(3)
مبانى ولایت ولى اللَّه
رضایى بیرجندى، على
كارشناسى ارشد الهیات و معارف اسلامى
مركز تربیت مدرّس حوزه علمیه قم
استاد راهنما: دكتر شیخ الاسلامى، على
استاد مشاور: دكتر بهشتى، احمد
283ص.
نگارنده در این جستار، بر آن است تا پس از توضیح و تبیین معناى لغوى و اصطلاحى «ولایت» و بیان اقسام آن به صورت جامع و با توجّه به مبانى قرآنى، روایى، عرفانى و كلامى، آن را كاملاً بررسى كرده، منشأ همه انواع را همراه با تفاوتشان بیان نماید. وى سپس به خاستگاههاى اندیشه ولایت ولىّ اللَّه در دوران مختلف قبل از اسلام و پس از آن، توجّه كرده و سیر تاریخى و جایگاه آن را در هر دو دوره تبیین مىنماید.
توجّه به متون دینى و تجزیه و تحلیل نمودن آیات و روایات باب و كند و كاو در فرهنگ اسلامى و اشاره به اندیشه ولایت ولىّ اللَّه از دیدگاه كلامى، عرفانى و فقهى، و بحث از اضطرار به حجّت و لزوم وجود ولى اللَّه در همه دورانها و بررسى نظریات و دیدگاههاى مختلف در باب ولایت، دیگر مطالب پایاننامه را تشكیل مىدهد.
اهمّیت و ضرورت پژوهش و بازشناسى ولایت و مبانى آن، بر كسى پوشیده نیست، زیرا ولایت، طلسم حفظ عالم، مقام فیض مقدّس، مقصود از آفرینش هستى و تشریع شریعت، تماشاگر جلال و جمال خداوندى، امانتى الهى و معیار صحّت اعمال و قبولى طاعات و سنجش ایمان و كمال نهایى انسان است.
این نوشتار، از سه بخش عمده و فصلهاى خاصّ خود، تشكیل شده است.
بخش اوّل، درباره معناى ولایت و اقسام آن است. در فصل اوّل این بخش، نگارنده، نخست واژه «ولایت» از دیدگاه زبانشناسان بررسى كرده و سپس معناى اصطلاحى آن را توضیح داده و سپس به بررسى این موضوع از دیدگاه كلامى، فقهى، قرآنى، روایى و عرفانى پرداخته است.
در فصل دوم، به انواع ولایت، معرّفى و تشریع شده و ولایت به ولایت خالق و ولایت مخلوق منقسم شده است. قِسم دوم نیز به دو دسته تقسیم شده است . ولایت منفى (مانند ولایت شیطان، طاغوت و بیگانگان)، و ولایت مثبت . ولایت مثبت نیز به دو گونه است: ولایت مثبت عام و ولایت مثبت خاص، و باز گونه دوم، خود داراى اقسامى است: ولایت محبّت، ولایت امامت، ولایت زعامت، ولایت تكوینى و ولایت تشریعى.
بخش دوم پایاننامه، درباره خاستگاههاى اندیشه ولایت ولىّاللَّه است.
در فصل اوّل این بخش، این اندیشه را در دورههاى مختلف مورد بررسى قرار داده و در فصل دوم، این خاستگاه از دیدگاه متون دینى مورد بررسى قرار گرفته است. نخست ولىاللَّه در قرآن بررسى شده و نظریه مفسّران درباره آن آمده و سپس، از نظر روایات، مورد بحث قرار گرفته است. وى با استناد به قول بعض علماء مشهور اسلامى مانند ابو حیان اندلسى مغربى و ابوبكر بن مؤمن شیرازى روایاتى را از ابن عباس و غیر او نقل مىكند كه این روایات تفسیر اولوالامر را به امامان معصوم، تأیید مىكنند، و نیز از قندوزى در كتاب ینابیع المودة روایات متعددى را ذكر كرده كه در همه این روایات، تصریح به نزول آیه «اولى الأمر» در شأن امیرالمؤمنینعلیه السلام دارند.
وى از كتب شیعه از قبیل الكافى، تفسیر العیاشى، و كتب مرحوم صدوق نیز احادیثى را به همین عنوان نقل كرده، در توضیح مىنویسد: همگى این روایات، گواهى مىدهند كه منظور از اولوالامر، ائمه معصومعلیهم السلام اند و حتّى در بعضى از این احادیث، نام امامان، یك یك صریحاً ذكر شده است.
نگارنده در بخش سوم، اندیشه ولایت ولىّاللَّه را در فرهنگ اسلامى توضیح داده است. در فصل نخست این بخش، عناوینى چون: ولایت ولىّاللَّه از دیدگاه كلام، هدف از آفرینش انسان، معرفت صحیح، شرط رسیدن به كمال، ضرورت وجود وحى، جهانى بودن اسلام، مجوّز ختم نبوّت، ضرورت وجود ولىّاللَّه، اختلاف شیعه و سنّى، نقش پیامبرصلى الله علیه وآله در تعیین جانشین، درجات ولایت و صفات ولىاللَّه به چشم مىخورد.
در فصل دوم، این ولایت از دیدگاه فقهى بررسى شده، و به تناسب، بحث از ولایت فقیه را پیش آورده و به نظر اندیشمندان در باب ولایت فقیه پرداخته است.
وى در فصل سوم، ولایت ولىّاللَّه را از نظر عرفانى تشریح نموده و نظر عرفایى چون: سید حیدر آملى، احمد آشتیانى، جلالالدین آشتیانى، ابن عربى و ملّا صدرا را آورده و به تبیین و اثبات ولایت عرفانى ولىّاللَّه و حدّ و مرز آن پرداخته است.
نظریه ضرورت وجود ولىاللَّه در همه دورانها از دیدگاه قرآن و روایات و علم و كلام و عرفان، مطالب مورد نظر در فصل چهارم است. وى در این بحث، نظریات علّامه طباطبایى را نقل كرده و به بحث درباره آن مىپردازد.
فصل آخر پایاننامه، درباره ختم ولایت است كه از دیدگاههاى مختلف، نقد و بررسى شده است.