور و مناسبتى كه پيامبر اين حديث را بيان فرموده نشان مى دهد كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در موارد متعدّدى بر اين مسأله مهم سياسى ـ اجتماعى اسلام كه سرنوشت جامعه اسلامى بدان مربوط مى شد، تأكيد فرموده است. اين موارد عبارتند از:
ابن حجر مى گويد: بدان كه طريق هاى فراوانى براى حديث «تمسّك» از بيش از بيست صحابى وارد شده است و تفصيل اين طرق گذشت و در برخى از اين طريق ها، چنين است كه آن را در حجة الوداع و روز عرفه فرمود و در برخى ديگر آن را در بيماريش در مدينه، در حالى كه اطاق آكنده از يارانش بود، فرمود و در بعضى طريق ها آمده است كه آن را در غدير خمّ فرمود و در بعضى آن را در خطبه اى كه پس از بازگشت از طائف خواند[۱۳]، همانگونه كه گذشت و هيچ يك از اينها، يكديگر را نفى نمى كنند چون هيچ مانعى ندارد كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله آن را در اين جاها و غير آن به جهت اهتمام به شأن كتاب عزيز و عترت پاك تكرار كرده باشد[۱۴]
[۱]۱ ـ اين دو را «ثقلين» ناميده اند، زيرا گرفتن آن دو و عمل به آن دو گران است و به هر امر سترگ و ارزنده اى «ثَقَل» مى گويند و آن را «ثقلين» ناميده اند از باب بزرگداشت ارزش آن ها و تجليل شأن آن دو. نهاية ابن اثير: ۱ / ۲۱۶.
[۲]صاحب عبقات از سخاوى در «استجلاب ارتقاء الغرف» و سمهودى در «جواهر العقدين» نقل كرده كه اين حديث را بيش از ۲۰ نفر از صحابه روايت كرده اند و خود ۳۴ نفر از اصحاب را نام بر ده كه مصادر اهل سنت اين حديث را از آنها نقل كرده اند. مراجعه كنيد به نفخات الازهار: ۲ / ۸۷ ـ ۲۳۶.
[۳]نگاه كنيد به : صحيح مسلم : ۴ / ۱۸۷۴ / ۳۶ و ۳۷ ، سنن الترمذيّ : ۵ / ۶۶۲ / ۲۷۸۶ و ۲۷۸۸ ، سنن الدارميّ : ۲ / ۸۸۹ / ۳۱۹۸ ، مسند ابن حنبل : ۴ / ۳۰ / ۱۱۱۰۴ و ۳۶ / ۱۱۱۳۱ و ۵۴ / ۱۱۲۱۱ و : ۷/۸۴/۱۹۳۳۲ و : ۸/۱۳۸/۲۱۶۳۴ و ۱۵۴/۲۱۷۱۱ و ۱۱۸/۱۱۵۶۱ ، المستدرك على الصحيحين : ۳ / ۱۱۸ / ۴۵۷۷ ، خصائص الإمام أميرالمؤمنين عليه السلام للنسائيّ : ۱۵۰ / ۷۹ ، تاريخ بغداد : ۸ /۴۴۲ ، الطبقات الكبرى : ۲ / ۱۹۶ ، المعجم الصغير : ۱ / ۱۳۱ ، المعجم الكبير : ۳ / ۶۵ ـ ۶۷ / ۲۶۷۸ ـ ۲۶۸۱ و ۲۶۸۳ ، الدرّ المنثور : ۲ / ۶۰ ، كنزالعمّال : ۱ / ۱۷۲ باب الاعتصام بالكتاب والسنّة، ينابيع المودّة : ۱ / ۹۵ / ۱۲۶ ، مجمع الزوائد : ۹ / ۲۵۷ ، اُسد الغابة : ۳ / ۱۳۶ / ۲۷۳۹ و ۲۱۹ / ۲۹۰۷، الصواعق المحرقة : ۲۲۶ ، البداية والنهاية : ۷ / ۳۴۹ ، جامع الاُصول : ۹ / ۱۵۸ ، إحقاق الحقّ: ۹ / ۳۰۹ ـ ۳۷۵ ، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار : ۲ / ۸۸ و ۲۲۷ ، الخصال : ۶۵ / ۹۷ و : ۴۵۹ / ۲ ، أمالي الطوسيّ : ۱ / ۲۵۵ و : ۲ / ۴۹۰ ، كمال الدين : ۲۳۴ ـ ۲۴۱ ، معاني الأخبار : ۹۰ / ۳ ، أمالي المفيد: ۴۶ / ۶ ، أمالي الصدوق : ۳۳۸ / ۱۵ الإرشاد : ۱ / ۲۳۳ ، كفاية الأثر : ۹۲ و ۱۲۸ و ۱۳۷ .
[۴]نگاه كنيد به كنزالعمّال : ۱۶۵۰ و ۳۶۴۴۱ ، مجمع الزوائد : ۹ / ۲۷۵ ، الكافي : ۲ / ۴۱۵ ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ۱ / ۵۷ / ۲۵ ، نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار : ۲ / ۲۲۷ .
[۵]اين حديث از حضرت زهرا عليهاالسلام در اين كتاب ها نقل شده : ينابيع المودّة : ۱ / ۱۲۳ ، نفحات الأزهار : ۲ / ۲۳۶ .
و از امام حسن عليه السلام در اين كتاب ها : ينابيع المودّة : ۱ / ۷۴ ، كفاية الأثر : ۱۶۲ ، نفحات الأزهار : ۲ / ۲۲۷ .
و از امام حسين عليه السلام در اين كتاب ها : كمال الدين : ۲۴۰/۶۴ ، المناقب لابن شهرآشوب : ۴/ ۶۷ .
و از امام باقر عليه السلام در اين كتاب ها : الكافي : ۳ / ۴۳۲ / ۶ ، أمالي الطوسيّ : ۱۶۳ ، روضة الواعظين : ۳۰۰ .
و از امام صادق عليه السلام در اين كتاب ها : الكافي: ۱/۲۹۴/۳، كمال الدين : ۱/۲۴۴ ، تفسير العيّاشيّ : ۱/۵/۹ .
و از امام رضا عليه السلام در اين كتاب ها : عيون أخبار الرضا عليه السلام : ۲ / ۵۸ ، البحار : ۰ ۱ / ۳۶۹ / ۱۸ .
و از امام هادى عليه السلام در اين كتاب ها : تحف العقول : ۴۵۸ ، الاحتجاج : ۲ / ۴۸۸ .
[۶]نگاه كنيد به : نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار : ۲ / ۹۰ .
[۷]همان : ۱ / ۱۹۹ و : ۲ / ۹۱ .
[۸]جابر بن عبداللّه : رَأَيتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في حَجَّتِهِ يَومَ عَرَفَةَ وهُوَ عَلى ناقَتِهِ القَصواءِ يَخطُبُ ، فَسَمِعتُهُ يَقولُ : يا أيُّهَا النّاسُ ، إنّي قَد تَرَكتُ فيكُم ما إن أخَذتُم بِهِ لَن تَضِلّوا : كِتابَ اللّهِ ، وعِترَتي أهلَ بَيتي ، جابر مى گويد : رسول خدا را در روز عرفه ديدم كه بر شترى نشان دار [شترى كه زير گوشش داغى داشته باشد يا از گوشش بريده باشند ]سوار بود و سخنرانى مى كرد ، از ايشان شنيدم كه فرمود : اى مردم در ميان شما چيزى ب ه جاى گذاردم كه اگر بدان چنگ زنيد گمراه نشويد ، كتاب خدا و عترتم . سنن الترمذيّ : ۵ / ۶۶۲ / ۳۷۸۶ .
[۹]سُليم بن قيس : قالَ عَلِيٌّ عليه السلام : إنَّ الَّذي قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَومَ عَرَفَةَ عَلى ناقَتِهِ القَصواءِ ، وفي مَسجِدِ خيفٍ ويَومَ الغَديرِ ويَومَ قُبِضَ في خُطبَةٍ عَلَى المِنبَرِ : أيُّهَا النّاسُ ، إنّي تَرَكتُ فيكُمُ الثَّقَلَينِ لَن تَضِلّوا ما إن تَمَسَّكتُم بِهِما : الأَكبَرُ مِنهُما كِتابُ اللّهِ ، والأَصغَرُ عِترَتي أهلُ بَيتي ، وإنَّ اللَّطيفَ الخَبيرَ عَهِدَ إلَيَّ أنَّهُمالَن يَفتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ كَهاتَينِ ـ أشارَ بِالسَّبّابَتَينِ ـ ولا أنَّ أحَدَهُما أقدَمُ مِنَ الآخَرِ ، فَتَمَسَّكوا بِهِما لَن تَضِلّوا ولاتَقَدَّموا مِنهُم، ولاتَخلَّفوا عَنهُم، ولاتُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنكُم ، امام على عليه السلاممى گويد : آنچه را رسول خدا در روز عرفه ، در مسجد خيف ، روز غدير و روز رحلت فرمود اين بود كه : اى مردم من در ميان شما دو امر گرانبها به جاى مى گذارم كه اگر بدانها چنگ زنيد گمراه نشويد . كتاب خدا كه بزرگتر است و عترت من كه كوچكتر است و خداى دانا و مهربان با من عهد كرده كه اين دو از يكديگر جدا نشوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند مانند دو انگشت يكى بر ديگرى پيشى نگيرد . به آنها چنگ زنيد تا گمراه نشويد از آنها پيشى نگيريد و از آنها عقب نمانيد . به آنها نياموزيد و آنها از شما داناترند . ينابيع المودّة : ۱/۱۰۹/۳۱ ، و نگاه كنيد به : تفسيرالقمّيّ : ۱/۳ .
[۱۰]زيد بن أرقم : لَمّا رَجَعَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِن حَجَّةِ الوَداعِ ونَزَلَ غَديرَ خُمٍّ أمَرَ بِدَوحاتٍ فَقُمِمنَ فَقالَ : كَأَنّي قَد دُعيتُ فَأَجَبتُ ، إنّي قَد تَرَكتُ فيكُمُ الثَّقلَينِ أحَدُهُما أكبَرُ مِنَ الآخَرِ : كِتابُ اللّهِ تعالى وعِترَتي ، فَانظُروا كَيفَ تَخلُفوني فيهِما ، فَإِنَّهُما لَن يَتَفَرَّقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ . ثُمَّ قالَ : إنَّ اللّهَ عَزَّوجَلَّ مَولايَ وأنَا مَولى كُلِّ مُؤمِنٍ ، ثُمَّ أخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ عليه السلام فَقالَ : مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا وَليُِّهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ . زيد بن ارقم گويد : هنگامى كه پيامبر از حجة الوداع برگشتند در منطقه غدير خم فرود آمد و دستور داد سايبان ها را برپا دارند آنگاه فرمود : گويا فراخوانده شده ام و اجابت كرده ام به درستى كه در ميان شما دو شى گرانبها گذاردم . يكى از آن دو بزرگتر از ديگرى است كتاب خدا و عترت من . بنگريد چگونه با آنها رفتار مى كنيد آن دو از يكديگر جدا نشوند تا بر من در كنار حوض وارد شوند . سپس فرمود : خداوند مولاى من و من مولاى هر مؤمن هستم آنگاه دست على را گرفت و فرمود : هر كه من مولاى اويم اين على مولاى اوست . بارخدا دوست بدار آنكه او را دوست بدارد ودشمن بدار آنكه او را دشمن بدارد. اين حديث در مستدرك صحيحين ج ۳، ص ۱۱۸ ، حديث ۴۵۷۶ و ص ۶۱۳، حديث ۶۲۷۲ و آن را صحيح دانسته است . همچنين نسايى در خصائص اميرالمؤمنين ، ص ۱۵۰ ، حديث ۷۹ و شيخ صدوق در كمال الدين ص ۲۳۴ ، حديث ۴۵ و ص ۲۳۸ ، حديث ۵۵ آورد است .
[۱۱]نگاه كنيدبه:ص۱۳۰/۱۷۹ ازاين كتاب، والكافي:۲/۴۱۵،ينابيع المودّة:۱/۱۲۵/۵۸،الاحتجاج:۱/۱۷۱/۳.
[۱۲]فاطِمَةُ الزَّهراءُ عليهاالسلام : سَمِعتُ أبي صلى الله عليه و آله في مَرَضِهِ الَّذي قُِبضَ فيهِ يَقولُ ـ وقَدِ امتَلأَتِ الحُجرَةُ مِن أصحابِهِ ـ : أيُّهَا النّاسُ ، يوشِكُ أن اُقبَضَ قَبضًا سَريعًا وقَد قَدَّمتُ إلَيكُمُ القَولَ مَعذِرَةً إلَيكُم ، ألا وإنّي مُخَلِّفٌ فيكُم كِتابَ رَبّي عَزَّوجَلَّ وعِترَتي أهلَ بَيتي ، ثُمَّ أخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقالَ : هذا عَلِيٌّ مَعَ القُرآنِ والقُرآنُ مَعَ عَلِيٍّ ، لا يَفتَرِقانِ حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ ، فَأَسأَلُكُم ما تَخلُفوني فيهِما ، حضرت فاطمه عليهاالسلام مى گويد : از پدرم در بيمارى مرگ شنيدم ـ در حالى كه اتاق پيامبر از اصحاب پُر برد ـ كه فرمود : اى مردم به زودى از ميان شما مى روم و سخنانم را برايتان گفتم بدانيد كه در ميان شما كتاب خدا و اهل بيت خود به جاى مى گذارم . آنگاه دست على را گرفت و فرمود : اين على با قرآن است و قرآن نيز با على است از يكديگر جدا نشوند تا كنار حوض بر من وارد شوند آنگاه از شما مى پرسم با آنان چه كرده ايد ؟ ينابيع المودّة : ۱ / ۱۲۴ / ۵۶ ، نگاه كنيد به : مسند زيد : ۴۰۴ .
[۱۳]اين مطلب را در منابع نيافتيم و شايد اشاره باشد به سخن عبدالرحمن بن عوف كه مى گويد : پيامبر پس از شبيخون به طائف فرمود كه : أيّها الناس ! إنّي فرط لكم واُوصيكم بعترتي خيرًا وإنّ موعدكم الحوض ، اى مردم: من بر شما پيشى مى گيرم و سفارش مى كنم شما را نسبت به عترت خودم به درستى كه وعده گاه شما نزد حوض است . مسند أبييعلى : ۱ / ۳۹۳ / ۸۵۶ ، المستدرك على الصحيحين : ۲/۱۳۱/۲۵۵۹، تاريخ دمشق : ۲/۳۶۸/۸۶۷، المطالب العالية : ۴ / ۵۶ / ۳۹۴۹ ؛ أماليالطوسي: ۵۰۴ / ۱۱۰۴ ، المناقب للكوفي : ۱ / ۴۸۸ / ۳۹۵ نحوه .
[۱۴]الصواعق المحرقة : ۱۵۰ .