اقامت در مکه و مدینه

پرسش :

برخی روایات، تشویق به اقامت در مکه کرده اند و برخی نهی. تکلیف چیست؟ همچنین اقامت و عدم اقامت در مدینه چگونه است؟



پاسخ :

در احاديث ، سرزمين مكّه و مدينه مورد ستايش قرار گرفته اند و برخى از آنها[۱]نيز اقامت در اين دو شهر را محبوب و حتّى برتر از ديگر نقاط دانسته اند . دسته اى از احاديث نيز ثواب برخى طاعات مانند قرائت قرآن ،[۲]روزه دارى[۳]و نماز[۴]را در اين دو سرزمين ، بسى بيشتر از ديگر مكان ها اعلام كرده اند .

در برابر اين احاديث ، چند حديث[۵]از اقامت گزيدن در مكّه نهى كرده اند ، و موجب پديد آمدن تعارض شده اند و چون در هر دو سوى تعارض ، يكى دو روايت صحيح نيز وجود دارد ، ناگزير از جمع دلالى و نه ترجيح سندى هستيم .

بيشتر فقيهان سرشناس شيعه از هيچ كدام از اين دو دسته احاديث ، وجوب و حرمت، استنباط ننموده و مضمون هر دو دسته را حكم استحبابى و كراهتى دانسته اند و سپس جانب نهى را مقدّم داشته و به كراهت اقامت در مكّه فتوا داده اند . از اين رو ، به طريق اولويت، استيطان و حضور هميشگى در مكّه را مى توان مكروه دانست .

گفتنى است كه اين حكم، حكم اوّلى و عادى مسئله است و ممكن است به سبب وجوب يارى پيامبر صلى الله عليه و آله در مدينه ، هجرت از مكّه واجب باشد و يا براى حفظ خانه خدا و برپايى با شكوه مراسم حج ، اقامت طولانى در آن بر كسانى واجب گردد .

حكم مشهور فقيهان را مى توان با اعتبارات عقلايى تقويت كرد و چنين استدلال نمود كه اگر حتّى يك درصد مسلمانان كنونى ، قصد اقامت و توطّن در مكّه كنند ، جايى براى مسلمانانى كه به حج مى آيند ، نمى ماند و شهر مكّه كه بايد آينه شُكوه و نماد مسلمانى باشد ، به كلان شهرى شلوغ و نابه سامان تبديل مى گردد .

در برابر مشهور فقيهان ، برخى از فقيهان متأخّر (مانند محقّق اردبيلى) ، جانب استحباب را مقدّم كرده و اطلاق كراهت را محدود به وضعيت هاى خاص كرده اند . اينان اقامت طولانى مدّت و يا اقامتى را كه احترام حرم مكّى را نزد مقيم فرو كاهد ، به گونه اى كه او را در پيشگاه خانه خدا از ارتكاب حرام باز ندارد ، مكروه دانسته اند و با توجّه به تعليل هاى وارد شده در احاديث (مانند منجر شدن اقامت به قساوت قلب) ، هر اقامتى را براى هر شخصى مكروه نمى دانند .

در پاسخ مى توان چنين گفت كه التزام به اين قيود ، چنان دايره را تنگ مى كند كه تنها افراد اندكى قادر به رعايت آنها هستند و از اين رو ، حكم عمومى و اصل اوّلى ، همان كراهت اقامت طولانى مدّت و استيطان در مكّه است .

خاطر نشان مى كنيم كه تعارض ميان احاديث ، تنها در باره اقامت در مكّه است و احاديثِ در دسترس ، اقامت در مدينه را مكروه ندانسته اند ، هر چند كه وجوه اعتبارى و عقلايى در باره آن نيز جريان دارد و برخى از تعليل ها و تحليل ها بر اقامتى كه به حرمت شكنى در مدينه منجر شود نيز صدق مى كند و اقامتى را كه به جاى تلطيف روحى و ايجاد انس با خدا و اولياى خدا ، موجب قساوت قلب مى شود ، در بر مى گيرد .

افزون بر اين ، با توجّه به احاديثى كه از استيطان در كربلا نهى كرده و به زائر حرم حسينى ـ با همه ارزشى كه زيارت امام حسين عليه السلام دارد ـ فرمان داده اند كه پس از زيارت ، باز گردد ،[۶]مى توان گفت كه در اين جا نيز بازگشت از مدينه پس از انجام زيارت هاى ويژه آن ، مطلوب است .


[۱]ر . ك : ص ۴۲۳ ح ۱۸ و ۱۹ و ص ۴۲۵ ح ۱۲۱ و ۱۲۳ و ص ۴۲۹ ح ۱۲۸ و ۱۳۳ و ص ۴۳۳ ح ۱۴۳ .

[۲]ر . ك : حج و عمره در قرآن و حديث : ص ۵۳ (ختم قرآن) .

[۳]ر . ك : حج و عمره در قرآن و حديث : ص ۵۳ (روزه) .

[۴]ر . ك : حج و عمره در قرآن و حديث : ص ۵۳ (نماز) و ص ۴۹۳ (بخش سوم : مدينه منوّره / فضيلت نماز در آن) .

[۵]مانند اين حديث : عن محمّد بن مسلم ، عن أبى جعفر عليه السلام ، قالَ : لا يَنبَغى لِلرَّجُلِ أن يُقيمَ بِمَكَّةَ سَنَةً ، قُلتُ : كَيفَ يَصنَعُ ؟ قالَ : يَتَحَوَّلُ عَنها ... و رُوِىَ : أنَّ المُقامَ بِمَكَّةَ يُقسِى القُلوبَ (الكافى : ج ۴ ص ۲۳۰ ح ۱ ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۲ ص ۲۵۴ ح ۲۳۳۸) . نيز ، ر . ك: وسائل الشيعة (چاپ آل البيت) : ج ۱۳ ص ۲۳۱ أبواب مقدّمات الطواف / الباب ۱۶ : بابُ كَراهَةِ سُكنى مَكَّةَ وَالحَرَمِ سَنَةً إلّا أن يَتَحَوَّلَ فى أثنائِها فَتُستَحَبُّ المُجاوَرَةُ .

[۶]ر . ك : الكافى : ج ۴ ص ۵۸۷ ح ۲ ، تهذيب الأحكام : ج ۶ ص ۷۶ ح ۱۵۱ ، ثواب الأعمال : ص ۱۱۴ ح ۲۱ .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت